صوت و فیلم

صوت:
5,

فهرست مطالب

جلسه سی و نهم؛ میزان معرفت متوسّلین

تاریخ: 
چهارشنبه, 28 آذر, 1386

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1386/09/28 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

میزان معرفت متوسّلین

عرفان عرفه

در جلسه‌‌ی گذشته صحبت مختصری درباره‌‌ی جمله‌‌های اول مناجات متوسلین عرض كردیم . حاصلش این بود كه خدایا، من وسیله‌‌ای برای رسیدن به غفران و رضوان تو ندارم، جز دو چیز: یكی نسیمهای رحمتی كه از جانب تو وزیدن می‌‌گیرد و یكی هم شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله). به مناسبت شب عرفه، كه یكی از شب‌هایی است كه عواطف رحمت الهی بیش از همیشه وزیدن می‌‌گیرد، اشاره‌‌ای می‌كنم به دعاهایی كه برای فردا از طرف اهلبیت(علیهم السلام) وارد شده، كه اشاره‌‌ای به مسئله‌‌ی توسل دارد. دعای سیدالشهدا(علیه السلام) در عرفات، از غرر ادعیه است كه اگر ما از ادعیه‌‌ای كه مأثور از اهلبیت(علیهم السلام) است پنج دعا را انتخاب كنیم، یكی به یقین، عرفه‌‌ی امام حسین(علیه السلام) خواهد بود. در این دعا نكته‌‌ها و مطالبی هست كه در دعاهای دیگر كمتر یافت می‌‌شود. یكی از آن جمله‌‌ها كه بسیار جمله‌‌ی لطیف و زیبایی است و با توسل هم ارتباط دارد این جمله است: ها أنا أتَوَسَّلُ اِلَیْكَ بِفَقْری اِلَیْكَ وَ كَیْفَ أتَوَسَّلُ اِلَیْكَ بِما هُوَ مُحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْكَ. وقتی انسان می‌‌خواهد واسطه‌‌ای را بین خود و دیگری قرار دهد، كسی یا چیزی را انتخاب می‌‌كند كه توجه مستشفع، به طرف كسی كه نزد او شفاعت می‌‌شود معطوف شود. سپس از او می‌خواهد كه حاجت او را بدهد یا از گناهش بگذرد؛ این همان چیزی است كه ما درباره‌‌ی وجود مقدس پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه‌‌ی اطهار(علیهم السلام) و اولیاءشان معتقدیم كه آنها نزد خداوند متعال برای دیگران شفاعت می‌‌كنند. البته در حقیقت این وسیله‌‌ها و این شفاعت‌‌ها را خود خدا قرار داده است. خداست كه آنها را آفریده و هم اوست كه این مقام را به آن‌ها داده، و خداست كه به آن‌ها امر كرده كه ما را شفاعت كنند. وجود آنها مظهری از مظاهر رحمت الهی است. در واقع این وسیله را خود خدا قرار داده تا به او نزدیك شویم.

دارایی خود انسان در توسل

اكنون اگر بخواهیم از پیش خودمان وسیله‌‌ای برای تقرب داشته باشیم، چه چیز را باید وسیله قرار دهیم؟ فرض كنید بگوییم: خدایا، ایمانی كه داریم وسیله‌‌ای باشد كه تو، بوسیله‌‌ی آن ما را بیامرزی! جا دارد خدا بفرماید: این ایمان را من به تو دادم و این وسیله‌‌ای نیست كه برای خودت قرار می‌‌دهی. دیگر این كه بگوییم: خدایا، عباداتمان را وسیله قرار می‌‌دهیم. باز نیكو است خدا بفرماید كه توفیق این عبادات را هم من به تو دادم. اینها در واقع مصادیق همان «عواطف رحمتك»؛ است. هركدام از اینها اگر خالص باشد و بتواند وسیله‌‌ی تقرب به خدا شود، وسیله‌‌ای است كه خود خدا به ما داده است. اگر بخواهیم برای شفاعت از پیش خودمان چیزی را وسیله قرار دهیم، چه داریم جز فقر؟ فقر ذاتی خود ماست. یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ1.؛ وجود مخلوقات عین فقر است. اگر خودمان بخواهیم چیزی را بین خدا و خود واسطه قرار دهیم چیزی كه داریم همان فقر است. فقر ما، وسیله‌ای است تا خداوند بزرگ به خاطر آن به ما رحم كند. انسان در مسیر شفاعت باید از وسیله‌‌ها شروع كند، حركت كند و برود به طرف آن كسی كه می‌‌خواهد نزد او شفاعت و وساطت كند، تا به او برسد و از او بخواهد كه رحمتش را نازل كند یا از عذابش صرف‌نظر كند.

آیا فقر به خدا می‌رسد؟

اكنون آیا فقری كه ما داریم، هیچ وقت به خدا می‌‌رسد؟ آن فقر از خود ما تجاوز نمی‌‌كند. فقر از ما جدا نمی‌‌شود تا پیش خدا برود. هیچ وقت هم فقر به خدا نمی‌‌رسد زیرا خدا غنای مطلق است؛ پس چطور ما وسیله‌‌ای را بفرستیم كه اولاً فقری است كه معنایش یعنی نداشتن! ضمن این كه این نداشتن هم هیچ وقت به خدا نمی‌‌رسد! برای این كه وجود خدا دارایی مطلق است و هیچ وقت واجد فقر نمی‌‌شود. لكن می‌بینم كه این معنای لطیف در دعای عرفه آمده است؛ ها أنا أتَوَسَّلُ اِلَیْكَ بِفَقْری اِلَیْكَ. اما چقدر می‌‌توانم به این وسیله (فقر) اطمینان داشته باشم كه كاری انجام دهد، در حالی كه این وسیله هیچ وقت به تو نمی‌‌رسد؛ وَ كَیْفَ أتَوَسَّلُ اِلَیْكَ بِما هُوَ مُحالٌ اَنْ یَصِلَ اِلَیْكَ؟! فقرچیزی است كه محال است هرگز به تو برسد، پس چطور واسطه‌ای شود بین من و تو؟! تعبیر خیلی لطیفی است و به اندازه‌‌ای كه بنده یادم هست، در هیچ دعا و مناجات دیگری این تعبیر این‌طور نیامده است.

عرفان امام

یك جمله هم از دعای امام زین العابدین(علیه السلام) در روز عرفه كه به توسل مربوط می‌‌شود برایتان نقل كنم. اگر به همه‌‌‌ی صحیفه‌‌ی سجادیه مراجعه كنید، كمتر دعایی به این عظمت یافت می‌‌شود. آنقدر این دعا عالی است، و نظم زیبایی دارد كه انسان مبهوت می‌‌شود. و حقّاً جز امام معصوم كسی لیاقت انشاء چنین دعاهایی را ندارد. ولی افسوس كه چون مایی كه شیعه‌‌ی اهلبیت(علیهم السلام) هستیم سالی یك مرتبه هم معلوم نیست موفق شویم و این ادعیه را بخوانیم.
یكی از آن جملات كه به مسئله‌‌ی توسل مربوط می‌‌شود، این است: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَیَّدْتَ دِینَكَ فِی كُلِّ أَوَانٍ بِإِمَامٍ؛ َ2؛ خدایا، تو دینت را در هر زمان، بوسیله‌‌ی امامی تأیید كردی؛ یعنی امام را تأیید كننده‌‌ی دینت قرار دادی، أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ؛ آن امام را وسیله‌‌ای برای بندگان قرار دادی كه ببینند و بشناسند، وَ مَنَاراً فِی بِلَادِكَ؛ امام نور افشانی در شهرهای تو است، كه هر وقت مردم، از دور هم او را می‌‌بینند راه هدایت را پیدا می‌كنند. اكنون چه زمانی او را تأیید كننده‌‌ی دین قرار دادی؟ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ؛ بعد از اینكه ریسمان او را به ریسمان خودت متصل كردی. در این‌جا به‌طور خلاصه نهایت اتصال وجود امام را به خدای متعال بیان می‌‌كند. رابطه‌‌ی امام با خداوند مثل رابطه‌‌ی دیگران نیست. آنها ریسمانشان به ریسمان خدا متصل است. آن‌كه منظور عرض بنده است این جمله‌‌ی بعدی‌‌؛ است: وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِیعَةَ إِلَی رِضْوَانِكَ؛ امام را وسیله‌‌ای برای رسیدن به رضوان خودت قرار دادی. در مناجات متوسلین این طور بود كه: اللهم فَاجْعَلْهُما لِی سَبَباً إلی نَیْلِ غُفْرانِكَ، وَصَیِّرْهُما لِی وُصْلَةً إلَی الفَوْزِ بِرِضْوانِكَ، دو چیزی كه وسیله هستند، عوارف رحمت و شفاعت پیامبر، وسیله‌‌ای برای رسیدن به غفران و رضوان خداوند هستند. اینجا هم می‌‌فرماید امام را وسیله‌‌ای برای رسیدن به رضوان خودت قرار دادی. وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِیَتَهُ؛ اطاعت او بر مردم واجب است و پذیرفتن نهی او هم بر همه واجب. كسی نباید بر امام تقدم پیدا كند و اوصاف دیگری كه برمی‌شمارد...

توجه به امام زمان

خود امام زین العابدین(علیه السلام) به خدا عرض می‌‌كند كه خدایا، تو در هر زمانی، چنین كسی را امام قرار دادی كه این موقعیت را برای مردم داشته باشد؛ یعنی وسیله‌‌ای باشد برای این كه مردم به رضوان تو نائل شوند. بعد، از خدا می‌‌خواهد كه صلواتت را بر این امام نازل كن و به بركت او، بر ما هم نازل كن، چون او وسیله و مجرای فیض و رحمت الهی است. در ابتدای نزول، رحمت‌‌ها باید بر ساحت امام نازل شود، سپس بر دیگران ببارد؛ این همان وسیله است. از اینجا ما باید یاد بگیریم كه در هر زمان اگرچه در كارها، عبادات و توسلاتمان به كسانی از اولیاء خدا متوسل می‌‌شویم، باید توجه داشته باشیم كه وسیله‌‌ی حقیقی كه ما را به خدا متصل می‌‌كند امام آن زمان است. توسل به دیگر اولیاء خدا در واقع باعث می‌‌شود كه آنهاما را به امام و وصله‌ی وصل حقیقی، نزدیك كنند. اگر در زمان امامت یكی از ائمه(علیهم السلام)، مردم متوسل به امام دیگری می‌‌شدند، در باطن، حواله داده می‌‌شدند به آن امام حیّی كه در آن زمان امامت داشت. در هر زمان، توجه به امام آن زمان، تكلیف خاصی است و یك ویژگی خاصی دارد. در هر حالی، به هر كسی متوسل می‌‌شویم، نباید فراموش كنیم كه فیض الهی از سوی امام زمان است. این است كه در همه‌‌ی دعاها و توسل‌هایمان همیشه باید توسل به وجود ولی‌عصر ارواحنا له الفداه را فراموش نكنیم. باید سعی كنیم دست كم مقداری از این مضامین را در خودمان تحقق ببخشیم. یعنی فقط به خواندن یا توجه به معنایش اكتفا نكنیم و تلاش كنیم حالمان هم همینطور باشد.

عرفان عملی

در دنباله‌‌ی مناجات متوسیلن به اینجا می‌رسد كه وَقَدْ حَلَّ رَجائِی بِحَرَمِ كَرَمِكَ.؛ عرض می‌‌كند: خدایا، اكنون كه من در مقام توسل برآمدم و وسیله‌هایی كه دارم نسیم رحمت تو و شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) است؛ وارد حرم كرم تو شدم. كرم الهی را به منزله‌‌ی یك ساحت، میدان و پیشگاهی تشبیه فرموده كه گویا از راه دوری آمده و در اینجا رحل اقامت افكنده است. یعنی جای دیگری ندارد و تمام امیدش به كرم خداست. چون راه دیگری غیر از كرم و رحمت خدا، و شفاعت پیامبرش كه آن هم از كرم خود اوست، چیزی ندارد. مخصوصاً با توجه به این نكته كه آن چیزی كه ما داریم فقر است كه آن هم، هیچ وقت به خدا نمی‌‌رسد تا شفاعت كند. ماییم و یك دنیا حاجت، یك دنیا گرفتاری، یك دنیا گناه، و چیزی كه می‌‌تواند علاج این گناهان باشد فقط كرم اوست. این حال اگر در انسان محقق شود حتماً دعایش مستجاب می‌‌شود. عرض می‌‌كند كه: وَقَدْ حَلَّ رَجائِی بِحَرَمِ كَرَمِكَ، امید من حلول كرده در پیشگاه كرم تو، مثل مسافری كه از راه دوری آمده است و در اینجا رحلش را افكنده، منزل كرده و جای دیگری ندارد.
وَحَطَّ طَمَعی بِفِناءِ جُودِكَ. این هم تقریباً عبارت و تعبیر دیگری از همان مطلب است. فَحَقِّقْ فیكَ أمَلِی؛؛ پس آن آرزویی را كه من نسبت به تو دارم، تحقق ببخش.

ختم به خیراعمال

وَاخْتِمْ بِالْخَیْرِ عَمَلی؛ اكنون كه موفق شدم به این توجه و توسل كه خودش خیر است، كاری كن كه دیگر مبتلا به اعمال شر نشوم و اعمالم ختم به خیر شود. چون یكی از آفت‌‌های بزرگ برای مؤمنین این است كه مدت‌ها عبادت خدا بكنند، كار خیر انجام بدهند، اما پایان كارشان طوری شود كه همه‌‌ی گذشته‌‌ها را آتش بزند؛ گناهی رخ دهد كه اعمال گذشته را حبط كند.

از اعتقادات ما، یكی حبط است و یكی هم تكفیر. بعضی از اعمال موجب غضب الهی می‌شود طوری كه اعمال گذشته را هم حبط می‌‌كند و از بین می‌‌برد. و برعكس، گاهی كارهای خوبی هست كه خدا می‌‌پسندد و گذشته‌‌ها را هم جبران می‌‌كند. سیّئات گذشته را تكفیر می‌‌كند. در صریح قرآنی هم هست: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ3.

جایگاه اصفیاء

وَاجْعَلْنی مِنْ صَفْوَتِكَ الَّذِینَ أحْلَلْتَهُمْ بُحْبُوحَةَ جَنَّتِكَ؛ اكنون كه مطمئن شده، راهی به سوی خدا دارد و دعاهایش مستجاب می‌‌شود، و نیز غفران و رضوان الهی شاملش می‌‌شود، دعاهای نابی را در پیشگاه خدا مطرح می‌‌كند. عرض می كند: خدایا! مرا از آن بندگان برگزیده و ممتازی قرار ده كه آنها را در بحبوحه‌‌ی بهشت قرار می‌‌دهی؛ یعنی آنجایی كه مركز نعمت‌‌هاست و همه‌‌ی نعمت‌‌های بهشتی در آنجا به وفور یافت می‌‌شود. وَبَوَّأتَهُمْ دارَ كَرامَتِكَ؛؛ از آن بندگان برگزیده‌‌ای كه آنها را در دار كرامت خودت جا دادی. كرامت یعنی احترام گزاردن و گرامی داشتن؛؛ وَأقْرَرْتَ أعْیُنَهُمْ بِالنَّظَرِ إلَیْكَ یَوْمَ لِقائِكَ،؛ و چشم آنها را با نگاه به سوی جمال خودت روشن كردی، وَأوْرَثْتَهُمْ مَنازِلَ الصِّدْقِ فی جَوارِكَ؛ آن‌ها را وارث مكان‌هایی كردی كه واقعاً جای نشستن و منزل كردن است، منزل صدق. فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِرٍ4.؛ جای گرفتن و منزل گزیدن واقعی آنجاست. قدم صدق یا مقعد صدق تعبیرهایی عربی است كه در فارسی عین اینها را نداریم، «قدم صدق عند ربهم»، تعبیر قرآنی است. آن‌ها پیش خدا قدم صدق دارند، یعنی جای پای محكم دارند. پایشان نمی‌‌لغزد.

معرفت الله

یا مَنْ لایَفِدِ الْوافِدُونَ عَلی أكْرَمَ مِنْهُ؛؛ ای كسی كه هیچ مهمانی، بر كریم‌‌تر از او وارد نمی‌‌شود. هر كس بر شخص كریمی مهمان شود، انتظار دارد كه میزبان كاملاً از او پذیرایی كند. كریم‌‌ترین میزبان‌ها كسی است كه وقتی مهمان بر او وارد می‌‌شود، نپرسد تو كه هستی؟ یا برای چه آمده‌ای؟! بلكه هر چه در اختیار دارد جلوی مهمان می‌‌گذارد. در روایات شواهدی هست كه حاتم طایی مهمانسرایی داشته كه هر كس، از هر جا بر او وارد می‌‌شده است از او نمی‌‌پرسیدند چه كسی هستی یا از كجا آمده‌ای‌؟! پذیرایی می‌‌كردند، بعد هم هر حاجتی داشته روا می‌‌كردند. خب، این از كریم‌‌ترین انسان‌هایی است كه به این صورت پذیرایی می‌‌كند، اما تو از همه كریم‌‌تری! هر كه به در خانه‌‌ی تو بیاید، نمی‌‌پرسی كه و كجا هستی و به چه رو آمدی؟! وَلا یَجِدُ الْقاصِدُونَ أرْحَمَ مِنْهُ؛؛ افرادی كه انتظار رحمت و خیری از كسی دارند، بهتر از تو پیدا نمی‌‌كنند. یا خَیْرَ مَنْ خَلا بِهِ وَحیدٌ؛ اگر كسی تنها باشد، و دیگران او را رها كرده باشند، تو بهترین كسی هستی كه احوالش را می‌‌پرسی و به حرفش گوش می‌‌دهی. وَیا أعْطَفَ مَنْ آوی إلیهِ طَریدٌ؛؛ هر كه را از هر جا طرد كنند و هیچ‌جا راه ندهند، تو او را پناه می‌‌دهی.

تنها راه نجات

إلَی سَعَةِ عَفْوِكَ مَدَدْتُ یَدِی، وَبِذَیْلِ كَرَمِكَ أعْلَقْتُ كَفِّی.؛ این‌ها هم از تعبیرهای بسیار لطیف است. فرض كنید كسی دارد از یك جای بلندی سقوط می‌‌كند و زیر پایش هم دریای آتشی است، در چنین حالی، وسط راه، طناب یا دستگیره‌ای پیدا می‌‌كند كه دستش را به آن می‌‌گیرد تا سقوط نكند و این زمینه‌‌ای می‌‌شود كه نجات پیدا كند، در این چنین حالی است كه می‌‌گوید: أعْلَقْتُ كَفِّی؛؛ كف دستم را به رحمت تو آویختم، یعنی اگر تو من را نگیری و دست من رها شود، جایم در جهنم است. هیچ راه نجاتی نیست. فقط تویی كه می‌‌توانی مرا نجات دهی. تنها چیزی كه می‌‌تواند در مسیرِ سقوط، انسان را نجات دهد، عنایت خداست. فَلا تُولِنی الْحِرْمانَ، وَلا تُبْلِنی بِالخَیْبَةِ وَالخُسْرانِ. حرمان را نصیب من نكن، بلكه امید من را برآورده كن. یا سَمیعَ الدُّعاءِ، یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
 


1. فاطر / 15.

2. الصحیفه ‌‌السجادیه، ص 216، دعائه علیه السلام فی یَوْمِ عَرَفَهَ.

3. بقره / 217.

4. قمر / 55.

پرونده ویژه: