فهرست مطالب

درس‌دوم:محاسبه نفس (1)

 

درس دوم

 

 

محاسبه نفس (1)

 

 

 

ـ قرآن و سنّت، كیمیاى گم‌شده انسان

ـ محاسبه نفس

ـ عامل وادار سازنده انسان به محاسبه

ـ مراحل محاسبه

ـ نكاتى در باب محاسبه

 

 

 

 

محاسبه نفس (1)

یَا ابْنَ جُنْدَب حَقٌّ عَلى كُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا اَنْ یَعْرِضَ عَمَلَهُ فى كُلِّ یَوم و لَیْلَة عَلى نَفْسِهِ فَیَكُونُ مُحاسِبَ نَفْسِهِ فَاِنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها و اِنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیامةِ.

در بخش اول از تبیین وصایاى امام صادق(علیه السلام) به عبدالله بن جندب، درباره موضوعاتى چون: گرایش فطرى انسان در تقرّب به خدا، پیروى از اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان عرفان حقیقى، بزرگ‌ترین خطر تهدید كننده سالك الى‌الله در دام‌هاى گسترده شیطان و برخى از ویژگى‌هاى دوستان اهل‌بیت(علیهم السلام) (عظمت آخرت در نظر آنان، نورانى بودن دل‌هاى ایشان، اجتناب از دنیاگرایى و انس با خدا) سخن به میان آمد. اكنون ادامه مطلب را پى مى‌گیریم.

 

قرآن و سنّت، كیمیاى گم‌شده انسان

به بركت پیروى از اهل‌بیت(علیهم السلام)، همه ما تا حدى راه سعادت را از شقاوت تشخیص مى‌دهیم. برخى معارفى كه در نظر ما كوچك و كم ارزش به حساب مى‌آید، براى كسانى كه از این معارف بى‌بهره‌اند مانند گوهر گران‌بهایى است كه باید مدت‌ها زحمت بكشند تا به آن دست بیابند. به بركت اهل‌بیت(علیهم السلام)، این گوهرها به راحتى به دست ما رسیده است. متأسفانه به همین دلیل، گاهى در زندگى به آنها چندان اهمیت نمى‌دهیم و آنها را خوب به كار نمى‌گیریم؛ تصور مى‌كنیم براى رسیدن به سعادت، باید به دنبال چیزى گشت كه نه در كتابى باشد و نه كسى درباره آن بحثى كرده باشد، در حالى كه چنین نیست و این تصور اشتباه است. آنچه براى سعادت ما اهمیت داشته، در كتاب و سنّت آمده و مسایلى كه در این زمینه مهم‌تر بوده بیش‌تر بر آن تأكید گردیده و واضح‌تر بیان شده است؛ زیرا خدا خود مى‌خواهد كه بندگان را به قرب خویش برساند. بنابراین نباید آنها را كم اهمیت تلقى كنیم و به دنبال دستورها و مسایلى عجیب و غریب باشیم.

محاسبه نفس

یكى از موضوعاتى كه در روایات بسیار تأكید گردیده و علماى اخلاق درباره آن بسیار بحث كرده‌اند، مسأله «محاسبه نفس» است. در این روایت نیز بر این مسأله تأكید شده كه هر كس باید از خود حساب بكشد و دست كم، در هر شبانه روز، یك بار خود را محاسبه كند. بهترین موقع براى این كار شب‌ها است كه پیش از خواب، دست كم، چند دقیقه در رفتارمان تأمل كنیم و ببینیم آیا كارهایى كه انجام داده‌ایم درست بوده است یا نه. اگر خطایى انجام داده‌ایم، به آن معترف باشیم و در صدد جبران آن برآییم.

امام صادق(علیه السلام) در این روایت به ابن جندب مى‌فرمایند:

یا ابنَ جندب، حَقٌّ على كُلِّ مُسْلِم یَعْرِفُنا أنْ یَعرِضَ عَمَلَهُ فی كلِّ یوم و لَیْلَة على نَفْسِهِ فَیَكُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَیِّئَةً اسْتَغْفَرَ مِنْها لِئَلاّ یُخُزى یَومَ القیمةِ؛ اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مى‌شناسد، لازم است كه در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر كار زشتى یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایى نگردد.

 

عامل وادار سازنده انسان به محاسبه

امام صادق(علیه السلام) در این روایت، بر این نكته تأكید دارند كه هر مسلمانى كه ما را مى‌شناسد و خود را به ما منتسب مى‌كند و مى‌خواهد برنامه زندگیش را از ما بگیرد، باید كارهاى خود را وارسى كند.

از جمله ویژگى‌هایى كه خداى متعال به روح انسان عطا كرده این است كه مى‌تواند بر اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد. این یكى از مسایلى است كه بسیارى از فیلسوفان جهان در آن متحیر مانده‌اند. هر كس معمولا مى‌تواند به دیگران و كارها و رفتارهاى آنان نظر داشته باشد، اما این‌كه بتواند به خودش هم نظر داشته باشد از ویژگى‌هاى مهم روح آدمى است. كسانى كه درباره معرفت نفس مطالعاتى دارند، به خوبى به این واقعیت پى‌برده‌اند كه انسان موجودى است كه مى‌تواند خود را تشویق كند، تنبیه نماید، توبیخ كند و... . این‌كه این چه خصوصیتى است نیاز به بحثى مفصل دارد، اما گذشته از آن، یكى از الطاف خداوند است كه

به انسان مرحمت كرده است. بنابراین مورد تأكید است كه انسان در هر شبانه روز، دست كم، یك‌بار اعمال خود را بررسى كند؛ ببیند آیا كار خوبى‌انجام داده است یا نه.

طبق این روایت، انسان باید حساب‌رس اعمال خود باشد، اگر كار خوبى در اعمالش مشاهده كرد، توجه داشته باشد كه لطفى از جانب خدا است، از او توفیق بخواهد كه آن كار را بیش‌تر انجام دهد. در روایات دیگرى آمده است كه در چنین حالتى، ابتدا خدا را شكر گزارد، سپس از او بخواهد كه توفیق عنایت كند تا فردا كارهاى بهتر و بیش‌ترى انجام دهد. اگر هم لغزشى در اعمال خود مشاهده كرد، تدارك كند و پیش از همه، توبه نماید. البته گاهى توبه لوازمى دارد؛ مثلا، اگر عملى از او فوت شده، قضا نماید یا اگر حقى از كسى ضایع ساخته، ادا كند و یا چنان‌چه كار زشت دیگرى انجام داده، آن را جبران نماید تا كارهاى بد در روح او رسوخ نكند و در نهایت، در قیامت نیز رسوا نشود.

امام صادق(علیه السلام) در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، این نكته را هم متذكر مى‌شوند كه: لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیمةِ؛ تا در قیامت، رسوا نگردد. این هشدار ایجاب مى‌كند تا ما كاملا مراقب باشیم و كارى نكنیم كه در قیامت رسوا شویم؛ چرا كه در آن روز، دیگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهیم شد.

از نظر روحى، چنین هشدارهایى مهم و مؤثر است؛ زیرا تا وقتى انسان سود یا ضرر كارى را درك نكند نسبت به انجام یا ترك آن رغبتى نشان نمى‌دهد. عاملى كه انسان را وادار به انجام كارى مى‌كند، نفع و مصلحتى است كه از كار عاید او مى‌شود. نیز آنچه او را از انجام آن باز مى‌دارد، ترس از گرفتارى است. اگر بخواهیم برنامه صحیحى اجرا كنیم، باید فواید آن را در نظرمان مجسّم نماییم تا انگیزه‌اى براى انجام آن داشته باشیم و آن را بهتر انجام دهیم. عدم توجه به این مسایل و در نتیجه، كار بدون انگیزه، موجب مى‌شود انسان تنبل بار بیاید و مسایل را جدى نگیرد. بنابراین براى جلوگیرى از پشیمانى ـ كه از هر عذابى دردناك‌تر است ـ انسان باید از همین حالا به حساب خود رسیدگى كند.

یكى از نام‌هاى قیامت، «یوم الحسرة» است. این نشانه اهمیت عذاب روحى ناشى از مسأله پشیمانى است. یكى دیگر از نام‌هاى آن «یوم الحساب» است. اگر انسان توجه نداشته باشد كه روزى به كارهایش رسیدگى مى‌شود و از او حساب مى‌كشند، احساس مسؤولیت نمى‌كند و به فكر نمى‌افتد كه به كارهایش سرو سامانى بدهد، كارى را ترك كند یا به كارى همت

گمارد؛ اما اگر بداند كه مسأله جدى است، به جزئیات كارهایش هم رسیدگى مى‌كند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است كه عذاب قیامت به دلیل فراموشى روز حساب است؛ همان فراموشى كه موجب مى‌شود انسان مرتكب كارهایى شود كه در نهایت، عذاب ابدى را به دنبال داشته باشد: إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ.(1) این عذاب براى كسانى است كه روز حساب را از یاد برده‌اند، هر چند ممكن است به آن اعتقاد نیز داشته باشند، اما اعتقاد كم‌رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تأثیر نمى‌گذارد.

قرآن كریم داستان دو برادر را نقل مى‌كند كه یكى از آنها بى‌بند و بار بود و دراموالش حساب و كتابى نداشت. برادر دیگر هر قدر به او سفارش مى‌كرد كه مراقب اعمال و كردار خود باشد، مى‌گفت: ما أَظُنُّ السّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّی لاََجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً؛(2) تصور نمى‌كنم قیامتى برپا شود و اگر به فرض هم خدا و قیامتى باشد و من به سوى خداى خود باز گردم، در آن جهان نیز منزلى بهتر از این دنیا خواهم یافت. مقصود قرآن از نقل این داستان این است كه بگوید، چنین اعتقادى به معاد فایده‌اى ندارد؛ زیرا ركن اساسى اعتقاد به معاد، اعتقاد به حساب است. آنچه مهم است این اعتقاد است كه در آن جهان زنده مى‌شویم تا نتیجه اعمالمان را ببینیم، وگرنه صرف اعتقاد به زنده شدن كارآیى ندارد. لازمه چنین اعتقادى توجه به عاقبت كار در همین دنیا است. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)درروایتى مى‌فرمایند: حَاسِبُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبوا؛(3) پیش از آن‌كه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهید.

اگر چنین باورى در انسان وجود داشته باشد كه روزى به همه اعمالش رسیدگى مى‌گردد و مطابق آنها دقیقا پاداش یا كیفر داده مى‌شود، به فكر محاسبه نفس خود مى‌افتد و از خود حساب مى‌كشد.

 

مراحل محاسبه

مسأله محاسبه نفس به قدرى مهم است كه برخى از علما در خصوص این موضوع كتاب‌هایى نوشته‌اند. در این باره آیات و روایات بسیارى داریم و بحث‌هاى فراوانى پیرامون آن انجام گرفته است. در كتاب‌هاى اخلاقى، دستورالعمل‌هایى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به این مهم بپردازند. براى محاسبه نفس سه یا چهار مرحله شمرده شده است:


1. ص (38)، 26.

2. كهف (18)، 36.

3. بحارالانوار، ج 70، باب 45، روایت 26.

اول مشارطه است؛ یعنى از اول صبح انسان با خودش شرط كند كه آن روز وظایفش را به خوبى انجام دهد و از گناهان نیز بپرهیزد.

دوم مراقبه است؛ یعنى در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد كرده تخطّى نكند.

سوم محاسبه است، كه در آخر شب، به حساب كارهاى خود برسد؛ بررسى كند كه چه مقدار به وظایف خویش عمل كرده و چه مقدار كوتاهى داشته است.

مرحله چهارم كه برخى از علماى اخلاق آن را ذكر كرده‌اند معاتبه است؛ یعنى اگر انسان در محاسبه متوجه لغزش‌ها و اشتباهاتى در رفتارش شد، به جبران آنها خود را تنبیه كند؛ مثلا خود را ملزم كند كه روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغى انفاق كند یا قدرى قرآن تلاوت نماید یا كار خیر دیگرى انجام دهد تا جبران مافات شود.

در مسأله محاسبه آنچه بیش از همه اهمیت دارد نفس حساب كشیدن از خویش است، تا اگر كار خوبى انجام داده‌بودیم، خدا را شكر كنیم و توفیق ادامه آن را بخواهیم و اگر قصور ورزیده بودیم، به فكر تدارك آن بیفتیم.

 

نكاتى در باب محاسبه

درباره محاسبه نفس، نكات مهم دیگرى نیز وجود دارد كه در این‌جا به برخى از آنها اشاره مى‌كنیم:

الف) اجتناب از گناه

انسان باید درباره گناه بیش‌تر بیندیشد كه اصلا گناه یعنى چه؟ اعتقاد ما این است كه خداوند ما را آفریده و ضمن معرفى راه خوب و بد به ما، انتخاب هریك از آنها را در اختیار خود ما قرار داده است. هم‌چنین معتقدیم عالم دیگرى غیر از این دنیا نیز وجود دارد كه در آن به كارهایمان و انتخاب‌هایى كه در این دنیا كرده‌ایم رسیدگى مى‌شود و كیفر و پاداش مى‌بینیم. مقتضاى چنین اعتقادى این است كه از سرمایه عمرى كه در اختیار داریم به بهترین شكل استفاده كنیم. ما به این دنیا پا گذاشته‌ایم تا امتحان شویم، طى مراحلى خودسازى كنیم و به كمال برسیم تا در زندگى ابدى از نتایج آن بهره‌مند گردیم. بنابراین باید توجه داشته باشیم كه زندگانى این دنیا

موقتى و در مقایسه با آخرت، نظیر زندگى جنینى نسبت به زندگى دنیوى است. همان‌گونه كه جنین فقط چند ماهى را در شكم مادر مى‌گذراند، آن هم براى این كه آماده زندگى این جهانى شود، ما هم در این برهه كوتاه زندگى دنیایى، براى زندگى ابدى آماده مى‌شویم، با این تفاوت كه رشد جنینى قهرى بود، ولى رشد این جهانى اختیارى است. علاوه بر آن، زندگى جنینى با زندگى دنیوى از حیث مدت قابل مقایسه است، ولى جهان آخرت به دلیل ابدى بودنش، به هیچ وجه، با زندگى محدود این جهانى قابل مقایسه نیست.

به هر صورت، آن‌گونه كه دین معرفى مى‌كند، این دنیا محل ابتلا و خودسازى است. باید خود را براى عالم دیگر مهیّا كنیم. اگر با این نگرش نگاه كنیم، مى‌بینیم در مقابل سرمایه‌اى كه از كف مى‌دهیم، چیزى به دست مى‌آوریم كه براى زندگى ابدیمان بسیار سودمند است و باید خدا را شكر كنیم؛ إنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها. اما اگر نگرشى غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم، در مقابل صَرف سرمایه گران‌مایه، بدبختى اخروى براى خویش مهیّا ساخته‌ایم. پس باید به فكر جبران آن برآییم؛ إنْ رأى سَیِّئَةً استَغْفَرَ منها لِئَلاّ یُخْزى یَوْمَ القیمةِ. چقدر فرق است بین این‌كه كسى معامله‌اى بكند، و مشكلش فقط این باشد كه از آن سودى نبرد، اما در هر صورت سرمایه‌اش بر جاى باقى بماند، و این‌كه كسى در معامله سود كه نمى‌برد، ضرر هم مى‌كند و اصل سرمایه را از كف مى‌دهد. گناه كردن از همین سنخ معامله دوم است؛ یعنى از دست دادن سرمایه و خریدن زیان؛ از كف دادن عمر و سعادت اخروى و دچار عذاب ابدى گردیدن.

ب) توجه به كمّیت گناهان انجام شده

نكته دوم در مورد محاسبه نفس این است كه وقتى فهمیدیم گناه بسیار زشت است، باید ببینیم چقدر گناه كرده‌ایم و در صدد جبران آن برآییم. انسان باید به گناهان خود نزد خداوند اعتراف داشته باشد، نه آن كه آنها را انكار كند یا به فراموشى بسپارد. البته انسان نمى‌تواند مشخص كند كه دقیقاً هر روز از اول صبح تا شب، چند گناه كرده است (مثلا چند غیبت كرده، چند دروغ گفته، چند تهمت زده و...) اما به هرحال باید دقت كنیم، ببینیم چقدر وقت ما صرف گناه شده است. این مسأله مهمى است كه بتوانیم به كمّیت گناهانمان بیندیشیم. این چنین است كه محاسبه در تكامل انسان اثر مى‌گذارد و موجب مى‌گردد هر روز زندگى او نسبت به گذشته بهتر شود.

ج) توجه به كیفیت گناهان انجام شده

نكته سوم توجه به كیفیت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتكاب نوع دیگرى از گناه عظمت و اهمیت دارند، با آن كه ممكن است انجام آنها یك لحظه بیش‌تر طول نكشد. توجه به صغیره یا كبیره بودن گناه مهم است؛ مثلا، درباره غیبت و اهمیت آن روایات متعددى وارد شده كه قبح بسیار آن را مى‌رساند. در این باره، به این نكته مهم نیز باید توجه داشت كه درست است برخى از گناهان صغیره‌اند و اهمیتشان از كبایر كم‌تر است، اما باید دانست كه كوچك شمردن گناهان صغیره، خود گناه كبیره به حساب مى‌آید و این از جمله دام‌هاى شیطان است كه انسان را به غفلت مى‌افكند.

 

د) انجام همه واجبات

نكته چهارم آن كه، باید مراقب باشیم همه واجباتمان را به جا آوریم. شاید ابتدا تصورمان این باشد كه ما نماز، روزه و وظایفى مانند آن را ترك نمى‌كنیم، پس كدام واجب را ترك كرده‌ایم؟ این همان دام شیطان است؛ زیرا بسیارى ازتكالیف موردغفلت ما است. حتى آنان كه به طور دایم، با فقه، آیات قرآن و سخنان اهل بیت(علیهم السلام) سر و كار دارند نیز از بسیارى واجبات غفلت مى‌كنند. نیكى به والدین، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى كه اظهار حاجت كرده و بسیارى دیگر، همه از جمله واجبات است كه ممكن است گاهى تا سال‌ها، ما به فكر انجام بسیارى از آنها نباشیم. اگر واجبات اجتماعى وسیاسى را هم‌به آنها اضافه كنیم، مى‌بینیم تعدادشان بسیار بیش‌ترمى‌شود. امروز به بركت انقلاب، مردم ما به مسایل سیاسى و اجتماعى خود تا حد بسیارى توجه پیدا كرده‌اند، ولى زمانى بود كه از بسیارى از این وظایف غفلت داشتند؛ اگر چه هنوز هم عده‌اى هستند كه از این وظایف غافلند و آنها را جزو تكالیف خود به شمار نمى‌آورند. امر به معروف، نهى از منكر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات عقیدتى، فكرى و دینى و... از اهم واجبات است كه كوتاهى در آنها گناه كبیره به حساب مى‌آید.

وقتى مى‌توانیم به خوبى به همه این وظایف عمل كنیم كه از قبل، براى فردایمان برنامه‌ریزى كرده، جدولى از تكالیف فراهم آورده باشیم تا بتوانیم بهتر به آنها عمل كنیم.

 

هـ) توجه به شروط صحت اعمال

نكته پنجم این است كه گاهى ما دل خوش مى‌كنیم كه تكالیفمان را انجام داده‌ایم، غافل از آن

كه كارمان از ارزش واقعى بى‌بهره است و در حین یا پس از انجام عمل، آن را فاسد كرده‌ایم؛ مثلا، وظیفه ما این است كه نماز بخوانیم. خوشحال هم هستیم از این‌كه نماز مى‌خوانیم، درجماعت هم شركت مى‌كنیم تا ثواب بیش‌ترى ببریم؛ اما توجه نمى‌كنیم كه آیا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست یانه؛ آیا ریایى مرتكب نمى‌شویم؟ آیا شرایط حسن عمل را رعایت مى‌كنیم؟ پس از انجام كار، با عجب و غرور، نتیجه آن را از بین نمى‌بریم؟ یا اگر مثلا انفاق مى‌كنیم آیا با منّت گذاردن، اجر كارمان را تباه نمى‌سازیم؟... بنابراین باید به شرایط صحت و قبولى اعمال نیز توجه كنیم.