شامل: مقدمه
ـ ویژگیهاى عالم آخرت از دیدگاه عقل
انسان نسبت به امورى كه تجربهاى درباره آنها ندارد و نه آنها را با شهود باطنى و علم حضورىِ آگاهانه، درك كرده و نه با حسّ دریافته است نمىتواند شناخت كاملى داشته باشد. با توجه به این نكته نباید انتظار داشته باشیم كه حقیقت عالم آخرت و جریانات آن را دقیقاً بشناسیم و به كُنْه آنها پى ببریم بلكه باید تنها به اوصافى كه از راه عقل یا از راه وحى بدست مىآید بسنده كنیم و خود را از بلند پروازیهاى گستاخانه بازداریم.
متأسفانه از یك سو، كسانى كوشیدهاند كه عالم آخرت را مثل عالم دنیا، معرّفى كنند و تا آنجا پیش رفتهاند كه پنداشتهاند بهشت آخرت در یك یا چند كره آسمانى و در همین دنیاست و روزى، انسان در اثر پیشرفت علوم و با استفاده از اختراعاتى كه مىكند به آنجا منتقل خواهد شد و در آنجا زندگى راحت و آسودهاى خواهد داشت!
و از سوى دیگر، كسانى منكر وجود عینىِ آخرت شده و بهشت برین را همان ارزشهاى اخلاقى، قلمداد كردهاند كه افراد وارسته و خدمتگزار جامعه، به آنها دل مىبندند، و تفاوت دنیا و آخرت را همان فرق بین سود و ارزش انگاشته اند!
جا دارد كه از دسته اول بپرسیم: اگر بهشت اُخروى در كره دیگرى است و نسلهاى آینده به آنجا خواهند رفت پس زنده شدن انسانها در روز قیامت و روز جمع كه مورد تأیید قرآن مىباشد چه معنى دارد؟! و چگونه پاداش و كیفر همه رفتارهاى گذشتگان در آنجا داده خواهد شد؟!
و نیز جا دارد كه از دسته دوم بپرسیم: اگر بهشت، چیزى جز ارزشهاى اخلاقى نیست و طبعاً دوزخ هم چیزى جز ضدّ ارزشها نخواهد بود پس این همه اصرار قرآن بر اثبات معاد و زنده شدن انسانها بعد از مرگ، براى چیست؟ و آیا بهتر نبود كه انبیاى الهى، همین معنى را به صراحت، بیان مىكردند تا آن همه مورد اعتراض و اتّهام به جنون و افسانه گویى و مانند آنها واقع نشوند؟!
از این یاوه سراییها كه بگذریم به اختلافات و مشاجرات متكلّمان و فیلسوفان درباره معاد جسمانى و روحانى و بحثهایى درباره اینكه آیا جهان مادّى به كلّى نابود مىشود یا نه، و آیا بدن اُخروى عین بدن دنیوى است یا مثل آن، و مانند آنها مىرسیم.
این گونه تلاشهاى عقلى و فلسفى در راه كشف حقایق و نزدیكتر شدن به واقعیّات، هر چند شایان تقدیر و تحسین است و در سایه آنها نقاط ضعف و قوّت اندیشه ها آشكار مىگردد ولى نباید توقّع داشته باشیم كه با این بحثها به كُنْه حیات اخروى برسیم و آن را چنان بشناسیم كه گویا یافته ایم.
راستى، مگر تاكنون حقایق همین عالم دنیا بطور كامل، شناخته شده است؟ و آیا دانشمندان علوم تجربى مانند فیزیك دانان و شیمى دانان و زیست شناسان و... توانستهاند حقیقت مادّه و انرژى و انواع نیروهاى مختلف را بشناسند؟ و آیا مىتوانند درباره آینده این جهان، پیش بینى قطعى كنند؟ و آیا مىدانند كه اگر مثلاً نیروى جاذبه از جهان، گرفته شود یا حركت الكترونها متوقّف شود چه خواهد شد؟ و آیا چنین چیزهایى روى خواهد داد یا نه؟
و آیا فیلسوفان توانستهاند همه مسائل عقلى مربوط به همین جهان را به صورت یقینى، حل كنند؟ و آیا مسائلى از قبیل حقایق اجسام و صور نوعیّه و رابطه روح و بدن و... جاى تحقیق بیشترى ندارد؟
پس چگونه مىخواهیم به كمك این دانشها و اندیشه هاى محدود و ناقص خودمان پى به حقایق عالمى ببریم كه هیچ چیزى را به هیچ وجهى نمىتواند بشناسد یا در راه بهتر شناختن هستى نباید تلاش كند. بدون شكّ ما مىتوانیم با نیروى عقل خداداد، بسیارى از حقایق را بشناسیم و نیز مىتوانیم به كمك حسّ و تجربه، بسیارى از اسرار طبیعت را كشف كنیم و البته باید در راه افزودن دانش و بینش خودمان به تلاشهاى علمى و فلسفى بپردازیم ولى هم
چنین باید مرز توانایى عقل و برد علوم تجربى را بشناسیم و از بلند پروازیهاى بیجا خوددارى كنیم و بپذیریم كه: «وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً»1.
بارى، هم واقع بینى عالمانه، و هم فروتنى حكیمانه، و هم احتیاط دینى مسئولانه، اقتضاء دارد كه از اظهارنظرهاى جزمى پیرامون حقایق قیامت و عالم غیب و دست زدن به تأویلات بى دلیل، خوددارى كنیم مگر در حدّى كه برهان عقلى و نصّ قرآنى به ما اجازه بدهد. و به هر حال، براى هر شخص مؤمنى كافى است كه به صحّت آنچه از طرف خداى متعال، نازل شده ایمان داشته باشد هر چند نتواند مشخصات دقیق آنها را تعیین، و تفصیلات آنها را تبیین كند، مخصوصاً امورى كه دست عقل و تجربه، از دامن حقیقت آنها كوتاه، و دانش ما نسبت به آنها نارساست.
اكنون ببینیم تا چه اندازه مىتوانیم از راه عقل، به اوصاف و ویژگیهاى عالم آخرت و تفاوت آن با عالم دنیا پى ببریم.
از تأمّل در براهینى كه براى ضرورت معاد، ذكر شد مىتوان ویژگیهایى را براى جهان آخرت به دست آورد كه مهمترین آنها از این قرار است:
1- نخستین ویژگى عالم آخرت كه بخصوص از برهان اوّل به دست مىآید این است كه باید ابدى و جاودانى باشد زیرا در آن برهان، بر امكان حیات ابدى و میل فطرىِ انسان به چنین حیاتى تأكید گردید و تحقّق آن، مقتضاى حكمت الهى دانسته شد.
2- ویژگى دیگرى كه از هر دو برهان به دست مىآید و در ذیل برهان اوّل، اشاره شد این است كه باید نظام عالم آخرت به گونهاى باشد كه نعمت و رحمت خالص و بدون شائبه رنج و زحمت در آن تحقّق یابد تا كسانى كه به اوج كمال انسانى رسیدهاند و هیچ گونه آلودگى به گناه و انحرافى پیدا نكردهاند از سعادتى برخوردار شوند برخلاف دیا كه چنین سعادت مطلقى را ممكن نمىسازد بلكه سعادتهاى دنیا، نسبى و منسوب به سختیها و رنجهاست.
1. سوره اسراء، آیه 85.
3- ویژگى سوم این است كه باید جهان آخرت، دست كم داراى دو بخش مجزّا براى رحمت و عذاب باشد تا نیكوكاران و تبهكاران از یكدیگر تفكیك شوند و هركدام به نتیجه اعمال خودشان برسند و این دو بخش، همان است كه در لسان شرع به نام بهشت و دوزخ نامیده مىشود.
4- ویژگى چهارم كه بخصوص از برهان عدالت به دست مىآید این است كه جهان آخرت باید از چنان وسعتى برخوردار باشد كه گنجایش پاداش و كیفر همه انسانها را با هرگونه عمل نیك و بدى داشته باشد و مثلاً اگر كسى میلیونها انسان را به ناحق به قتل رسانیده است امكان كیفر او در آن جهان باشد و متقابلا اگر كسى وسیله حیات میلیونها نفر را فراهم كرده است پاداشِ در خورى براى وى ممكن باشد.
5- ویژگى بسیار مهم دیگرى كه از همین برهان عدالت به دست مىآید و در ذیل تقریر آن، اشاره شد این است كه باید جهان آخرت «دار جزاء» باشد نه «دار تكلیف».
توضیح آنكه: زندگى دنیا به گونهاى است كه انسان، میلها و رغبتهاى متضاد و متزاحم، پیدا مىكند و همواره بر سر دو راهیهایى واقع مىشود كه ناچار است یكى از آنها را انتخاب كند. و همین امر، زمینه تكلیف را فراهم مىسازد تكلیفى كه تا آخرین لحظات عمرش ادامه یابد و حكمت و عدالت الهى اقتضاء دارد كه عمل كنندگان به تكالیف، به پاداش شایسته؛ و سرپیچى كنندگان به كیفر در خورى برسند. اكنون اگر فرض كنیم كه همین زمینه هاى تكلیف و مجال گزینش راه، در عالم آخرت هم فراهم باشد مقتضاى رحمت وجود و فیّاضیّت الهى آن است كه مانع انجام تكلیف و انتخاب راه نشود. و بدین ترتیب، عالم دیگرى براى پاداش و كیفر لازم مىشود و در حقیقت عالمى كه آن را «آخرت» فرض كرده بودیم «دنیاى» دیگرى به حساب مىآید و عالم آخرت حقیقى، همان عالم آخرین و نهائى خواهد بود كه دیگر جاى تكلیف و آزمایش و زمینه آن یعنى تضادّ و تزاحم خواسته ها نباشد.
و از همین جا یكى از مهمترین فرقها بین عالم دنیا و عالم آخرت، روشن مىشود. یعنى عالم دنیا عالمى است كه زمینه انتخاب و گزینش و آزمایش دارد، و عالم آخرت عالمى است كه تنها سراى تحقق پاداشها و كیفرها و نتایج ابدى اعمال نیك و بدى است كه در دنیا انجام
گرفته است. «وَ اِنَّ الْیَومَ عَمَلٌ وَ لا حِسابٌ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل»1
پرسش
1- چرا ما نمىتوانیم شناخت دقیق و كاملى از عالم آخرت داشته باشیم؟
2- دو نمونه از كژاندیشى درباره آخرت را بیان و نقّادى كنید.
3- از چه راهى مىتوانیم به ویژگیهاى عالم آخرت، پى ببریم؟
4- ویژگیهاى عالم آخرت را از دیدگاه عقل، شرح دهید.
1. ر. ك: نهج البلاغه، خطبه 42.