ـ مقدمه
ـ انكار معاد، بى دلیل است
ـ پدیده هاى مشابه معاد:
شامل: الف- رویش گیاه
ب- خواب اصحاب كهف
ج- زنده شدن حیوانات
د- زنده شدن بعضى از انسانها
آیات قرآن كریم، پیرامون اثبات معاد و احتجاج با منكرینِ آن را مىتوان به پنج دسته، تقسیم كرد:
1- آیاتى كه بر این نكته، تأكید مىكند كه برهانى بر نفى معاد، وجود ندارد. این آیات، به منزله خلع سلاح منكرین است.
2- آیاتى كه به پدیده هاى مشابه معاد، اشاره مىكند تا جلوى استبعاد را بگیرد.
3- آیاتى كه شبهات منكرین معاد را ردّ، و امكان وقوع آنرا تثبیت مىكند.
4- آیاتى كه معاد را بعنوان وعده حتمى و تخلّف ناپذیر الهى، معرّفى مىكند و در واقع، وقوع معاد را از راهِ اخبار مُخبر صادق، اثبات مىنماید.
5- آیاتى كه اشاره به برهان عقلى بر ضرورت معاد دارد.
در حقیقت، سه دسته اوّل، ناظر به امكان معاد، و دو دسته اخیر، ناظر به وقوع و ضرورت آن است.
یكى از شیوه هاى احتجاج قرآن با صاحبان عقاید باطل این است كه از آنان، مطالبه دلیل مىكند تا روشن شود كه عقاید ایشان پایه عقلى و منطقى ندارد، چنانكه در چندین آیه، آمده است: «قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ...»1.
1. سوره بقره: آیه 111، سوره انبیاء: آیه 24، سوره نمل: آیه 64.
بگو (اى پیامبر) دلیلتان را بیاورید.
و در موارد مشابهى با این لحن مىفرماید كه صاحبان این عقاید نادرست، «علم» و اعتقاد مطابق با واقع و مستند به برهان ندارند بلكه به «ظنّ» و گمان بى دلیل و مخالف با واقع، بسنده كرده اند1.
و در مورد منكرین معاد هم مىفرماید:
«وَ قالُوا ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِكُنا إِلاَّ الدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْم إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنُّونَ»2.
و (كافران) گفتند: جز این زندگى دنیا حیاتى نیست كه مىمیریم و زندگى مىكنیم و جز روزگار، چیزى ما را نابود نمىكند (در صورتى كه) به این مطلب، علمى ندارد و تنها گمانى مىبرند.
همچنین در آیات دیگرى بر این نكته، تأكید شده كه انكار معاد، تنها گمان بى دلیل و نادرستى است3. البته ممكن است گمانهاى بى دلیل در صورتى كه موافق هواى نفس باشد مورد قبول هوى پرستان، واقع شود4 و در اثر رفتارهاى متناسب با آنها و ارتكاب گناهان تدریجاً به صورت اعتقاد جزمى، جلوه كند5 و حتى شخص بر چنین اعتقادى پافشارى نماید6.
قرآن كریم، سخنان منكرین معاد را نقل كرده است كه غالباً چیزى بیش از استبعاد نیست و احیاناً اشاره به شبهات ضعیفى دارد كه منشأ استبعاد و شك در امكان معاد شده است7. از اینرو، از یك سو، پدیده هاى مشابه معاد را یادآور مىشود تا رفع استبعاد گردد8، و از سوى دیگر به پاسخ شبهات، اشاره مىكند تا هیچ گونه شبههاى باقى نماند و امكان وقوعىِ معاد، كاملا تثبیت شود. ولى به این مقدار، اكتفاء نمىكند و علاوه بر حتمى بودن این وعده الهى و
1. مؤمنون / 117، نساء / 157، انعام / 100، 119، 148، كهف / 5، حج / 3، 8، 71، عنكبوت / 8، روم / 29، لقمان / 20، غافر / 42، زخرف / 20، نجم / 28.
2. سوره جاثیه، آیه 24.
3. قصص / 39، كهف / 36، ص / 27، جاثیه / 32، انشقاق / 14.
4. سوره القیامه، آیه 5.
5. روم / 10، مطفّفین / 10-14.
6. سوره نحل، آیه 38.
7. هود / 7، اسراء / 51، صافات / 16، 53، دخان / 34-36، احقاف / 18، ق / 3، واقعه / 47-48، مطفّفین / 12-13، نازعات / 10-11.
8. امورى كه مثل یكدیگرند در همان جهان مماثلت، حكم واحدى خواهند داشت؛ خواه حكم به امكان باشد و یا حكم به عدم امكان «حكم الامثال فى ما یجوز و ما لا یجوز واحد».
اتمام حجّت بر مردم به وسیله وحى، به برهان عقلى بر ضرورت معاد نیز اشاره مىكند چنان كه در درسهاى آینده، بیان خواهد شد.
الف- رویش گیاه. زنده شدن انسان پس از مرگ، از آن جهت حیات مسبوق به موت است شبیه روییدن گیاه در زمین، بعد از خشكى و مردگىِ آن است. از اینرو، تأمّل در این پدیده كه همواره در جلو چشم همه انسانها رخ مىدهد كافى است كه به امكان حیات خودشان بعد از مرگ، پى ببرند. و در واقع، آنچه موجب ساده شمردنِ این پدیده و غفلت از اهمیت آن شده عادت كردن مردم به دیدن آن است و گرنه از جهت پیدایش حیات جدید، فرقى با زنده شدن انسان، بعد از مرگ ندارد.
قرآن كریم براى دریدن این پرده عادت، مكرّراً توجه مردم را به این پدیده جلب، و رستاخیز انسانها را به آن، تشبیه مىكند1 و از جمله مىفرماید:
«فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللّهِ كَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَُمحْیِ الْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَیْء قَدِیرٌ»2.
پس به آثار رحمت الهى بنگر كه چگونه زمین را بعد از مرگش زنده مىكند. تحقیقاً (همان زنده كننده زمین) زنده كننده مردگان (هم) هست و او بر هر چیزى تواناست.
ب- خواب اصحاب كهف. قرآن كریم بعد از ذكر داستان شگفت انگیز اصحاب كهف كه حاوى نكته هاى آموزنده فراوانى است مىفرماید:
«وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فِیها...»3.
بدین سان مردم را بر ایشان (اصحاب كهف) آگاه ساختیم تا بدانند كه وعده خدا راست است و قیامت خواهد آمد و جاى شكّى در آن نیست.
بى شكّ، اطلاع از چنین حادثه عجیبى كه عدهاى در طول چند قرن (سیصد سال شمسى
1. اعراف / 57، حج / 5، 6، روم / 19، فاطر / 9، فصلت / 19، زخرف / 11، ق / 11.
2. سوره روم، آیه 50.
3. سوره كهف، آیه 21.
= سیصد و نه سال قمرى) خواب باشند و سپس بیدار شوند تأثیر خاصّى در توجه انسان به امكان معاد و رفع استبعاد آن خواهد داشت زیرا هر خواب رفتنى شبیه مردن است «النومُ اخُ الموت» و هر بیدار شدنى شبیه زنده شدن پس از مرگ، لیكن در خوابهاى عادى، اَعمال زیستى (بیولوژیك) بدن، بطور طبیعى ادامه مىیابد و بازگشت روح، تعجّبى را برنمى انگیزد اما بدنى كه سیصد سال از موادّ غذائى، استفاده نكند مىبایست طبق نظام جارى در طبیعت، بمیرد و فاسد شود و آمادگى خود را براى بازگشت روح، از دست بدهد. پس چنین حادثه خارق العادهاى مىتواند توجّه انسان را به ماوراى این نظام عادى، جلب كند و بفهمد كه بازگشت روح به بدن، همیشه در گروى فراهم بودن اسباب و شرایط عادى و طبیعى نیست. پس حیات مجدّد انسان هم هر چند برخلاف نظام مرگ و زندگى در این عالم باشد، امتناعى نخواهد داشت و طبق وعده الهى، تحقق خواهد یافت.
ج- زنده شدن حیوانات. قرآن كریم هم چنین به زنده شدن غیرعادىِ چند حیوان اشاره مىكند كه از جمله آنها زنده شدن چهار مرغ به دست حضرت ابراهیم(ع)1 و زنده شدن مَركب سوارى یكى از پیامبران است كه به داستان آن، اشاره خواهد شد. و هنگامى كه زنده شدن حیوانى ممكن باشد زنده شدن انسان هم ناممكن نخواهد بود.
د- زنده شدن بعضى از انسانها در همین جهان. از همه مهمتر، زنده شدن بعضى از انسانها در همین جهان است كه قرآن كریم، چند نمونه از آنها را یادآور مىشود. از جمله، داستان یكى از انبیاى بنى اسرائیل است كه در سفرى عبورش به مردمى افتاد كه هلاك و متلاشى شده بودند و ناگهان به ذهنش خطور كرد كه چگونه این مردم، دوباره زنده خواهند شد! خداى متعال جان او را گرفت و بعد از یك صد سال دوباره زندهاش ساخت و به وى فرمود: چه مدت در این مكان، توقّف كرده اى؟ او كه گویا از خوابى برخاسته است گفت: یك روز یا بخشى از روز!
خطاب شد: بلكه تو یك صد سال در اینجا مانده اى! پس بنگر كه از یك سوى، آب و نانت سالم مانده، و از سوى دیگر، مركب سواریت متلاشى شده است! اكنون بنگر كه ما چگونه استخوانهاى این حیوان را بر روى هم سوار مىكنیم و دوباره گوشت بر آنها مىپوشانیم و آنرا
1. سوره بقره، آیه 26.
زنده مىسازیم1.
مورد دیگر، داستان گروهى از بنى اسرائیل است كه به حضرت موسى(ع) گفتند: ما تا خدا را آشكارا نبینیم هرگز ایمان نخواهیم آورد! و خداى متعال آنان را با صاعقهاى هلاك كرد و سپس به درخواست حضرت موسى(ع) دوباره آنها را زنده ساخت2.
و نیز زنده شدن یكى از بنى اسرائیل كه در زمان حضرت موسى (ع) به قتل رسیده بود به وسیله زدن پارهاى از پیكر یك گاو ذبح شده به او كه داستان آن در سوره بقره، ذكر شده و سوره مزبور به همین مناسبت نامگذارى گردیده، و در ذیل آن آمده است:
«كَذلِكَ یُحْیِ اللّهُ الْمَوْتى وَ یُرِیكُمْ آیاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»3.
بدین سان خدا مردگان را زنده مىكند و نشانه هایش را به شما مىنمایاند باشد كه با خرد دریابید.
همچنین زنده شدن بعضى از مردگان به اعجاز حضرت عیسى(ع)4 را مىتوان نشانهاى بر امكان معاد، قلمداد كرد.
1. سوره بقره، آیه 259.
2. سوره بقر، آیه 55-56.
3. سوره بقره، آیه 67-73.
4. سوره آل عمران / 49، سوره مائده / 110.
پرسش
1- روش برخورد قرآن با منكران معاد را بیان كنید.
2- رویش گیاه چه شباهتى به رستاخیز دارد؟ و بیان قرآن در این زمینه چیست؟
3- از داستان اصحاب كهف، چه نكتهاى مربوط به مسأله معاد، استفاده مىشود؟
4- داستان زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم(ع) را بیان، و ارتباط آن را با موضوع معاد، شرح دهید.
5- قرآن كریم از چه كسانى كه در این جهان، زنده شدهاند یاد مىكند؟