گفتیم پایین ترین مرتبه نیت در نماز كه بدون آن نماز باطل مىشود، این است كه نمازگزار براى اطاعت امر خدا نماز بخواند. انگیزه نمازگزار باید اطاعت امر خداوند باشد، به گونهاى كه اگر خداوند درباره نماز دستورى نمىداشت یا نماز مطلوب خداوند نمىبود، او نماز نمىخواند. با این مرتبه از نیت، نماز انسان تنها صحیح خواهد بود و تكلیف از انسان ساقط مىشود و لازم نیست كه انسان آن نماز را اعاده و یا قضا كند؛ اما قبول شدن نماز در پیشگاه خداوند، متوقف بر آن است كه نیت انسان خالص باشد و واقعاً قصد تقرب به خداوند داشته باشد تا نماز موجب رشد، كمال و نزدیك شدن به خداوند شود.
چنان كه گفتیم، در برخى از روایات عبادت ها و به تبع آن، نیت ها به سه قسم كلى تقسیم مىشوند: 1. عبادت بردگان؛ یعنى عبادتى كه به جهت ترس از عذاب الهى انجام شود؛ 2. عبادت مزدگیران؛ یعنى عبادتى كه به امید رسیدن به ثواب و بهشت انجام پذیرد؛ 3. عبادت آزادگان؛ یعنى عبادتى كه فقط براى خداوند به جا آورده شود. همچنین خلوص، درجات و مراتبى دارد كه عالى ترین مرتبه آن، خلوص محض براى خداوند است كه هیچ انگیزه و خواست نفسانى با آن آمیخته نباشد. مرتبهاى كه براى رسیدن به آن راهى طولانى و سخت را باید طى كرد. كسى كه به جهت ترس از عذابْ خدا را مىپرستد و نیز كسى كه به طمع رسیدن به بهشتْ خدا را مىپرستد، به اخلاص كامل نرسیده و مرتبه خلوص او با حب ذات و توجه به خویشتن
آمیخته است و تا رسیدن به مرتبهاى از خلوص كه انسان خود را نبیند و كاملا محو جمال محبوب شود، راهى طولانى باید بپیماید. ما به عیان مشاهده مىكنیم كه چگونه تشویق ها و تهدید و تنبیه ها در افراد معمولى ـ به خصوص در نوجوانانى كه تازه به سنّ تكلیف رسیدهاند ـ اثر مىگذارد و باعث مىشود كه آنان نماز بخوانند و چه بسا اگر این تشویق ها و تنبیه ها نمىبود، نماز نمىخواندند.
علماى اخلاق در كتاب هاى خود به مسأله نیت و اخلاص پرداختهاند؛ به خصوص در كتاب اسرار الصلوة حضرت امام(رضی الله عنه) و كتاب هایى كه مرحوم «شهید ثانى» و مرحوم «میرزا جواد آقاى تبریزى» در این زمینه نوشتهاند، و نیز در مباحثى كه مرحوم «ملا مهدى نراقى» و مرحوم «ملا احمد نراقى» در این زمینه دارند، مطالبى بسیار ارزشمند و خواندنى یافت مىشود. در این بین شاید بشود گفت كه «غزالى»، در احیاء العلوم گوى سبقت را از دیگران ربوده و این مباحث را بسیار عالى طرح كرده است. خوشبختانه مرحوم «ملا محسن فیض كاشانى» كتاب احیاء العلوم غزالى را تنقیح و تهذیب كرده و نام محجة البیضاء را بر اثر ارزشمند خود نهاده است. ایشان در این كتاب به جاى برخى از روایات و مطالب مخدوش و ضعیفى كه در احیاء العلوم از اهل سنت نقل شده، روایات اهل بیت(علیهم السلام) را ذكر كرده و با این تصرف بر فضیلت كتاب افزوده است. در جلد ششم این كتاب بحث جالبى درباره ریا و مذمت آن آمده، و در جلد هشتم درباره نیت و اخلاص مباحث ارزشمندى ارائه كرده است. به همگان توصیه مىشود كه مباحث آن كتاب را كه بسیار ارزشمند و كم نظیر است، مطالعه كنند. شاید بتوان ادعا كرد كه آنچه دیگران در این زمینه نوشتهاند، افزون بر آنچه در آن كتاب آمده نیست؛ بلكه برگرفته و تلخیصى از مباحث آن كتاب است.
در این مجال مناسب است كه سخن زیبایى از مرحوم علامه مجلسى درباره قصد قربت و اخلاص در نماز و دشوارى تحصیل آن نقل شود، و آن این است: «وَ أَمَّا الْقُرْبَةُ فَهِی أصْعَبُ الاُْمُورِ وَ لاَ یَتَیَسَّرُ تَصْحِیحُها عِنْدَ إِرادَةِ الصَّلاةِ، بل یَتَوَقَّفُ عَلى مُجاهَدات عَظیمَة وَ تَفَكُّرات صَحِیحَة وَ إِزالَةِ حُبِّ الدُّنْیا وَ الاَْمْوالِ وَ الاِْعْتِباراتِ الدُّنْیَویَةِ عَنِ النَّفْسِ...»؛ اما قصد قربت در نماز، فراهم شدنش از مشكل ترین كارهاست و تحصیل آن به هنگام اقدام براى اداى نماز، میسّر نمىشود. بلكه فراهم ساختن قصد قربت متوقف است بر مجاهدت هاى بزرگ، اندیشیدن هاى صحیح، زدودن دوستى دنیا، اموال، ریاست ها و اعتبارات دنیوى از نفس.
تا كسى در طى سالیان طولانى به مجاهده با نفس خود و ریاضت هاى مشروع نپردازد و محبت دنیا، مال و حب ریاست و مقام را از دل خود زایل نكند و با تفكر در نظام خلقت و قوانین تكوینى و تشریعى حاكم بر آن، معرفت خویش را ارتقا نبخشد، نمىتواند قصد قربت داشته باشد و با توجه كامل نمازش را براى خداوند به جا آورد.
در ادامه ایشان مىفرمایند: «وَ التَّوَسُّلِ فی جَمِیعِ ذلِكَ بِجِنابِ الْحَقِّ تَعالى لِیَتَیَسَّرَ لَهُ إِحْدى الْمَعانِی السّابِقَةِ بِحَسَبِ اسْتِعْدادِهِ وَ قابِلِیَتِهِ وَ ما صادَفَهُ مِنْ تَوْفِیقِ اللهِ وَ هِدایَتِهِ، فَإِنَّ كُلاًّ یَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ وَ نِیَّةُ كُلِّ امْرِئ تابِعٌ لِما اسْتَقَرّ فی قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ اللهِ أوْحُبِّ الدُّنْیا أَوْ حُبِّ الْجاهِ أَوِ الْمالِ أَوْ غَیْرِ ذلِكَ. و قَلعُ عُرُوقِ هذِهِ الاَْغْراضِ عَنِ النَّفْسِ فی غَایَةِ الْعُسْرِ وَ الاِْشْكالِ، وَ مَعَها تَصْحِیِحُ النِیَّةِ مِنْ قَبِیلِ الْمُحالِ وَ لِذا وَرَدَ «نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ». فَكَمْ مِنْ عابد مِنْ أَهْلِ الدُّنْیا یَظُنُّ أَنَّ نیَّتَهُ خالِصةٌ للهِ ولا یَعْبُدُ فی جَمیِعِ عُمْرِهِ إِلاّ نَفْسَهُ وَ
هَواهُ».1 و باید در تمام آن مراحل به خداوند توسل جوید تا با استعداد و قابلیت خود و توفیق و هدایت الهى كه نصیب او مىشود، به هر یك از آن مراحل دست یابد؛ چون هركس به فراخور سرشت، عادت و روش خویش عمل مىكند و نیت هر كس، از محبت خدا یا محبت دنیا، محبت ریاست، مال و آنچه در قلب او نهفته است سرچشمه مىگیرد، و زدودن گرایش ها و دلبستگى هاى غیر الهى از دل، بسیار مشكل است و با وجود آنها نیز، داشتن نیت صحیح و خالص براى خداوند محال است؛ از این رو در حدیث آمده است: «نیت مؤمن از عملش بهتر است». چه بسیار عابد وابسته به دنیایى كه مىپندارد نیتش براى خداوند خالص شده، در حالى كه در همه عمرش به جز نفس و هواى نفس را نپرستیده است!
نیت و انگیزه، از محبت و آنچه انسان به آن تمایل دارد سرچشمه مىگیرد. اگر انسان واقعاً به خداوند محبت داشته باشد، مىتواند خالصانه قصد قربت كند؛ اما اگر دوستى مال، ریاست و زخارف دنیا بر دل او سایه افكنده باشد، این گرایش ها در نیت او اثر مىگذارند و در نتیجه نمىتواند عبادتش را خالصانه براى خداوند به جا آورد. البته رسیدن به مرحله اخلاص و انجام عبادت خالصانه براى خداوند، همانگونه كه مرحوم علاّمه مجلسى فرمودهاند، بسیار دشوار است و تلاش و مجاهدتى طاقت فرسا مىطلبد. بسیارند عابدانى كه خود مىپندارند خالصانه خدا را عبادت مىكنند؛ اما در سراسر عمر یك بار نیز
1. محمدباقر مجلسى، بحار الانوار، ج 84، ص 372.
خدا را عبادت نكردهاند. ایشان به درستى از دل خویش آگاه نیستند و توجه ندارند كه هواى نفس آنان را براى عبادت تحریك كرده.
مرحوم «شهید ثانى» و دیگران درباره دام ها و كیدهاى شیطان و حیله هاى نفس كه فرا روى انسان مؤمن قرار دارد، مطالبى گفتهاند كه چه بسا اطلاع از آنها انسان را از تزكیه نفس و تحصیل قصد قربت ناامید مىكند؛ حیله هایى كه چون پرده هایى تودرتوست و هنگامى كه انسان یكى را كنار مىزند، پردهاى دیگر آشكار مىشود؛ آن سان كه انسان از رهیدن از شرّ نفس و نجات از شرّ شیطان مأیوس مىگردد. از این رو، پسندیده نیست كه مربیان اخلاق به تفصیل درباره حیله ها و وسوسه هاى گوناگون شیطان و دشوارى تحصیل نیت خالص سخن گویند، و به خصوص براى افراد مبتدى باید به اجمال نسبت به وسوسه هاى شیطانى هشدار دهند و به آنان گوشزد نمایند كه داشتن قصد قربت و به جا آوردن عبادت خالص براى خدا، نیازمند تلاش و زحمت فراوان است.
راه كلى براى تصحیح نیت و ارزش بخشیدن به آن، توجه به چگونگى و فرآیند پیدایش نیت است. اساساً كارهاى انسان به دو بخش اختیارى و غیر اختیارى تقسیم مىشود. حركت قلب و فعالیت هاى درونى بدن، در زمره كارهاى غیر اختیارى انسان به شمار مىآیند. حتى نفس كشیدن نیز، تقریباً كارى غیر اختیارى است. انسان مىتواند براى مدتى نفس خود را حبس كند؛ اما با جلوگیرى موقتى از نفس كشیدن، این عمل از غیر اختیارى بودن خارج نمىشود و همچنان فارغ از خواست ما تداوم پیدا مىكند. بخش دوم كارهاى انسان، اختیارى هستند كه اراده در تحقق آنها دخالت دارد و باید زمینه هاى لازم روحى و انگیزشى در انسان پدید آید تا انسان به انجام دادن آنها اقدام
كند. خداوند انسان را به گونهاى آفریده كه همواره دنبال جلب منفعت، و دفع ضرر از خویش است و تا كارى را مطلوب تشخیص ندهد و خیر خود را در آن نبیند، به آن اقدام نمىكند. او ابتدائاً به انجام دادن كارى كه با طبع او سازگار نیست اقدام نمىكند؛ مثلاً در شرایط عادى داروى تلخ و بد مزه نمىخورد. وقتى به آن اقدام مىكند كه نفعى در آن مشاهده كند؛ و گاهى لذت خیالى و یا نجات از رنج خیالى انگیزه اقدام مىشود.
پر واضح است كه عبادت خدا نیز، در زمره رفتار اختیارى ما قرار دارد و تا منافع عبادت خدا و ضرر ترك آن را ندانیم، بدان اقدام نمىكنیم. البته معرفت افراد نسبت به بندگى و عبادت خدا، بسیار متفاوت است و درجات و مراتب افراد در تشخیص جایگاه عبادت خدا و منافع آن و زیان هایى كه ترك آن دارد، طیف بسیار گستردهاى را تشكیل مىدهد. در این طیف بین نقطه اوج و پایین ترین نقطه، فاصلهاى بس عظیم وجود دارد.
اگر بخواهیم نیتمان را خالص كنیم، اول باید بر معرفتمان بیفزاییم و بیندیشیم كه نماز تا چه اندازه براى ما مفید است. باید بدانیم كه اگر عبادت مقبول حق واقع شود، از چه مرتبه و ثوابى برخوردار مىگردیم و اگر آن را ترك كنیم، چه فرجام بدى خواهیم داشت. با مطالعه روایات و كتاب هاى اخلاقى به این حقیقت پى مىبریم كه نیت خالص چه آثار و فوایدى دارد و اگر نیت انسان خالص نبود، چه زیان و خسارتى متوجه وى مىشود. البته اندیشه درباره امور معنوى كه نفع محسوس آنى در آنها مشاهده نمىشود و از سوى دیگر، شیطان با همه وجود مىكوشد تا انسان را از آن بازدارد، نیازمند همتى عالى و ارادهاى جدّى است، و نوعاً افراد از این توفیق محرومند و بى حالى و كسالت به آنان اجازه تفكر در این مسائل حیاتى را نمىدهد. وقتى انسان همت عالى و
اراده جدّى براى تفكر داشت، سعى مىكند در تنهایى و نیمه شب و یا بین الطلوعین وقت كافى براى این منظور اختصاص دهد. البته تفكر افراد درباره این مسائل، بر پایه ایمان و معرفت آنان به خداوند است و در این زنجیره گسترده، هر قدر معرفت انسان به خداوند، قیامت و سایر امور معنوى بیشتر باشد، تفكر او عمیقتر خواهد بود.
آنان كه در مدارج عالى معرفت قرار دارند، امور عادى روزمرّه خللى در تفكرشان درباره خداوند و رفتار و اعمالشان ایجاد نمىكند و از هر فرصتى براى تفكر استفاده مىكنند. با توجه به تفاوت معرفت افراد، فاصله بین كسى كه به منافع و ثمرات نماز نظر دارد و طمع به ثواب و ترس از عقابْ او را به انجام تكالیف وامى دارد، با كسى كه تنها به رضوان الهى مىاندیشد روشن مىشود و سطح محبت آنان به خداوند مشخص مىگردد.
بر اساس معرفتى كه افراد به خداوند دارند، مشخص مىشود كه تا چه حد به معبود خویش محبت مىورزند و تا چه حد براى كسب رضایت او تلاش مىكنند؛ از این رو قرآن بیش از هر چیز براى رضایت الهى ارزش قائل شده و پس از آنكه فایده هاى نماز را بر مىشمرد، متذكر مىشود كه رضوان الهى فراتر از هر چیزى است و در گستره فهم و درك ما نمىگنجد. كسانى كه سعادت برخوردارى از محبت اصیل خداوند نصیبشان شده، تنها خواهان رضایت خدا هستند و در این اندیشهاند كه چگونه نماز بخوانند تا خداوند از آنان راضى گردد؛ اما كسانى كه تنها به ثواب و عقاب مىاندیشند، نظر به ثواب و درجات بهشتى دارند كه در پرتو نماز نصیبشان مىشود و در اندیشه رهایى از عقاب و عذاب الهى هستند.
تا اینجا درباره ضرورت ارتقا بخشیدن به معرفت و آگاهى خویش نسبت به نماز سخن گفتیم و مطالعه روایاتى را كه درباره اهمیت نماز وارد شده گوشزد كردیم؛ اما آیا مطالعه كتاب هایى كه در زمینه نماز و عبادت نگاشته شده و نیز مطالعه روایات (نظیر روایت: «الصَّلاةُ خَیْرُ مَوْضُوع؛1 نماز بهترین عملى است كه خداوند آن را وضع كرده است» و یا روایت: «الصَّلوةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقِىّ؛2 نماز باعث تقرب هر باتقوایى به سوى خدا مىشود »). براى خواندن نمازهاى مستحبى و خالص كردن نیت نماز و اهمیت دادن به آن كافى است؟ فراوانند كسانى كه اهمیت و جایگاه نماز را خوب مىشناسند و روایات فراوانى درباره نماز خواندهاند و درباره فضایل نماز فراوان شنیدهاند. آنان مىدانند كه نماز مستحبى ـ به خصوص نماز شب ـ چقدر ارزشمند است و چه تأثیرى در سعادت و كامیابى انسان دارد؛ اما كوتاهى مىكنند و نمازهاى مستحبى ـ به خصوص نماز شب ـ را نمىخوانند. پس صِرف آگاهى كافى نیست و باید علاوه بر دانستن، زمینه دیگرى در انسان تحقق یابد تا او به انجام دادن عبادت خالصانه خداوند رو آورد و از هر فرصتى براى بندگى خداوند استفاده بَرد.
دانش آموز و دانشجو براى گرفتن نمره قبولى، در طول سال درس مىخواند و حتى ممكن است شب امتحان نخوابد و تا صبح مطالعه كند؛ اما ما با اینكه اهمیت و ارزش نماز را مىدانیم، حاضر نمىشویم چند دقیقه از وقتمان را به خواندن نماز مستحبى اختصاص دهیم؛ با اینكه این كار آسان است و زحمتى ندارد. اولین پاسخى كه هر كس به كوتاهى در انجام دادن
1. همان، ج 82، باب 4، حدیث 9، ص 308.
2. همان، ج 78، باب 23، حدیث 41، ص 203.
مستحبات و اهمیت ندادن به نماز مىدهد، این است كه شیطان نمىگذارد نماز مستحبى بخوانیم و استفاده شایسته از عبادت خداوند ببریم؛ اما لازم است كه به تحلیل روانشناختى این مسأله بپردازیم تا عامل بى توجهى به امور معنوى و از جمله نماز آشكار شود.
با توجه به اینكه مىدانیم نماز بهترین كارها و سودمندترین تجارت هاست و در این تجارت در قبال صَرف چند دقیقه از وقتمان به تقرب به خداوند نایل مىشویم كه عظمت و ارزش آن قابل شماره نیست، چرا از این تجارت پرسود خوددارى مىكنیم؟ روشن است كه انسان كارى را به صِرف داشتن سود، انجام نمىدهد، بلكه همه جوانب را بررسى مىكند و تمام زیان ها، سختى ها و احیاناً لوازم و پیامدهاى سنگین آن را شناسایى مىكند؛ سپس نفع و هزینه هاى احتمالى را بررسى مىكند و اگر كفه سود را سنگینتر یافت، به آن كار اقدام مىكند.
پر واضح است كه خواندن چند ركعت نماز، هزینه سنگین و زحمت چندانى ندارد، و اساساً ارزش و عظمت دستاورد ما از نماز، قابل مقایسه با زحمتى كه مىكشیم نیست، پس چرا از انجام دادن آن خوددارى مىكنیم؟
پاسخ روشن به سؤال طرح شده این است كه عادت هاى جارى در رفتار افراد، از انجام دادن كارهاى مهم معنوى و به جا آوردن عبادت شایسته براى خداوند مانع مىشود. ما در زندگى به لذت هایى عادت كردهایم و از انجام دادن كارى كه مزاحم آنهاست خوددارى مىكنیم. كسى كه به استراحت، تنبلى و تن آسایى عادت كرده و از این امور بى ارزش دنیایى لذت مىبرد، هرچند آنها را با ثوابى كه نماز در پى دارد قابل مقایسه نمىداند؛ اما نمىتواند از عادت خود دست بكشد و لذت هاى ناچیز و زودگذر او را از كارهاى مهم و ارزشمند
بازمى دارد. پس عادت هاى روزمره مانع داشتن نیت خالص در عبادت و توجه بیشتر ما به خداوند مىشوند. این عادت ها ابزار شیطان هستند كه به وسیله آنها مانع رسیدن ما به كامیابى و سعادت مىگردد. ما باید با عادت هایى كه مانع پرداختن به كارهاى مهم و ارزشمند مىشود مبارزه كنیم و آنها را از خود دور نماییم. قدم اول در این راه، كسب معرفت و اطلاع از منافع كنار نهادن عادت هاى بى ارزش و پرداختن به عبادت، بندگى خدا، كسب اخلاص در عمل و زیان ترك این امور مهم و ارزشمند است. البته نباید به این حد اكتفا كنیم؛ چون كسب معرفت، شرط لازم است؛ اما شرط كافى نیست و ما باید در قدم دوم با نفس و عادت به امور پست حیوانى و دنیوى به جهادى سخت و طولانى دست بزنیم؛ از این رو مرحوم «علامه مجلسى» در سخنى كه از ایشان ذكر كردیم، تفكرات صحیح و مجاهدت هاى عظیم و طولانى را دو عامل مهم براى تحصیل قصد قربت و اخلاص در عبادت برشمرد.
خواب زیاد باعث كسالت مىشود و براى انسان زیان دارد؛ اما برخى به آن عادت كردهاند و حتى حاضر نمىشوند قبل از طلوع آفتاب از خواب برخیزند و نماز صبحشان را بخوانند و این عادت بى ارزش آنها را از انجام وظیفه واجب خود بازمى دارد. این افراد باید براى رسیدن به مدارج معنوى با عادت خویش مبارزه كنند و خواندن نماز شب و نماز صبح در وقت فضیلت آن را بر لذت خواب ترجیح دهند. همچنین برخى به شكم بارگى عادت كردهاند و هر چه جلوى آنها بگذارند مىخورند. شكى نیست كه این عادت مىتواند منشأ بسیارى از انحرافات و ناهنجارى ها و مانع پرداختن به امور ارزشمند شود و ضرورت دارد كه انسان با آن مبارزه كند و بكوشد كه تنها براى رفع كمبود بدن، از غذا و نوشیدنى استفاده كند و از زیاده روى در خوردن و آشامیدن بپرهیزد.
بدین ترتیب دومین مرحله براى تحصیل قصد قربت و رسیدن به اخلاص در عبادت، مبارزه با عادت هاى بى ارزش دنیایى مىباشد. البته این مبارزه بسیار سخت و نیازمند عزمى راسخ و برنامه ریزى حساب شده است. به خصوص هر چه سن انسان بالا مىرود، مبارزه با عادت ها دشوارتر مىشود. براى جوانان كه هنوز خوى و عادت ها در آنان ریشه دار و دیرپاى نگشته، مبارزه با آنها چندان دشوار نیست؛ اما براى كسى كه در پنجاه و شصت سالگى قرار دارد، مبارزه با عادت هایى كه در وجودش ریشه دوانیده، بسیار مشكل است؛ از این رو حضرت امام(قدس سره) در بحث هاى اخلاقى خود خطاب به جوانان مىفرمودند: «جوانان قدر خودتان را بدانید، تا جوانید مىتوانید به عبادت و خودسازى بپردازید؛ اما وقتى پیر شدید، این توفیق از شما سلب مىگردد». آن روز مفهوم سخن امام را درك نمىكردیم و فرق بین پیر و جوان در استفاده از زمینه هاى عبادت و خودسازى را تشخیص نمىدادیم. اكنون مىفهمیم كه انسان تا جوان است چه توفیقات و توانایى هایى دارد كه وقتى به پیرى رسید، آن توفیقات و توانایى ها از او سلب مىشود.
تردیدى نیست كه صفات ناپسند اخلاقى (چون خودخواهى، كبر، حسد، جاه طلبى و حب جاه و مقام) در زمره عادت هاى بد و ملكات رذیله اخلاقى هستند، كه براى خودسازى و كسب اخلاص در عمل و عبادت، باید با آنها مبارزه كرد. این صفات تا ریشه در انسان ندوانیدهاند و به صورت ملكه در نیامدهاند، مبارزه با آنها چندان دشوار نیست؛ اما اگر ریشه دار شدند، مبارزه با آنها بسیار دشوار مىشود؛ چنان كه نهال درختى تا در زمین ریشه ندوانده، كندن آن راحت است؛ اما اگر چندین سال از عمر آن گذشت و تنومند شد، كندنش بسیار مشكل مىشود؛ به هر حال كسى كه به دنبال تحصیل قصد
قربت و اخلاص است، باید رذایل اخلاقى را از دل خود بزداید و ـ همان طور كه مرحوم علامه مجلسى فرمودند ـ بدون قلع و زدودن صفات ناپسند اخلاقى، تحصیل اخلاص و قصد قربت محال است.
خلاصه سخن اینكه ما براى خودسازى و تحصیل قصد قربت در نماز و انجام دادن عبادتى شایسته علاوه بر اینكه به اداى نمازهاى واجب اهتمام مىورزیم، باید به نمازهاى مستحبى نیز بپردازیم و به تدریج بكوشیم كه نیتمان را از شائبه هاى غیر الهى و ریا و آنچه باعث شرك مىشود پاك كنیم. با خالص كردن نیت و عمق بخشیدن به آن است كه مىتوانیم مسیر خود را براى رسیدن به مراتب عالىتر بندگى خدا هموار سازیم. البته در این مسیر دشوار، باید از دو عامل مؤثر بهره گیریم: یكى كسب معرفت و آگاهى و ارتقا بخشیدن به آن؛ یعنى شناخت فواید عبادت ـ به خصوص نماز ـ و زیان ترك آن. دیگرى، مبارزه با عادت هاى ناپسند؛ نظیر تنبلى، راحت طلبى، شكم بارگى و سایر صفات رذیله اخلاقى كه در نفس انسان رسوخ یافته است.