اَلحَمدُ لِمَن علَّم الانسانَ البَیانَ وَ هداهُ اِلی سَبیلِ الیَقینِ و البُرهانِ ـ والصَّلوةُ و السَّلامُ علی الائمّةِ الهُداةِ اِلی نَهجِ النَّجاةِ، سیّما عَلی سَیِّدِهِم الخاتَمِ الهادی اِلی الطّریقِ الأقومِ صَلّی اللهُ علیهِ وَ آلِه و سلّمَ.
حمد و سپاس خداوندی را سزاست كه عالم ممكنات را به وجود عقلِ كل و افضل رُسُل حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) بیاراست و قرآن مجید را كه میزان مبین و برهان متین است معرِّف طریق هدایت و حجّت سبیل سعادت قرار داد. و سلام و صلوات حی قیوم بر امامان معصوم(علیهم السلام) كه معلّم منطق انسانیت و هادیان منهج عبودیتاند. درود و تحیّت بر روان پاك و با فضیلت عالمان ربّانی و حكیمان صمدانی كه به سرپنجه عزمی استوار و همّتی پایدار معارف عمیق و حقایق دقیق را به خامه شریف خود تحریر و در مكتوبات خویش، مطلوب اهل معرفت و مقصود ارباب بصیرت را تقریر نمودند. از محضر عالِم غیب و شهود و از پیشگاه ربّ ودود طلب میكنیم كه ما را بر صراط مستقیمِ برهانی، استوار و بر منهج قویمِ قرآنی، پایدار بدارد ـ ان شاء الله.
كتاب «برهان» بخش پنجم از منطق شیخالرئیس(رحمه الله) و جزء چهارم از منطق ارسطو و مهمترین جزء علم منطق به شمار میرود، چه اینكه اگر عقل بشر بر پلّههای برهان صعود نماید و در مناهج برهانی سیر كند، رفیعترین درجات معرفت و بالاترین نوع دانش یعنی علم یقینی و دائمی را احراز خواهد كرد و جنبه دیگر اهمیت برهان، ربط وثیق آن با مباحث انتولوژیك (هستیشناسانه) و اپیستمولوژیك (معرفت شناسانه) است كه هم ارسطو و هم ابن سینا به آن توجه اكید داشتهاند.
كتاب برهان از پیچیدهترین كتب منطق است و فهم مباحث آن چه در منطق ارسطو و چه در منطق شفای ابن سینا نسبت به فهم مباحث دیگر، از صعوبت و دشواری بیشتری برخوردار است.
برهان ابن سینا مشتمل بر چهار مقاله است كه میتوان مقاله سوم و چهارم را به ترتیب
تلخیصی از مقالات اوّل و دوّم برهان ارسطو دانست و مواردی از اقتباس مستقیم شیخ(رحمه الله) از مطالب ارسطو را به وضوح در این دو مقاله دید. و امّا مقاله اوّل و دوّم برهان شیخ(رحمه الله) گرچه از حیث مواد و مطالب شباهتهایی با منطق ارسطو دارد، امّا از حیث تنظیم و تدوین فصول، تفاوت چشمگیری با كتاب وی دارد.
ابن سینا(رحمه الله) در تألیف كتاب برهان هم از ترجمه عربی برهان ارسطو استفاده كرده و هم از ترجمه شروح یونانی آن سود جسته است. نوشتهاند كه نخست اسحق بن حنین برهان ارسطو را تماماً به لغت سریانی ترجمه و سپس ابوبشر متّی بن یونس ترجمه اسحق را تعریب كرد. برخی مدعی شدهاند كه ترجمه عربی دیگری را نیز از برهان ارسطو وجود داشته كه ابن رشد و معاصر لاتینی وی به نام جرارد(1) (متوفای 1187) به آن اشاره كردهاند ولی نام مترجم آن مجهول است. بنا به گفته محققان، اوّلین شارح عربی برهان ارسطو نیز ابوبشر متی بن یونس بوده است و البته كسانی دیگر همچون ثامسطیوس، اسكندر افرودیسی، یحیی نحوی و پدرش، فارابی و كندی نیز شروحی بر برهان ارسطو نگاشتهاند.
آنچه مسلّم است این است كه شیخالرئیس(رحمه الله) به ترجمه عربی برهان ارسطو و شروح عربی آن دست یافته و از آنها استفاده كرده است اما تعیین اینكه كدام ترجمه و كدام شرح در دسترس وی بوده چندان سهل نیست.
شاید برخی چنین بپندارند كه ابن سینا(رحمه الله) را بیشتر باید شارح و مفسّر برهان دانست تا مؤلّف آن، امّا چنین قضاوتی درباره وی منصفانه نیست; زیرا شیخ(رحمه الله) در عین حال كه شارح است ناقد نیز میباشد و با اینكه مقتبِس است مقلِّد نمیباشد. ابن سینا در كتابِ برهانِ خود از محدوده مباحث برهان ارسطو فراتر رفته، بحثهایی در مقولات علمالنفس، طبیعیات و متافیزیك نیز آورده است. ابن سینا در این كتاب از هیچ كوششی در دقّت در تعبیر، رعایت روانی و سادگی لغات، تبیین و توضیح آرا، ترتیب و تسلسل منطقی مباحث، پرهیز از تكرار مطالب، دریغ نكرده است. اما در عین حال سبك نگارش او خالی از گنگی و اندكی غموض و ابهام نیست و این نكتهای است كه در همه تألیفات شیخالرئیس ـ بجز اشارات و تنبیهات ـ مشاهده میشود. كتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا به ویژه چهار نمط اخیر آن از سبك نگارش زیبا و ویژهای برخوردار است كه نظیر آن در كتب دیگر وی مشاهده نمیشود.
1. Gerard.
كتابی كه اینك پیش روی شماست شامل متن، ترجمه و شرح مقاله اول از برهان ابن سینا(رحمه الله)است. كتاب برهان شفا در سالهای 65 ـ 1363 هـ .ش توسط استاد محقّق و فیلسوف مدقّق حضرت آیة الله محمدتقی مصباح یزدی ـ دام عزه ـ در مؤسسه در راه حق قم تدریس میشد. نگارنده نیز در زمره شاگردانی بود كه در آن درس توفیق شركت داشتند. در آن ایّام این سلسله دروس تماماً از نوار پیاده میشد و در اختیار دانشپژوهان قرار میگرفت. توفیق و فیض الهی شامل حال حقیر گردید و در سال 67 پیشنهاد نگارش و تحقیق و تنظیم این دروس برای چاپ به صورت كتاب به این جانب داده شد. در ابتدا تصمیم آن بود كه صرفاً آنچه از نوار پیاده شده، ویرایش و سپس به دست چاپ سپرده شود. اما پس از ویراستاری درس اول، بهتر آن دیده شد كه پس از آوردن متن، ترجمهای معادل متن، به صورت روان نوشته شود و پس از آن مطالبی كه محتاج شرح و توضیحاند با عناوین خاص و با شمارههای مسلسل در بندهای جداگانه تنظیم شوند تا دستیابی به مطالب و مراجعه به آنها برای خوانندگان آسان گردد. علاوه بر این، تصمیم نگارنده بر این شد كه در هر بحث به كتب منطقی دیگر و احیاناً كتب فلسفی نیز مراجعه كند و در موارد لازم بحثها به صورت تطبیقی بررسی و نقد شود. صاحب این قلم خود به قلّت بضاعت خویش معترف است و از ارباب فضل و دانش، متمنّی است كه در مطالعه این اثر، از دقّت و نكتهسنجیهای عالمانه خود دریغ نفرمایند و او را از راهنماییهای سودمند خود بهرهمند گردانند.