ـ مقدمه
ـ واكنش مردم در برابر پیامبران
شامل: علل و انگیزه هاى مخالفت با انبیاء
ـ شیوه هاى برخورد با انبیاء
ـ برخى از سنت هاى الهى در تدبیر جوامع
قرآن كریم هنگامى كه از پیامبران پیشین یاد مىكند و گوشه هایى از زندگى درخشان و پربركت ایشان را شرح مىدهد و زنگار تحریفات عمدى و غیرعمدى را از صفحات نورانى تاریخ ایشان مىزداید اهتمام فراوانى به بیان واكنش هاى امتها در برابر انبیاء (علیهم السلام) مبذول مىدارد: از یك سوى، به بیان موضع گیریهاى مردم در برابر پیامبران خدا و علل و عوامل مخالفتهاى ایشان مىپردازد؛ و از سوى دیگر به روشهاى هدایت و تربیت انبیاء و مبارزه آنان بر ضدّ عوامل كفر و شرك و انحراف، اشاره مىكند و نیز سنتهاى الهى را در تدبیر جوامع، به ویژه از نظر ارتباط متقابل مردم با انبیاء یادآور مىشود كه حاوى نكاتى بس آموزنده و روشنگر است.
این مباحث هر چند ارتباط مستقیم با مسائل اعتقادى و كلامى ندارد ولى هم به جهت خصلت روشنگرانهاى كه پیرامون مسائل نبوت دارد و بسیارى از ابهامها را در این زمینه مىزداید و هم از نظر اهمیتى كه در آموزندگى و سازندگى انسانها و پند و عبرت گرفتن از حوادث مهم تاریخى دارد از اهمیت فوق العادهاى برخوردار مىباشد. از اینروى، در این درس به مهمترین آنها اشاره مىكنیم.
هنگامى كه پیامبران الهى بپا مىخاستند و مردم را به پرستش خداى یگانه1 و اطاعت از دستورات او، بیزارى از بتها و معبودهاى باطل و پرهیز از شیاطین و طاغوتها و ترك ظلم و افساد و گناهان و كارهاى زشت، دعوت مىكردند عموماً با انكار و مخالفت مردم مواجه مىشدند2 و مخصوصاً فرمانروایان و ثروتمندان جامعه كه سرمست عیش و نوش3 و مغرور به مال و مكنت یا علم و دانش خودشان4 بودند، سرسختانه كمر مبارزه با ایشان را مىبستند و بسیارى از قشرهاى دیگر را به دنبال خودشان مىكشاندند و از پیروى راه حق بازمى داشتند5. و تدریجاً گروه اندكى كه غالباً از محرومان جامعه بودند به انبیاء الهى ایمان مىآوردند6 و كمتر اتفاق مىافتاد كه جامعهاى بر پایه عقاید صحیح و موازین عدل و قسط و مطیع فرمان خدا و پیامبران، تشكیل گردد آنچنانكه فى المثل در زمان حضرت سلیمان (علیه السلام) تشكیل شد. هر چند بخشهایى از تعالیم انبیاء تدریجاً در فرهنگ جوامع، نفوذ مىكرد و از جامعهاى به جامعه دیگر، انتقال مىیافت و مورد اقتباس، قرار مىگرفت و احیاناً بعنوان ابتكارات سردمداران كفر، ارائه مىشد چنانكه بسیارى از نظامهاى حقوقى جهان، از شرایع آسمانى اقتباس كردهاند و بدون ذكر منبع و مآخذ، و بنام افكار و آراء خودشان عرضه داشته و مىدارند.
مخالفت با انبیاء (علیهم السلام) علاوه بر انگیزه كلى «میل به بى بند و بارى و پیروى از هواهاى نفسانى»7 علل و انگیزه هاى دیگرى نیز داشته است. از جمله خودخواهى و غرور و خود برتربینى (استكبار) بود كه بیشتر در میان اشراف و نخبگان و ثروتمندان، بروز مىكرد8.
1. ر. ك: سوره نحل: آیه 36، سوره انبیاء: آیه 25، سوره فصّلت: آیه 14 و سوره احقاف: آیه 21.
2. ر. ك: سوره ابراهیم: آیه 9، سوره مؤمنون: آیه 44.
3. ر. ك: سوره سبأ: آیه 34.
4. ر. ك: سوره غافر: آیه 83، سوره قصص: آیه 78، سوره زمر: آیه 49.
5. ر. ك: سوره احزاب: آیه 67، سوره سبأ: آیه 31-33.
6. ر. ك: سوره هود: آیه 40، و آیات 27-31.
7. ر. ك: سوره مائده: آیه 70.
8. ر. ك: سوره غافر: آیه 56، سوره اعراف: آیه 76.
دیگرى تعصبات و پایبندى به سنتهاى پیشینیان و نیاكان و ارزشهاى غلطى بود كه در میان جوامع مختلف، رواج داشت1.
همچنین حفظ منابع اقتصادى و موقعیتهاى اجتماعى، انگیزه نیرومندى براى ثروتمندان و حكمرانان و دانشمندان بود2، و از سوى دیگر، جهل و ناآگاهى توده هاى مردم، عامل بزرگى براى فریب خوردن از سردمداران كفر، و پیروى از بزرگان و اكثریت جامعه بود و موجب این مىشد كه به اوهام و پندارهاى خودشان دل، خوش كنند و از ایمان به آیینى كه جز افراد معدودى آنرا نپذیرفته بودند سرباز زنند آن هم افرادى كه غالباً از موقعیت اجتماعى چشمگیرى بهرهمند نبودند و از طرف بزرگان قوم و اكثریت جامعه، طرد مىشدند. ضمناً فشار قشر حاكم و زورگویان را نباید از نظر دور داشت3.
مخالفان انبیاء براى جلوگیرى از پیشرفت كار ایشان با شیوه هاى گوناگون به مبارزه مىپرداختند:
الف- تحقیر و استهزاء نخست گروهى مىكوشیدند كه شخصیت پیام آوران الهى را بوسیله تحقیر و استهزاء و توهین و مسخره كردن بكوبند4 تا توده هاى مردم نسبت به ایشان بى اعتناء شوند.
ب- افتراء و نسبتهاى ناروا سپس دست به دروغ و افتراء مىزدند و نسبتهاى ناروا به ایشان مىدادند و از جمله آنان را «سفیه» و «مجنون» مىخواندند5 و هنگامى كه معجزهاى را اظهار مىكردند تهمت سحر و افسون به ایشان مىزدند6
1. ر. ك: سوره بقره: آیه 170، سوره مائده: آیه 104، سوره اعراف: آیه 28، سوره یونس: آیه 78، سوره انبیاء: آیه 53، سوره شعراء: آیه 74، سوره لقمان: آیه 21، سوره لقمان: آیه 21، سوره زخرف: آیه 22-23.
2. ر. ك: سوره هود: آیه 84-86، سوره قصص: آیه 76-79، سوره توبه: آیه 34.
3. ر. ك: سوره ابراهیم: آیه 21، سوره فاطر: آیه 47، سوره هود: آیه 27، سوره شعراء: آیه 111.
4. ر. ك: سوره حجر: آیه 11، سوره یس: آیه 30، سوره زخرف: آیه 7، سوره مُطفّفین: آیه 29-32.
5. ر. ك: سوره اعراف: آیه 66، سوره بقره: آیه 13، سوره مؤمنون: آیه 25.
6. ر. ك: سوره الذاریات: آیه 39، 52، 53، سوهر انبیاء: آیه 3، سوره قمر: آیه 2.
و افسانه ها مىنامیدند1.
ج- مجادله و مغالطه هنگامى كه فرستادگان خدا با لسان حكمت و استدلال برهانى سخن مىگفتند یا با شیوه «جدال احسن» به بحث و گفتگو مىپرداختند یا مردم را موعظه و نصیحت مىكردند و نسبت به پیامدهاى كفر و شرك و طغیان، هشدار مىدادند و نتایج سودمند و خوش فرجام خداپرستى را بازگو مىنمودند و مژده سعادت دنیا و آخرت به مؤمنان و صالحان مىدادند و در چنین موقعى سردمداران كفر مردم را از گوش دادن به سخنان ایشان منع مىكردند و سپس با منطقى ضعیف و ابلهانه به ایشان پاسخ مىدادند و مىكوشیدند توده هاى مردم را با سخنان آراسته بفریبند2 و از پیروى انبیاء (علیهم السلام) باز دارند و غالباً به روش و منش پیشینیان و نیاكان، استناد مىكردند3 و مال و ثروت و پیشرفتهاى مادى خودشان را به رخ آنان مىكشیدند و ضعف و عقب ماندگیهاى مادى پیروان انبیاء را دلیل نادرستى، عقاید و رفتارشان قلمداد مىكردند4. و بهانه هایى را دستاویز خودشان قرار مىدادند از این قبیل كه چرا خدا رسولان و سفیران خود را از میان فرشتگان، انتخاب نكرده است؟ یا چرا فرشتهاى را به همراه آنان نفرستاده است؟ یا چرا ایشان را از مزایاى مالى و اقتصادى چشمگیرى بهرهمند نساخته است؟5 و گهگاه لجاجت را بدان جا مىرساندند كه مىگفتند: ما در صورتى ایمان مىآوریم كه به خودمان وحى شود یا خدا را ببینیم و سخنانش را بىواسطه بشنویم!6
د- تهدید و تطمیع شیوه دیگرى كه در قرآن كریم از بسیارى از امتها نقل شده این است كه پیامبران خدا و پیروانشان را تهدید به انواع شكنجه و اخراج از شهر و وطن و سنگسار
1. ر. ك: سوره انعام: آیه 25، سوره انفال: آیه 24، سوره مؤمنون: آیه 83، سوره فرقان: آیه 5، سوره نمل: آیه 68، سوره احقاف: آیه 17، سوره قلم: آیه 15، سوره مُطفّفین: آیه 13.
2. ر. ك: سوره نوح: آیه 7، سوره فصلت: آیه 26، سوره انعام: آیه 112، 121، سوره غافر: آیه 5، 35، سوره اعراف: آیه 70، 71، سوره كهف: آیه 56.
3. ر. ك: سوره بقره: آیه 170، سوره مائده: آیه 104، سوره اعراف: آیه 28، سوره انبیاء: آیه 53، سوره یونس: آیه 78، سوره لقمان: آیه 21.
4. ر. ك: سوره یونس: آیه 88، سوره سباء: آیه 35، سوره قلم: آیه 14، سوره مریم: آیه 77، سوره مدثّر: آیه 12، سوره مزمل: آیه 11، سوره احقاف: آیه 11.
5. ر. ك: سوره انعام: آیات 7-9، سوره اسراء: آیات 90-95، سوره فرقان: آیات 4-8.
6. ر. ك: سوره بقره: آیه 118، سوره انعام: آیه 124، سوره نساء: آیه 153.
كردن و كشتن مىكردند1. و از سوى دیگر ابزار تطمیع را بكار مىگرفتند و مخصوصاً با صرف اموال هنگفتى مردم را از پیروى انبیاء باز مىداشتند2.
ه خشونت و قتل و سرانجام با دیدن صبر و استقامت و صلابت و متانت انبیاء (علیهم السلام)3 و جدّیت و پایمردى پیروان راستینشان، و با نومیدى از تأثیر تبلیغات سوء و حربه هایى كه بكار مىگرفتند اقدام به عملى كردن تهدیداتشان مىكردند و دست به اعمال خشونت آمیز مىزدند چنانكه بسیارى از پیامبران خدا را به قتل رساندند4 و جامعه انسانى را از بزرگترین نعمتها و مواهب الهى و شایسته ترین مصلحان و رهبران اجتماعى، محروم ساختند.
هر چند هدف اصلى از بعثت انیاء (علیهم السلام) این بود كه مردم به شناختهاى لازم براى تحصیل سعادت دنیا و آخرتشان دست یابند و نارسایى عقل و تجاربشان بوسیله وحى، جبران شود و به دیگر سخن: حجت بر ایشان تمام گردد5. اما خداى متعال از فرط رحمت خودش هنگام ظهور پیامبران، با تدابیرات حكیمانهاش زمینه هاى روانى خاصى براى پذیرفتن دعوت ایشان فراهم مىكرد تا كمكى براى حركت تكاملى مردم باشد. و چون بزرگترین عامل كفر و روگردانى از خدا و پیامبران، احساس بى نیازى6، و غفلت از نیازمندیهاى فراگیر و همه جانبه خلق بود پروردگار حكیم، شرایطى فراهم مىكرد كه مردم، توجه به نیازمندى خودشان پیدا كنند و از مركب غفلت و غرور و نخوت، فرود آیند و از اینروى، سختیها و گرفتاریهایى پیش مىآورد خواه ناخواه به ناتوانى خودشان پى ببرند و رو بسوى خدا آورند7.
اما این عامل هم تأثیر كلى و همگانى نداشت و بسیارى از مردم، به ویژه كسانى كه از امكانات مادّى بیشترى برخوردار بودند و سالیان درازى با ظلم و ستم بر دیگران، وسایل عیش
1. ر. ك: سوره ابراهیم: آیه 13، سوره هود: آیه 91، سوره مریم: آیه 46، سوره یس: آیه 18، سوره غافر: آیه 26.
2. ر. ك: انفال: آیه 36.
3. ر. ك: سوره ابراهیم: آیه 12.
4. ر. ك: سوره بقره: آیات 61، 87، 91، سوره آل عمران:آیات 21، 112، 181، سوره مائده: آیه 70، سوره نساء:آیه 155.
5. ر. ك: سوره نساء: آیه 65، سوره طه: آیه 134.
6. ر. ك: سوره علق: آیه 6.
7. ر. ك: سوره انعام: آیه 42، سوره اعراف: 94.
و نوش زیادى براى خودشان فراهم كرده بودند و به تعبیر قرآن كریم دلهاى ایشان سخت همانند سنگ شده بود، بخود نمىآمدند1. و همچنان در خواب غفلت، فرو مىماندند و به راه باطلشان ادامه مىدادند. چنانكه مواعظ و اندرزها و هشدارهاى پیامبران هم تأثیرى در ایشان نمىبخشید. و هنگامى كه خداى متعال بلاها و گرفتاریها را رفع مىفرمود و بار دیگر نعمتهاى خود را بر مردم، ارزانى مىداشت مىگفتند: این گونه دگرگونیها و نوسانات و جابجا شدن سختى و آسایش و غم و شادى، لازمه زندگى است و براى پیشینیان هم رخ داده است2. و مجدداً به ستمگرى و اندوختن ثروت و توسعه نیروها مىپرداختند غافل از اینكه همین افزایش امكانات، دامى است الهى براى شقاوت دنیا و آخرت ایشان3.
بهرحال، در صورتى كه پیروان انبیاء از نظر شما و توان بحدى مىرسیدند كه بتوانند جامعه مستقلى تشكیل دهند و از خودشان دفاع كنند و با دشمنان خدا به مبارزه برخیزند مأمور به جهاد مىشدند4. و به دست ایشان عذاب الهى بر سر كافران و ستمگران فرود مىآمد5 و در غیر این صورت، مؤمنان به دستور پیامبران، از كافران كناره مىگرفتند و سپس عذاب الهى از مجارى دیگرى بر جامعهاى كه امید خیر و بازگشتى درباره آن نمىرفت نازل مىشد6. و این است سنت تغییرناپذیر الهى در تدبیر جوامع بشرى7.
پرسش
1- واكنش مردم در برابر دعوت انبیاء (علیهم السلام) چگونه بود؟
2- علل و انگیزه هاى مخالفت با پیامبران را شرح دهید.
3- مخالفین انبیاء چه شیوه هایى را بكار مىگرفتند؟
4- سنتهاى الهى را در ارتباط با بعثت پیامبران و واكنش مردم در برابر ایشان بیان كنید.
1. ر. ك: سوره انعام: آیه 43، سوره مؤمنون: آیه 76.
2. ر. ك: سوره اعراف: آیه 183، 95.
3. ر. ك: سوره اعراف: آیه 183، 182، سوره آل عمران: آیه 178، سوره توبه: آیه 55، 85، سوره مؤمنون: آیه 54، 56.
4. ر. ك: سوره آل عمران: آیه 146.
5. ر. ك: سوره آل عمران: آیه 146.
6. ر. ك: سوره عنكبوت: آیه 41، و بسیارى از موارد دیگر.
7. ر. ك: سوره فاطر: آیه 43، سوره غافر: آیه 85، سوره اسراء: آیه 77.