فهرست مطالب

جلسه چهل و هشتم:امام خمینى(رحمه الله)، مدافع دین و ارزش‌ها

 

جلسه چهل و هشتم

امام خمینى(رحمه الله)، مدافع دین و ارزش‌ها

1. امام خمینى(رحمه الله) و اهمیت دفاع از اسلام و نظام اسلامى

از دیدگاه امام خمینى(رحمه الله) انقلاب اسلامى ایران حركتى است كه از آغاز به منظور دفاع از اسلام صورت پذیرفته است. از دید ایشان حتى دفاع مقدسِ هشت ساله و مبارزه با تهاجم صدام در جنگ تحمیلى تنها به منظور دفاع از میهن و محافظت از آب، خاك، مال و عرضِ مسلمانان نبود، بلكه امام این امر را دفاع از اسلام مى‌دانست. اكنون بیش از چهل سال از آغاز نهضت روحانیت به رهبرى امام خمینى(رحمه الله) در سال 1342 مى‌گذرد. در تمام دوران نهضت، چه قبل از پیروزى انقلاب و چه بعد از آن، امام بر اسلامى بودن نهضت و دفاع از اسلام تأكید داشتند. حكومت شاه در دهه سوم، یعنى بین سال‌هاى 1330 تا 1340 شمسى در پى تغییر احكام اسلامى تحت عنوان «اصلاحات» بود، ولى قدرت مردمى آیت‌الله بروجردى و فشار ایشان بر دستگاه مانع از آن شد كه شاه به طور صریح به چنین كارهایى دست بزند. یك بار در تهران در حركتى نمادین، مراسم جشن و آتش‌افروزى صورت گرفت. مرحوم آیت‌الله بروجردى(قدس سره)، مرحوم آقاى حاج احمد خادمى را پیش شاه فرستادند. در این ملاقات، شاه از حال آیة‌الله بروجردى سؤال كرده بود و آقاى خادمى جواب داده بود كه ایشان نگران هستند كه آتشى كه هزار و چهارصد سال پیش به دست پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) خاموش شد امروز به دست شما روشن شود! و هنگامى كه شاه قصد انجام بعضى از اقدامات خلاف شرع را داشت بار دیگر مرحوم آیة‌الله بروجردى به او هشدار داده بودند كه احساسات دینى مردم را جریحه‌دار نكند. شاه در پاسخ گفته بود: چنین حركت‌هایى در تمام كشورهاى اسلامى صورت گرفته است و اختصاص به كشور ما ندارد. فرستاده آیت‌الله بروجردى به شاه گفته بود: در كشورهاى اسلامىِ دیگر ابتدا «جمهورى» ایجاد شده و آن‌گاه این قبیل كارها صورت گرفته است. او با این سخن به شاه خاطر نشان ساخت كه این قبیل كارها سلطنت تو را به مخاطره خواهد انداخت. از این رو تا

زمانى كه آیت‌الله بروجردى حیات داشتند شاه رسماً در صدد تغییر احكام اسلامى برنیامد. بعد از وفات ایشان شاه مایل بود «مرجعیت» از قم به نجف اشرف منتقل گردد تا به گمان خودش چنین قدرت مزاحمى در كنار او نباشد. لذا فوت آیت الله بروجردى را به علماى قم تسلیت نگفت، بلكه براى یكى از علماى نجف پیام تسلیت فرستاد. اسدالله عَلَم، نخست وزیر شاه، در هیأت دولت مصوبه‌اى تحت عنوان «احیاى حقوق زنان» گذراند و در ظاهر چنین وانمود كرد كه ما مى‌خواهیم به زنان «حق انتخاب كردن و انتخاب شدن» اعطا كنیم. در لابه‌لاى این مصوبه امور دیگرى نیز بى سر و صدا به تصویب رسیده بود كه توجه مردم به آن جلب نمى‌شد. دولت عَلَم مى‌خواست از این طریق مردم را تست كرده، حسّاسیت آنان را نسبت به دین و ارزش‌هاى دینى ارزیابى كند. متأسفانه نظیر این كار در هیأت دولت كنونى جمهورى اسلامى ایران نیز مطرح شده است. یعنى كنوانسیونى 30 ماده‌اى درباره رفع تبعیض از حقوق زنان و برقرارى تساوى كامل بین حقوق مرد و زن حتى در انتخاب چند همسر مطرح شد كه خوشبختانه مراجع تقلید وارد صحنه شدند و با صدور فتاوایى هشدار دادند كه ملت مسلمان ایران این‌گونه قانون‌شكنى‌ها و اسلام‌ستیزى‌ها را تحمل نخواهد كرد.(1) نظیر این حركت‌هاى


1. اشاره آیت الله مصباح یزدى دام ظِلّه به كنوانسیون رفع هر نوع تبعیض نژادى علیه زنان (Convention on the Elimination of all forms Discrimination Against Women)است. این كنوانسیون مجموعه‌اى از مواد مربوط به حقوق زنان است كه در سوم سپتامبر 1979 (27 آذر 1358) طى قطعنامه 180 / 34 مجمع عمومى سازمان ملل متحد تصویب و براى امضا، تصویب و الحاق كشورها مفتوح گردید. این كنوانسیون مشتمل بر یك مقدمه نسبتاً مشروح و 30 ماده‌اى است كه در شش بخش تنظیم گردیده است. (دولت آقاى سید محمد خاتمى) بامحفوظ داشتن حق تحفّظ (حق شرط) نسبت به موادى كه ضد اسلام است، الحاق جمهورى اسلامى ایران به این كنوانسیون را پذیرفت و براى تصویب نهایى، آن را به مجلس شوراى اسلامى (مجلس ششم) فرستاد. در هنگامى كه این كنوانسیون در دستور مجلس شوراى اسلامى قرار داشت (سال 1381) اعتراضات فراوانى از سوى مراجع، علما، مردم مسلمان و مجامع علمى نسبت به آن صورت گرفت.

پیشنهاد ارائه شده جهت الحاق جمهورى اسلامى ایران به كنوانسیون رفع تبعیض از زنان، الحاق با شرط كلى است؛ بدین صورت كه ضمن تصویب گفته شود هر موردى كه با قوانین داخلى یا مقررات شرعى مغایر باشد، دولت ایران تعهدى به اجراى آن ندارد.

اما باید توجه داشت كه اولا، ابهام و كلى بودن این نوع شرط و حق تحفظ، مورد اعتراض بسیارى از دولت‌ها خصوصاً كشورهاى غربى واقع خواهد شد كه در این مورد مى‌توان به اعتراض مكرر كشورهاى غربى از جمله كانادا، دانمارك، نروژ، فنلاند، استرالیا و... به حق شرط كشورهاى لیبى و مالدیو اشاره كرد. از نظر آنان این‌گونه شرط با هدف و منظور كنوانسیون مغایر بوده و طبق بند 2 ماده 28 كنوانسیون قابل پذیرش نیست.

ثانیاً، برخورد انفعالى ایران با این كنوانسیون، راه را براى الحاق 24 كشور باز مى‌كند كه تا كنون به جهت پاى‌بندى به اصول و مسلّمات اسلام و یا به دلیل ترس از واكنش‌هاى مردمى به آن نپیوسته‌اند.

ثالثاً، الحاق جمهورى اسلامى ایران به این كنوانسیون، به نوعى، مشروعیت بخشیدن و مهر تأییدى بر الحاق 28 كشور مسلمانى مى‌باشد كه سال‌ها قبل به این كنوانسیون پیوسته و همواره تحت فشار افكار عمومى مردم مسلمان كشورشان قرار داشته‌اند.

رابعاً، طبق ماده 28 این كنوانسیون، تحفظاتى كه با روح كنوانسیون ـ تساوى همه جانبه بین زن و مرد ـ سازگار نباشد، پذیرفته نخواهد شد و كمیته ناظر بر اجراى كنوانسیون، درخواست لغو حق شرط‌هاى دول عضو را خواهد نمود. بنابراین پیوستن جمهورى اسلامى ایران با شرط كلىِ «عدم مغایرت با شریعت اسلام»، به جهت مغایرت بسیارى از قوانین اسلامى با روح كلى كنوانسیون، كه همانا تساوى مطلق و همه جانبه بین زن و مرد مى‌باشد، با مخالفت كشورهاى غربى روبه‌رو خواهد شد و یا به فرض موافقت آنها با این الحاق، جمهورى اسلامى ایران هم‌چون كشورهاى لیبى و مالدیو، همواره مورد اعتراض مداوم كشورها به منظور پس گرفتن حق شرطش خواهد بود.

به هر حال، از لوازم این تساوى مطلق، كه روح كلى حاكم بر این كنوانسیون است، مى‌توان به این موارد اشاره كرد: حذف حجاب به عنوان عاملى در جهت محدودیت زنان، حذف نقش‌هاى مادى، شامل باردارى، شیردهى و تربیت و پرورش كودكان، حذف نقش همسرى و تبدیل آن به «هم‌سفره‌اى»، تأكید بر اختلاط زن و مرد در میادین ورزشى، آموزشى، اقتصادى، اجتماعى، تفریحى و... به جهت رسیدن به تشابه و همانندى! و بالاخره لزوم تجدید نظر و تغییر در بسیارى از مسلّمات فقهى چون: وجوب حجاب و پوشش شرعى، ازدواج مبتنى بر قوانین اسلامى، احكام طلاق، سن بلوغ دختران و پسران، حرمت لمس، مصافحه، معانقه و نظر به ریبه و تلذذ به نامحرم، احكام مربوط به حضانت فرزندان، ولایت پدر و جد، قیمومت، ارث، دیه، شهادت و بالاخره لغو بسیارى از احكام و قوانین كیفرى و مدنى مبتنى بر شریعت اسلام، جهت رسیدن به جامعه مدنى و مدینه فاضله‌اى كه نسخه آن به آدرس تمام كشورهاى مسلمان، با پست سفارشىِ دو قبضه ارسال شده است!

استعمارى در صد سال اخیر در كشورهاى اسلامى، مخصوصاً در كشور تركیه، با نام طرفدارى از حقوق زنان و بها دادن به جوانان انجام شده است.

در هر حال، امام خمینى(رحمه الله) با فراست خداداى خویش خطر دشمنان اسلام و نقشه شوم آنان در حمله به تعالیم اسلام را دریافت. در مصوبه دولت شاه آمده بود كه نمایندگان مجلس و از جمله اقلیت‌هاى مذهبى مى‌توانند به كتاب مقدس خویش سوگند یاد كنند؛ یعنى مسلمانان به قرآن، یهودى‌ها به تورات، مسیحى‌ها به انجیل، زرتشتى‌ها به اوستا و بهایى‌ها به كتاب خویش. از نظر امام، این مصوبه اولا تلاشى آرام و بدون سر و صدا براى حذف رسمیت اسلام و شیعه در ایران بود و ثانیاً مى‌خواستند از طریق آن، فرقه‌اى كه اساساً یك حزب سیاسى و دست نشانده استعمار بود (بهائیت)، تدریجاً به عنوان یك فرقه مذهبى رسمیت یابد. امام خمینى(رحمه الله) در راستاى مقابله با اسلام ستیزى شاه و به مناسبت‌هاى مختلف، در مسجد اعظم و مدرسه فیضیه قم و جاهاى دیگر به سخنرانى و بیدار ساختن مردم پرداخته اعلامیه‌ها و بیانیه‌هاى متعددى منتشر كردند، و بدین ترتیب، نهضت روحانیت آغاز شد.

2. انگیزه حركت امام خمینى(رحمه الله)؛ اسلام خواهى یا ملى‌گرایى؟

عده‌اى تلاش مى‌كنند كه حركت مردم را تنها یك حركت سیاسى همانند گرایش‌هاى سیاسى دیگر معرفى كنند و مبارزه امام را نیز صرفاً یك حركت سیاسى جلوه دهند كه به همراه گروه‌هاى سیاسى دیگر و در مخالفت با شاه صورت پذیرفت. از نظر آنان، اساساً مسأله دین و اسلام در كار نبود! حال آن‌كه تردیدى وجود ندارد كه حركت امام با مبارزه آشكار با تصویب نامه دولت عَلَم آغاز شد، بدان سبب كه این تصویب‌نامه با احكام اسلام منافات داشت. كافى است كه مرورى بر كتاب صحیفه نور انجام‌گیرد تا روشن گردد كه حركت امام حركتى اسلام خواهانه و به منظور مبارزه با تجاوز به احكام اسلام بود و نه یك حركت سیاسى و ملى‌گرایانه. در این‌جا، براى نمونه، به فرازهایى از سخنرانى‌ها و اعلامیه‌هاى امام خمینى(رحمه الله) توجه مى‌كنیم:

امام خمینى(رحمه الله) در اولین اعلامیه خویش مى‌فرمایند: بسم الله الرحمن الرحیم. مسلمین آگاه باشند كه اسلام در خطر است. به خداى متعال من این زندگى را نمى‌خواهم.انى لا أرى الموت الا سعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما. كاش مأمورین بیایند و مرا بگیرند تا تكلیف نداشته باشم.(1) و در مورد انتخابات ایالتى و ولایتى مى‌فرمایند: این‌جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى‌كنم، قرآن كریم و اسلام در معرض خطر است.

در تلگراف به مرحوم آیت الله حكیم در نجف اشرف مى‌نویسند: نگذاریم دست خیانت به احكام مسلّمه دراز شود.

در نامه به علماى اصفهان نوشتند: این تبعیدها و حبس‌ها و زجرها، براى دفاع از احكام مترقیه اسلام و دفع تسلط اجانب بر بلاد مسلمین است.

در نامه به علماى همدان مرقوم داشتند: اگر مسلمین غفلت كنند و مراقبت شدید نكنند و كوشش در دفاع از حریم قرآن كریم و اسلام نكنند، زمانى نگذرد كه خداى نخواسته دستگاه ناپاك و عمال اجنبى از احكام ضرورى اسلام تجاوز كرده و به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند كرد. من كراراً اعلام خطر كرده‌ام. خطر براى دیانت مقدسه.

امام خطاب به علماى مشهد مى‌نویسند: علماى اسلام وظیفه دارند از احكام مسلّمه اسلام دفاع كنند. ما همین جا از مراجع بزرگ تقلیدى كه با اعلام فتوایشان، با مصوبه به اصطلاح حقوق زنان مخالفت كردند تشكر مى‌كنیم و امیدواریم كه این حركت را شجاعانه ادامه بدهند تا دشمنان


1. صحیفه نور، ج 1، ص 25.

اسلام طمع نكنند كه احكام ضرورى اسلام را به بهانه تساوى حقوق زن و مرد از بین ببرند و زیر سؤال‌ببرند.(1)

در جاى دیگر مى‌فرمایند: ما براى دفاع از اسلام و ممالك اسلامى و استقلال ممالك اسلامى در هر حال مهیّا هستیم. برنامه ما برنامه اسلام است.

و در مصاحبه‌اى فرمودند: پس از گردن نهادن به احكام مقدس اسلام هیچ امرى را براى مسلمانان واجب‌تر از این نمى‌دانم كه با جان و مال خویش در راه گرامى داشتن اسلام به دفاع پردازند.

در جاى دیگر مى‌فرمایند: اكنون بر نسل تحصیل‌كرده مسلمان و مردان روشن ضمیر آگاه است كه با كوشش‌هاى همه جانبه و از هر راه ممكن، اسلام و پیشوایان اسلامى و مسؤولیت‌هاى خطیر و سنگین علماى اسلام را به ملت‌هاى مسلمان برسانند تا مردم آگاه شوند.

امام پس از شهادت فرزند بزرگشان مرحوم حاج آقا مصطفى خمینى در پیامى مى‌فرمایند: اكنون وظیفه تمام مسلمانان به خصوص علماى اعلام و روشن‌فكران و دانشگاهى‌هاى علوم قدیمه و جدیده است كه براى دفاع از اسلام عزیز و حفظ احكام حیات‌بخش آن از فرصت استفاده كنند.(2)

اما در سال‌هاى اخیر عده‌اى بى‌شرم و كج‌اندیش كه به بركت خون پاك شهدا بر سر كار آمده‌اند، به طور صریح در برخى محافل رسمى مى‌گویند: با احكام اسلام نمى‌توان مملكت را اداره كرد! یعنى باید احكام اسلام را نسخ كرد! كارى كه شاه جرأت انجام آن را نداشت، اینك برخى آقایان در جمهورى اسلامى و به نام اسلام در پى انجام آن هستند!!

امام در پیامى به مناسبت چهلم شهداى تبریز فرمودند: قیام تبریز چون نهضت همه ایران اسلامى است؛ براى دفاع از حق و احكام اسلام است.

در جاى دیگر مى‌فرمایند: دفاع از حق و اسلام از بزرگ‌ترین عبادت است.

و در پیامى خطاب به مردم این‌گونه سفارش مى‌فرمایند: براى هر حادثه، اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى برپا نمایید و از قرآن كریم و عدالت اسلامى دفاع كنید و نغمه‌اى كه مخالف آن است از هر حلقومى بیرون آید شیطانى است و به نفع ستمكاران حاكم و به ضرر اسلام و میهن است.


1. صحیفه نور، ج 1، ص 62.

2. صحیفه نور، ج 1، ص 250.

این در حالى است كه عده‌اى به نام اسلام مدعى‌اند كه اصلا قرآن قابل فهم نیست! قرائت‌هاى مختلف وجود دارد و هیچ كدام از آنها اعتبار ندارد. باید آنها را كنار گذاشت و به سراغ اعلامیه جهانى حقوق بشر، كنوانسیون‌هاى بین‌المللى و هر آنچه كه مردم با رأى خویش انتخاب كرده‌اند،‌رفت.

امام در پیام خویش آن‌گاه كه به ناچار از عراق خارج شدند، چنین نوشتند: پیش من مكان معیّنى مطرح نیست. عمل به تكلیف الهى مطرح است. مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است.

و در جاى دیگر مى‌فرمایند: امید است تا مقدار امكان به ملتى كه براى دفاع از اسلام به فداكارى برخاسته است خدمت كنم.

كاش مؤسسه نشر آثار امام خمینى(رحمه الله) فرمایشات امام را واژه‌شناسى مى‌كرد. آن‌گاه روشن مى‌شد كه امام در هر بیانیه و سخنرانى ده‌ها بار واژه «اسلام»، «قرآن كریم» و «خداوند تبارك و تعالى» به كار برده است. زبان‌شناسان هر گاه در پى شناخت سطح تفكرات و انگیزه‌هاى اصلى كسى باشند، واژه‌هاى كلیدى سخنان و مطالب او را شناسایى مى‌كنند. شناخت این واژه‌ها در كلام امام خمینى(رحمه الله) پاسخ قاطعى است به كسانى كه بى‌شرمانه حركت انقلاب را تنها یك حركت سیاسى و ملى مى‌دانند.

امام به مناسبت كشتار مردم كردستان به دست حكومت شاه فرمودند: ما و شما در خط واحد در مقابل طاغوت به پا خاسته و از كیان اسلام و كشور بزرگ اسلامى دفاع مى‌كنیم و با ایثار خون جوانان عزیز كشور رشد ملت را آبیارى مى‌نماییم.(1)

نیز به مناسبت فرا رسیدن محرم پیامى صادر كردند و در آن فرمودند: اگر كیان اسلام را در خطر دیدید فداكارى كنید و خون نثار نمایید. همه، هم‌صدا و پشت بر پشت هم، به سوى هدف مقدس اسلام و برقرارى جمهورى اسلامى مبتنى بر احكام مترقى اسلام به پیش كه پیروزى از آنِ ملت به پا خاسته‌است.

در جاى دیگر مى‌فرمایند: تمسك به اسلام و حبل متین اسلام و قرآن كریم و امام اعظم امام عصر سلام الله علیه بكنند و با همت والاى خود تمام مشكلات را رفع كنند.(2)


1. صحیفه نور، ج 3، ص 225.

2. صحیفه نور، ج 5، ص 75؛ 1357/11/23.

3. مواضع امام(رحمه الله) پس از پیروزى انقلاب

آنچه بیان شد چند نمونه از فرمایشات امام راحل در سال‌هاى قبل از پیروزى انقلاب اسلامى است. عده‌اى سخنان ایشان را از نوع تاكتیك سیاسى سیاست‌مداران مى‌دانند كه براى پیروزى در انتخابات سعى مى‌كنند طورى سخن بگویند و شعارهایى بدهند كه از افكار عمومى به نفع خود استفاده كنند. این عده از سیاست‌مداران دربند شعارهاى خویش نیستند و تنها به دنبال پیروزى در انتخابات و جلب افكار عمومى هستند. كسانى معتقدند كه فعالیت‌هاى امام قبل از انقلاب نیز از این قبیل بوده است! در پاسخ به این افراد لازم است فرمایشات امام را پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز مورد مطالعه و بررسى قرار دهیم. در این‌جا ما به چند مورد اشاره مى‌كنیم:

هوشیار باشید كه از كشور خودتان از اسلام عزیز دفاع كنید. اگر بعضى اشخاص منحرف در بین شما پیدا شدند و تبلیغات سوئى كردند، بدانید كه اینها منحرف هستند. اینها با اسلام مخالف هستند. اینها ایادى اشخاصى هستند كه تاكنون ما را به اسارت كشیدند.(1)

نیز مى‌فرمایند: به واسطه اسلام است كه ما مى‌توانیم عدالت را در همه جامعه خودمان پخش كنیم. اگر در راه اسلام باشد غم نیست. ما همه باید در راه اسلام شهید بشویم. اسلام عزیزتر از هر چیز‌است.(2)

در باره نخستین انتخابات مجلس خبرگان فرمودند: براى انتخاب مجلس خبرگان همه مجتمعند در انتخابات كاندیدا؛ كاندیداهاى مشترك تعیین كنید. هر یك یا هر محل كاندیداى جداگانه نداشته باشند؛ بر این تفرق خوف شكست و مخاطره عقب راندن اسلام و احكام مترقى آن است. اختلاف نكنید چون نتیجه اختلاف این مى‌شود كه احكام اسلام تعطیل بشود. پس اتحاد و هم‌گرایى در جهت اسلام و براى حفظ احكام اسلام است نه اتحاد برخلاف اسلام و منهاى اسلام.

امام در مصاحبه‌اى با هفته نامه آمریكایى تایمز در تاریخ 1358/09/09 فرمودند: ما ایالات متحده را از ایران بیرون انداختیم تا حكومت اسلام را برقرار نماییم.

در حالى كه سخن امام و اساس حركت ایشان بسیار روشن است، عده‌اى با كمال وقاحت و بى‌شرمى اصرار دارند كه بگویند امام قیام كرد تا تنها جمهورى باشد، اسلام منظور نبوده! همین اندازه كه مردم مسلمان هستند كافى است و نیازى به جمهورى اسلامى نداریم!


1. صحیفه نور، ج 5، ص 196؛ 1357/12/28.

2. همان.

امام(رحمه الله) در پیامى فرمودند: مى‌خواهیم كه در تمام قشرها و در تمام آن طرف از ممالك اسلامى این حقیقت، این نور، این اسلام عزیز با محتوایى بسیار عزیز پیاده شود، بلكه آرزو این است كه از سرحدات ممالك اسلامى به جاهاى دیگر ان شاء الله كشانده شود.(1)

نیز مى‌فرمایند: ما ملت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران، و ما براى ملت همه جور فداكارى مى‌كنیم اما در سایه اسلام است، نه این كه همه‌اش ملیت و همه‌اش گبریت است. ملیت حدودش حدود اسلام، و اسلام هم تأیید مى‌كند او را، ملیت اسلام را باید حفظ كرد. دفاع از ممالك اسلامى جزء واجبات است نه این كه ما اسلامش را كنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و پان ایرانیسم!(2)

در جاى دیگر مى‌فرمایند: همه براى اسلام و به سوى اسلام و براى مصالح مسلمین و گریز از تفرقه و جدایى و گروه‌گرایى كه اساس همه بدبختى‌ها و عقب‌افتادگى‌ها است.(3) امام با این سخن، بر محوریت اسلام تأكید مىورزد. هر كس از این محور و اساس دور گردد، گرفتار اختلاف و تفرقه‌مى‌شود.

در بیانى دیگر مى‌فرمایند: آنهایى كه با شما و با ما و با اسلام غرض دارند، اینها مى‌خواهند كه یك افرادى باشد كه این افراد هر چه مى‌توانند كار را از اسلام جدا كنند، مطالب را از اسلام جدا كنند.(4)

امروزه برخى افرادى كه گاه تئوریسین نیز لقب مى‌گیرند و برخى روشنفكران ما، سخنان و حركت‌هایشان دقیقاً در همین راستا است. متأسفانه عده‌اى از سیاست‌مداران ما نیز این افراد را مغز متفكر جامعه و اصلاحات معرفى مى‌كنند! در حالى كه اینان همان افرادى هستند كه با تمام توان تلاش مى‌كنند انقلاب را از اسلام جدا كنند و اساساً مخالف دخالت اسلام در كارهاى اجتماعى هستند.

امام در فراز دیگرى از كلام خویش مى‌فرمایند: اگر اسلام نباشد كه دیگر جمهورى اسلامى معنا ندارد. ما همه فریادمان، و همه ملت ما فریادمان این بود كه ما اسلام را مى‌خواهیم. ما هم الان تمام كوششمان این است كه احكام اسلام را پیاده كنیم.(5)


1. همان، ج 8، ص 276؛ 1358/06/03.

2. همان، ج 9، ص 203؛ 1358/07/04.

3. همان، ج 9، ص 226.

4. همان، ج 9، ص 273؛ 1358/07/17.

5. همان، ج 10، ص 19؛ 1358/07/29.

نیز خطاب به ملت مى‌فرمایند: شما جوان‌ها كه ایستادید و با مشت محكم جمهورى اسلام را خواستید. شما خواستید كه اسلام رژیم این كشور باشد. شما كوشش كردید كه اسلام باشد. اینها كوشش مى‌كنند كه نباشد. اینها جنود شیطانند. باید آنها را بشناسید تا بتوانید دفاع كنید.(1)

و در باره اهمیت دفاع از اسلام و نظام اسلامى مى‌فرمایند: و اى مسلمانان غیرتمند اقطار عالم! از خواب غفلت برخیزید و اسلام و كشورهاى اسلامى را از دست استعمارگران و وابستگان به آنان رهایى بخشید. اى ملت شریف ایران! به نهضت اسلامى خود ادامه دهید.(2)

نیز خطاب به گروهى از زنان مى‌فرمایند: مرد و زن این كشور خواستار اسلام هستند. مسأله، مسأله عقیده است نه مسأله، مسأله مادیت و به دست آوردن یك چیزى... دفاع از اسلام است. تا آن آخر فردى كه زنده است باید دفاع بكند یا سى و پنج میلیون جمعیت باید از بین بروند.(3)

و در جاى دیگر مى‌فرمایند: بر فرهنگ اسلام تكیه زنید و با غرب و غرب‌زدگى مبارزه نمایید و روى پاى خودتان بایستید و بر روشن‌فكران غرب‌زده و شرق‌زده بتازید و هویت خویش را دریابید.(4)

 

4. دیدگاه امام(رحمه الله) درباره جنگ ایران و عراق

امام راحل در مسأله دفاع مقدس و بسیج مردم براى جبهه‌ها بر این مسأله تأكید داشتند كه مسأله اسلام در میان است. این در حالى بود كه عده‌اى دولت عراق را دولت اسلامى مى‌دانستند و از نظر آنان جنگ با كشور اسلامى عراق كه عده زیادى از سربازان آن شیعه بودند، نادرست بود! اما امام در مقابل، جنگ ایران و عراق را جنگ بین اسلام و كفر مى‌دانستند. آرى در ظاهر، رژیم عراق براى كشورگشایى به ایران حملهور شده بود، ولى در واقع این جنگ از آن جهت بود كه دنیاى استكبارى، انقلاب اسلامى ایران را براى خود بالاترین خطر مى‌دانست. از این رو جنگ را بر این كشور تحمیل كردند تا به خیال خودشان دولت اسلامى را در نطفه خفه كنند. آنان نمى‌خواستند كارى براى صدام انجام دهند، بلكه حركت عظیم مردم ایران را كه بر اساس باورهاى دینى و ارزش‌هاى اسلامى شكل گرفته بود، به زیان خود


1. همان، ج 11، ص 84؛ 1358/10/02.

2. همان، ج 11، ص 275؛ 1358/11/01.

3. همان، ج 12، ص 237؛ 1359/04/21.

4. همان، ج 13، ص 83؛ 1359/06/21.

مى‌دیدند و در اصل در صدد مبارزه با اسلام بودند. از همین رو امام خمینى(رحمه الله) نیز جنگ ایران و عراق را جنگ اسلام و كفر مى‌دانستند.(1)


1. امام خمینى(قدس سره) در اعلامیه‌اى در باره جنگ ایران و عراق فرمودند: سربازهاى ارتش عراق و صاحب منصب‌هاى ارتش عراق باید بدانند كه جنگ با ایران جنگ با اسلام است. جنگ با قرآن است. جنگ با رسول الله(صلى الله علیه وآله)است و این از اعظم محرماتى است كه خداى تبارك و تعالى از آن نمى‌گذرد... شما مى‌دانید كه این جنگ بین ایران و بعثى‌هاى عراق، جنگ بین اسلام و كفر و قرآن كریم و الحاد است. از این جهت، بر همه شما و ما و مسلمانان جهان است از اسلام عزیز و قرآن كریم دفاع كنیم.(صحیفه نور، ج 13، ص 93؛ 1359/06/31).