یَا ابْنَ جُندَب اَقِلَّ النومَ بِاللَّیلِ وَالكلامَ بِالنَّهارِ فَما فى الجَسَد شیىءٌ اَقلُّ شُكراً مِن العَیْنِ وَاللّسانِ فَاِنَّ اُمَّ سلیمان قالت لِسُلَیْمان(علیه السلام): یا بُنَىَّ ایّاكَ وَالنّومَ فَاِنَّهُ یُفْقِرُكَ یومَ یَحتاجُ الناسُ اِلى اعمالِهم. یَا ابْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّیطانِ مَصائِدَ یَصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباكَهُ و مَصائِدَهُ قُلْتُ یَا ابْنَ رسولِ اللّه و ما هِىَ قال اَمّا مَصائِدُهُ فصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ و اَمّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عن قَضاءِ الصَّلواتِ الّتى فَرَضَهَا اللّهُ. أَمَا اِنَّهُ ما یُعْبَدُ اللّهُ بِمِثْل نَقْلِ الاَقدامِ اِلى بِرِّ الاِخْوانِ و زِیارتِهِمْ وَیْلٌ لِلسّاهینَ عَنِ الصَّلَواتِ النّائِمینَ فِى الْخَلَواتِ اَلْمُسْتَهْزِئینَ بِاللّهِ وَ ایاتِهِ فِى الْفَتَراتِ «أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الاْخِرَةِ وَ لا یُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَكِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ.»(1)
از جمله موضوعات مورد تأكید علماى اخلاق و ارباب سیر و سلوك، پرهیز از پرخوابى و پرحرفى است. این دو، موانعى مهم و رایج براى رسیدن به كمال معنوى و تقرب الى الله به شمار مىآیند. البته چیزهاى دیگرى مانند پرخورى نیز مانع رسیدن انسان به كمال معنوى مىگردد؛ اما در مورد آنها ممكن است بگوییم به سبب لذایذ یا منافعى كه دارند توجه انسان را به خود جلب مىكنند. در حالى كه امرى مانند خوابیدن، فى نفسه هیچ مطلوبیت و یا فایدهاى حتى براى دنیاى انسان ندارد، مگر آن اندازهاى كه موجب رفع نیاز انسان و تجدید قواى او براى پرداختن به وظایف واجبش مىگردد. بر خلاف لذّتِ خوردن كه ممكن است براى انسان
1. آل عمران (3)، 77.
ایجاد انگیزه نماید، خوابیدن لذتى براى انسان ندارد، اگر هم لذتى داشته باشد، مربوط به مقدمات آن و یا موقعى است كه انسان از خواب برمىخیزد. كسانى كه از روى تنبلى و یا در اثر پرخورى زیاد مىخوابند، نه تنها از كمالات معنوى و انسانى محروم مىشوند، بلكه از وظایف دنیوى خود نیز باز مىمانند.
همچنین یكى از كارهایى كه انسان براى انجام دادن آن باید انرژى زیادى مصرف كند، حرف زدن است. سخنرانان و معلّمان، خصوصاً كسانى كه از لحاظ جسمىضعیفترند، بهاینموضوع به خوبى واقفاند؛ زیرا پس از سخنرانى و یا تدریسآثار خستگى و از دست دادن انرژى را به وضوح در خود احساس مىكنند. حرف زدن زیاد باعث مىشود تا انسان از انجام اعمال مفید باز بماند. البته اگر مقصود از حرف زدن، تعلیم و موعظه و كمك كردن به دیگران باشد نه تنها مذموم نیست بلكه امرى لازم و ضرورى است، اما صِرف پرگویى و پرحرفى نه نفع دنیوى به دنبال دارد و نه نفع اخروى؛ حتى ممكن است انسان در اثر آن به لغزشهاى زیادى هم مبتلا شود كه براى دنیاى او هم ضرر داشته باشد. در اثر همین پرگویىها است كه كدورتها پیدا مىشود، تنشها به وجود مىآید و از لحاظ معنوى هم انسان دچار گناهانى همچون غیبت، تهمت و مفاسد دیگرى از این قبیل مىگردد. افرادى كه به پرحرفى عادت كردهاند، از این كار خود لذت مىبرند. ابتلاى به این عادت زشت كه به دست خود انسان صورت مىگیرد، موجب به خطر افتادن منافع دنیوى و اخروى انسان مىگردد. بنابراین انسان باید مراقب باشد تا خداى ناكرده به پرخوابى و پرحرفى عادت نكند.
سفارش امام صادق(علیه السلام) به عبداللهبنجندب این است كه، شبها كم بخواب و روزها كم حرف بزن. حضرت در ادامه، كلامى را به این مضمون از مادر حضرت سلیمان(علیه السلام) خطاببه فرزندش نقل مىكند كه، خوابیدن زیاد، روزى كه محتاج به چیزى هستى كه كسب نكردهاى تو را فقیر مىكند؛ یعنى روزى مىآید كه تو به اعمالت احتیاجدارى اما به دلیل خوابیدن زیاد آن اعمال را انجام ندادهاى و فقیر شدهاى و دستت خالى است. اگر انگیزه انسان از خوابیدن رفع خستگى و تجدید قوانباشد، كار عاقلانهاى انجام نداده است؛ زیرا این كار به منزله تلف كردن بیهوده بخشى از عمر است. انسانى كه خواهان عمرى طولانى است، با خوابیدن زیاد در واقع بخشى از زندگىاش را تعطیل مىكند.
عادت زشت دیگر، پرگویى است. كسانى كه بىجهت به پر حرفى عادت كردهاند، به آسانى نمىتوانند خودشان را كنترل كنند؛ زیرا سكوت كردن براى آنها به منزله زندانى شدن است!
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: در بین اندامهاى بدن انسان هیچ كدام ناسپاستر از چشم و زبان نیستند. انسان به هر عضوى از اعضاى بدن خود خدمت كند، متقابلا آن عضو هم خدمتى براى او انجام مىدهد. اما چشم و زبان اینگونه نیستند؛ یعنى ما هر قدر بیشتر به این اعضا خدمت كنیم، آنها كمتر به ما خدمت خواهند كرد. چشمى كه بسیارى از اوقات خواب است، چگونه مىتواند به ما خدمت كند؟ زبانى كه زیاد حرف مىزند و انسان براى این كار انرژى زیادى مصرف مىكند، چه خدمتى براى ما انجام مىدهد؟ البته، اگر این كار نفعى براى ما داشته باشد، مثلا از زبان در انجام عبادت، وظیفه، موعظه و... استفاده كنیم، نه تنها كار بیهودهاى انجام ندادهایم، بلكه بهترین بهره را از آن بردهایم.
در اینجا، توجه به چند نكته لازم و ضرورى است. اول اینكه انسان باید ازافراط و تفریط به دور باشد. مثلا گاهى، افراد با شنیدن سفارشهایى كه درباره كمخوابى شده است و یا با خواندن داستانهایى كه از چگونگى غلبه بر خواب از بزرگان نقل گردیده، درصدد انجام آن امور برمىآیند و با این كار سلامتى خود را به خطر مىاندازند. به هرحال، بدن انسان احتیاج به استراحت دارد. یكى از نعمتهاى خدا این است كه وسیله خواب و استراحت را براى انسان فراهم كرده است: وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً؛(1) ما خواب را مایه راحتى و آرامش شما قراردادیم. مسلّماً خواب یكى از نعمتهاى الهى است كه باید از آن به نحو مطلوب استفاده كرد. كسانى هستند كه مبتلا به بىخوابىاند و براى رفع این حالت و این كه مقدار كمى به خواب بروند، مرتب داروهایى را كه عوارض جانبى هم دارند، مصرف مىكنند. بنابراین، داشتن خواب طبیعى نعمتى بزرگ است و نباید آن را از دست داد. سخن در این است كه انسان بیش از حد لازم نخوابد و فعالیتهاى حیاتى خود از قبیل فكر كردن، كار كردن و... را تعطیل نكند. البته مقدار نیازى كه افراد به خواب دارند با یكدیگر متفاوت است و بستگى به نوع مزاج افراد، سنین مختلف عمر، فعالیتهاى انسان و... دارد. معمولا افراد خودشان با تجربهاى كه دارند و یا دستورى كه پزشك به آنها مىدهد، نیاز بدن خود به خواب را مىدانند. بنابراین رعایت آن حداقلها ضرورى است و انسان نباید با بىتوجهى نسبت به آن، موجبات فراهم آمدن بیمارى مخصوصاً در سنین آخر عمر را فراهم آورد.
1. نبأ (78)، 9.
نكته دوم این است كه سفارش و تأكید بر كم خوابیدن در شب به معناى زیاد خوابیدن در روز نیست؛ زیرا انسان به طورطبیعى شبها مىخوابد و روزها كار مىكند. البته در بعضى از مناطق كره زمین كه به طور متوالى چند ماه از سال شب و چند ماه دیگر روز است، انسانها برنامه زندگى خود را بهگونهاى تنظیم مىكنند كه هم به خواب و هم به كارشان برسند. اما در بیشتر مناطق زمین كه شب و روز متناوباً و با اندكى تفاوت و یا تساوى جا به جا مىشوند، انسانها معمولا خوابشان را در شب و كارشان را در روز انجام مىدهند؛ چرا كه روز براى فعالیت و تلاش و كوشش مناسب است: إِنَّ لَكَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلاً؛(1) و تو را در روز، آمد و شدى دراز است.
بنابراین، در اینكه وقت خواب شب است بحثى نیست، اما اینكه چقدر باید بخوابیم نكتهاى است كه پیش از این نیز متذكر شدیم و باید به آن توجه داشته باشیم؛ یعنى بدانیم كه نیاز انسانها به خواب با یكدیگر متفاوت است و این مسأله بستگى به شرایط زندگى افراد دارد. درست است كه شب براى استراحت و آرامش قرار داده شده است، اما به این معنا نیست كه از همان سر شب تا هنگام طلوع آفتاب بخوابیم. اجمالا از دستورات قرآن چنین استفاده مىشود كه نیاز انسان به خواب آنچنان زیاد نیست و مقدار كمى از شب براى استراحت و تجدید قوا لازم است. قرآن به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)مىفرماید: قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً؛(2) تمام شب را به عبادت بپرداز مگر اندكى را. همچنین قرآن در وصف متقین مىفرماید: كانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالاَْسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون؛(3) و از شب اندكى را خواب مىكردند و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت مىكردند. اگر قرار بود كه انسان نیمى از شبانهروز را به استراحت و خواب بپردازد، هیچگاه قرآن چنین مسایلى را عنوان نمىكرد. از لحن و بیانات قرآن پیدا است كه انسان احتیاج به خوابهاى طولانى ندارد.
اگر ما به دستورات بیان شده در روایات عمل كنیم، مىتوانیم نیاز بدنمان را به خواب با ساعات كمترى تأمین كنیم؛ از جمله اینكه اگر ما قسمت عمده خواب خود را قبل از نیمه شب
1. مزمل (73)، 7.
2. همان، 2.
3. ذاریات (51)، 17ـ18.
قرار دهیم، بسیار مفیدتر خواهد بود تا اینكه آن را به بعد از نیمه شب موكول كنیم. متأسفانه امروزه شرایط زندگى بهگونهاى شده است كه خواب بیشتر خانوادهها از نیمه شب به بعد است. در زمان پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) و برخى زمانهاى دیگر كه مردم به دستورات اسلام و ائمه(علیهم السلام) عمل مىكردند، برنامه هر شب آنها به این صورت بود كه اول مغرب نمازشان را به جماعت مىخواندند، سپس به منزل رفته و شام مىخوردند، مجدداً به مسجد برگشته و نماز عشا را مىخواندند و آنگاه به منزل رفته و مىخوابیدند. البته، امكانات و شرایط زندگى هم بهگونهاى بود كه به این برنامه كمك مىكرد؛ مثلا نبودن برق و تاریكى شب یكى از دلایل زودتر خوابیدن مردم بود.
خواب سرشب علاوه بر اینكه نیاز عمده بدن را تأمین مىكند، موجب مىشود تا انسان بتواند سحر با نشاط از خواب برخیزد و به عبادت بپردازد. طبیعى است كسى كه تا نیمههاى شب به تماشاى تلویزیون مىپردازد، نمىتواند چنین برنامهاى داشته باشد؛ زیرا خستگى و كسلى او حتى مانع از اداى به موقع فریضه صبح مىگردد.
در گذشته، مسلمانان كمبود خواب خود در شب را با خواب قیلوله در روز جبران مىكردند. این خواب كه قبل از ظهر و حدود نیم ساعت به طول مىانجامید، از سویى، موجب برطرف شدن خستگى كار روزانه مىشد و از سوى دیگر، آمادگى لازم را در مسلمانان فراهم مىكرد تا با نشاط بیشترى نمازظهر خود را به جا آورند. این شیوه زندگى، به مسلمانان كمك مىكرد تا از خوابیدن كم اما به موقع خود، بیشترین بهره و نشاط لازم را ببرند.
اگر چه امروزه شرایط زندگى نسبت به گذشته تغییر كرده است، اما با برنامهریزى درست و سعى و تلاش مىتوانیم از اوقات زندگى خود حداكثر استفاده را ببریم، مثلا نباید وقت خود را صرف تماشاى فیلمهاى بىفایده و یا برنامههاى سرگرم كنندهاى كنیم كه نه به درد دنیاى ما مىخورد و نه آخرتمان و چه بسا ضرر هم دارند. افرادى كه احتیاج به مطالعه دارند، خصوصاً طلبهها كه عادت دارند اول شب مطالعه كنند، بهتر است قسمت عمده مطالعه خود را به آخر شب موكول نمایند. این كار باعث مىشود تا اولا، به دلیل بازتر بودن و آمادگى بیشتر ذهن، استفاده بیشترى از مطالعه عاید گردد و ثانیاً، فرصتى فراهم شود تا انسان به نافله شب و قرائت قرآن نیز بپردازد.
نكته دیگر اینكه صِرف كم خوابیدن در شب به تنهایى موضوعیت ندارد، بلكه نحوه سپرى كردن آن مهم است. هدف از بیدار ماندن، گپ زدن و انجام كارهاى لغو و بىفایده و یا
خداى ناكرده كشیده شدن به سمت امور مشتبه نیست، بلكه براى پرداختن به عبادت فردى و خودسازى است:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً؛(1) و شب را [در نماز] به سجده خدا پرداز و شب دراز را به تسبیح و ستایش او صبح گردان. وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً؛(2) و بخشى از شب بیدار و متهجد باش و نماز شب كه بهره افزونى براى تو است به جاى آور، باشد كه خدایت به مقام محمود (شفاعت) مبعوث گرداند.
از روایات و احادیث چنین برمىآید كه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در طول شب چندین مرتبه مىخوابیدند و بیدار مىشدند. مستحب است كه مؤمنان بعد از بیدار شدن در نیمه شب، ابتدا چهار ركعت نافله بخوانند و بعد استراحت كنند. مجدداً بیدار شوند و چهار ركعت دیگر بخوانند و باز استراحت كنند... . البته این برنامه براى كسانى است كه بتوانند به خوبى از آن استفاده كنند به گونهاى كه به كار و وظایف واجبشان لطمهاى وارد نیاید. كسانى كه مىخواهند از دقایق عمرشان حداكثر استفاده را ببرند، باید براى كیفیت و تقسیم مطلوب آن نیز برنامهریزى كنند. اما كسانى كه دلشان مىخواهد وقتشان را طورى بگذرانند كه حتى نفهمند عمرشان چگونه گذشته است، احتیاجى به برنامهریزى ندارند؛ چرا كه شیطان زمینه را به گونهاى فراهم مىكند كه همواره سرگرمىهایى از قبیل جدول پر كردن، فیلم تماشا كردن، سخن لغو گفتن و... براى آنها مهیا باشد.
بر خلاف شب، كه مخصوص خودسازى و انجام عبادات فردى است، روز براى عبادات جمعى و فعالیتهاى اجتماعى از قبیل تحصیل، تدریس، جهاد، كمك به مستمندان و...است. انجام بعضى از مشاغلى كه جامعه به آنها نیاز دارد، علاوه بر اینكه واجب كفایى است، اگر به قصد قربت باشد، بزرگترین عبادت است. بنابراین مىتوان گفت كه كارهاى اجتماعى بیشتر در روز و كارهاى فردى و امورى كه پنهانى بودن آنها مطلوب است، بیشتر در شب انجام مىشود. یكى از برنامههاى شبانه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)، حضرت على(علیه السلام) و سایر ائمه(علیهم السلام)رسیدگى به فقرا بود بهگونهاى كه شناخته نشوند. حال اگر ما از انجام این امور در شب عاجزیم، حداقل مىتوانیم انفاق سرّى را جزو برنامههاى روزمان قرار دهیم.
1. انسان (76)، 26.
2. اسراء (17)، 79.
نیكى كردن به برادران دینى، خصوصاً شیعیان، از جمله مواردى است كه ائمه اطهار(علیهم السلام) روى آن تأكید فراوان كردهاند و روایات متعددى در این زمینه وجود دارد. امام صادق(علیه السلام) نیز در ادامه این روایت شریف مىفرماید:
یا بْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلشَّیطانِ مَصائدَ یَصْطادُ بها فَتَحامُوا شِباكَهُ و مَصائِدَهُ قلتُ یا بْنَ رسولِ اللّهِ و ما هِىَ؟ قال: اما مَصائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الاِخوانِ، و اَمّا شِباكُهُ فَنَوْمٌ عَنْ قَضاءِ الصّلَواتِ الّتى فَرَضَهَا اللّهُ، اَما اِنَّهُ ما یُعْبَدُ اللّهُ بِمِثْلِ نَقْلِ الاَقْدامِ اِلى بِرِّالاِخْوانِ و زِیارَتِهِمْ، وَیْلٌ لِلسّاهینَ عَنِ الصَّلَواتِ، النّائِمینَ فِى الْخَلَواتِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ فىِ الفَتَراتِ.
شیطان دامهایى دارد كه به وسیله آنها انسانها را صید مىكند. از بزرگترین، عمومىترین و مؤثرترین دامهایى كه شیطان براى آدمیزاد مىگستراند، یكى این است كه انسان را از خدمت كردن به دیگران، به ویژه برادران دینى خود باز مىدارد، دوم آنكه كارى مىكند تا انسان نمازهایش را به موقع نخواند.
انسان ممكن است با انجام دادن واجبات و فرایض دینى خود فكر كند كه به طور كامل به وظیفهاش عمل كرده است، در حالى كه رفع نیازهاى مادى و معنوى برادران ایمانى نیز در حد توان از جمله وظایف دینى مسلمانان مىباشد. خصوصاً افرادى كه فعالیت خاصى مثل تحصیل، تدریس، نویسندگى و... را انجام مىدهند، باید بدانند كه وظایفى هم نسبت به دیگران، از جمله اقوام، همسایهها، هم حجرهاىها و دوستان دارند، اما متأسفانه اینگونه افراد به دلیل تمركز روى یك فعالیت خاص، كمتر به این نكته توجه دارند و از انجام این وظیفه مهم غافلاند. این غفلتى است كه اولا، مقدمات آن را شیطان فراهم مىكند؛ ثانیاً، به ما القا مىكند كه اصلا چیزى ندارى كه بخواهى به دیگران كمك كنى؛ ثالثاً، ما را نسبت به نیازهاى دیگران بىتفاوت مىكند؛ یعنى حالتى را در ما ایجاد مىكند كه با خود بگوییم به من ربطى ندارد كه دیگران نیاز دارند یا ندارند، یا مىگوییم من زحمت كشیدهام و به اندازه رفع نیاز خودم چیزى را به دست آوردهام، آنها هم بروند زحمت بكشند تا محتاج دیگران نباشند. حضرت در ادامه مىفرماید: هیچ عبادتى بالاتر از این نیست كه انسان در راه كمك كردن به برادران دینى خود قدمى بردارد، حتى اگر هم در این راه موفق به رفع نیاز آنها نگردد. نه تنها احسان و خدمت به برادران دینى بالاترین عبادت است، بلكه دیدار دوستان، البته اگر براى خدا باشد، نیز بالاترین عبادت است.
از دیگر دامهاى شیطانى، بازداشتن انسان از خواندن نماز اول وقت است. آنچه انسان را مستقیماً در مسیر تقرب الى الله به پیش مىبرد، نماز است. نماز رابطه مستقیم بنده با خالق است. از جمله مسایلى كه باعث مىشود انسان نتواند به درستى از نمازش استفاده كند، زیاد خوابیدن، دیر خوابیدن و بد خوابیدن است. وقتى انسان دیگر اهتمامى به خواندن نماز اول وقت نداشته باشد، نسبت به مسایل دین نیز بىاعتنا مىشود و كم كم كارش به جایى مىرسد كه با دیده تمسخر به مناسك دینى مىنگرد:
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ؛(1)سرانجام كار آنان كه به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه كافر شده و آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند. اگر خداى ناكرده انسان در این مسیر خطرناك قرار گرفت و نسبت به نماز بىاهمیت شد، در واقع با این كار مقدمات كافر شدن خود را فراهم ساخته است.
از جمله دلایل بىاعتنایى به دین و تمسخر آن، قرار گرفتن انسان در محیطى است كه در آنجا عوامل انحراف و دنیاگرایى زیاد است به گونهاى كه آیات الهى كمتر به گوش مىرسد، موعظه كمتر است و دسترسى به استاد و مربى مشكل است. قرآن كریم در مورد كسانى كه عهد خدا و سوگند خود را به بهایى اندك مىفروشند، مىفرماید:
أُولئِكَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الاْخِرَةِ وَ لا یُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَكِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ؛(2) اینان را در دار آخرت بهرهاى نیست و خدا از خشم با آنها سخن نگوید و به نظر رحمت در قیامت بدانها ننگرد و از پلیدى گناه پاكیزه نگرداند و آنان را (در جهنم) عذاب دردناك خواهد بود.
از خداوند متعال مىخواهیم كه ما را به وظایف خود آشنا و از شر وسوسههاى شیطان دور سازد.
1. روم (30)، 10.
2. آل عمران (3)، (77).