بسم الله الرّحمن الرّحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1392/02/11 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
قبل از هر چیز فرا رسیدن میلاد مسعود حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را به پیشگاه مقدس ولیعصر ارواحنافداه تبریک و تهنیت عرض میکنیم و از خدای متعال درخواست میکنیم که عیدی ما را تعجیل در ظهور آن حضرت قرار داده، به ما توفیق خدمتگزاری به نظام اسلامی مرحمت فرماید.
قرار بر این شد که درباره مقام «رضا» صحبت کنیم که یکی از ارزشمندترین مقامات معنوی و فضایل اخلاقی است و در روایات شریفه به صورتهای مختلف از اهمیت این مقام و تشویق برای کسب این مقام بحث شده است که در جلسات آینده به برخی آنها اشاره میکنیم. عادت ما طلبهها این است که در ابتدای هر بحث از مبادی تصوری آن بحث میکنیم. براین اساس در ابتدای این بحث از مسائلی چون تعریف رضا، متعلقات رضا، معیار رضا و ... بحث خواهیم کرد و در ادامه ، با استفاده از مضامین آیات و روایات درباره مباحثی همچون چگونگی تحقق رضا عرایضی را تقدیم خواهیم کرد.
مناسب است به این نکته اشاره کنم که این فضلیت اخلاقی تنها در سایه مکتب انبیای الهی معنا پیدا میکند. بسیاری از خلقهای پسندیده هست که هم مفهوما توقف بر اعتقاد به خدا و قیامت ندارد، و هم کسب آنها از آن جهت که یکی از اوصاف محموده هستند متوقف بر ایمان به خدا نیست. مفاهیمی مانند عدالت، راستگویی، درستکاری، وفای به عهد و ... سلسلهای از ارزشهای اخلاقی هستند که همه انسانها اعم از متدین و غیر متدین به آنها اعتقاد دارند و برای کسب آنها تلاش میکنند. اما برخی فضلیتهای اخلاقی وجود دارند که تنها براساس مکتب انبیا معنا پیدا میکنند و به اصطلاح پیش فرض آنها اعتقاد به وجود خدای متعال و اسماء و صفات الهی است. البته رضایت از وضع زندگی و جریان حوادث ممکن است برای انسان غیرمتدین هم حاصل شود، چنانکه بسیاری از اندیشمندان بشری انسانها را به خوشبین بودن توصیه میکنند و بر آن تأکید میورزند و در این زمینه هم شیوههایی را برای اندیشه و رفتار توصیه میکنند. اساس این روشهای انسانی در کسب رضایت از زندگی بر این اندیشه است که در حوادث دنیا، خوشیها و ناخوشیها توأماند و خوشی محض و همچنین ناخوشی محض یافت نمیشود. اگر انسان همیشه به حوادث تلخ و نصفه خالی لیوان توجه کند همیشه ناراحت و افسرده خواهد بود و هیچگاه از زندگیاش راضی نمیشود. اما میتواند خود را به دیدن نقاط مثبت زندگی عادت دهد و فرضا اگر با حادثهای مواجه شد که نتوانست جهت مثبتی برای آن تصور کند سعی کند آن را فراموش کند و ذهنش را به خوشیهای گذشته متوجه نماید. این توصیه دانشمندان بشری به انسان برای داشتن زندگی شاد میباشد. در مقابل البته فیلسوفانی هم هستند که نگاهشان تنها به رنجها، مصیبتها، ظلمها و ... است و به فیلسوفان بدبین معروف هستند.
اما «رضا» که در اسلام به عنوان یکی از ارزشمندترین فضائل اخلاقی مطرح است، «الرضا عن الله؛ رضایت از خدا» و «الرضا بقضاء الله؛ رضایت از تقدیرات خدا» است. پیش فرض این اعتقاد این است که انسان دست خدا را در عالم ببیند و حوادث را به خدا نسبت دهد، آنگاه سعی کند در مواجهه با حوادث اعم از خوشیها و ناخوشیها حالت رضایت داشته باشد و در واقع از خدا راضی باشد. پس نکته اول این است که مفهوم رضا در اخلاق اسلامی غیر از آن حالت خوشبینی به زندگی و رضایت از آن است که روانشناسان و علمای اخلاق بشری مطرح میکنند. این فضلیتی است که آنها اصلا راهی برای فهم و کسب آن ندارند، زیرا قوام این فضیلت بر اعتقاد به خدا و همچنین اعتقاد به صفات، افعال و تقدیرات الهی است.
مسأله دیگر در بحث رضا این است که انسان مؤمن از چه چیزی باید راضی باشد. در باره حوادث عالم برخی اعتقاد به تفویض دارند، به این معنا که معتقدند خداوند عالم را آفریده است و کنار نشسته و دیگر در حوادث آن نقشی ندارد، مانند ساعتی که ساعتساز میسازد و آن را کوک میکند و دیگر ساعت خودش کار میکند. قرآن کریم چنین اعتقادی را به یهود نسبت میدهد. اگر کسی چنین اعتقادی داشته باشد باز مسأله رضای از خدا در همه حوادث برای او مطرح نمیشود. چراکه در نظر چنین انسانی این حوادث ربطی به خدا ندارند. پس برای روشن شدن بحث باید معلوم شود که باید از چه چیزی راضی بود.
در بحث توکل گفتیم توکل از لحاظ کمیت و کیفیت مراتبی دارد. درباره رضا هم چنین مراتبی وجود دارد. برخی متکلمان در بحث قضا و قدر درباره کمیت مواردی بحث کردهاند که به قضای الهی مربوط میشود. برخی گفتهاند قضا و قدر به افعال غیراختیاری اختصاص دارد و برخی دیگر گفتهاند: علاوه بر افعال غیراختیاری، قضا و قدر در برخی افعال اختیاری هم راه دارد و مواردی را هم برای متعلقات قضا و قدر شمردهاند مانند: موت و حیات، صحت و مرض، فقر و غنا و ... و برخی دیگر گفتهاند: قضا و قدر الهی شامل همه حوادث میشود حتی افعال اختیاری انسان؛ این معناست که تصورش اندکی مشکل است. به هرحال برای روشن شدن بحث درباره مقام رضا، باید مشخص شود که انسان باید از چه چیزی راضی باشد.
به طور اجمال میتوان گفت: حوادثی تکوینی که میتوانند متعلق رضا قرار گیرند سه دسته هستند: یک دسته حوادثی هستند که به نوع خلقت ما برمیگردند، اما ما هیچگونه اختیاری در پدید آمدن آنها نداریم، مانند اصل خلقت ما، زمان به دنیا آمدن ما، جنسیت ما، قیافه ما و ... بدون شک این حوادث مشمول قضای الهی است و انسان میتواند نسبت به این حوادث رضایت داشته یا گلهمند باشد.
دسته دیگر اموری هستند که به نوع خلقت ما مربوط نمیشوند و اراده و اختیار شخص ما، یا اصلا تأثیری در آنها ندارد یا تأثیری بسیار اندک در آنها دارد. مانند حوادثی طبیعی چون زلزله و سیل و یا حوادثی که اراده انسانی دیگر در آن مؤثر است مانند جراحتی که در اثر ظلم ظالمی به انسان دیگری وارد میشود.
دسته سوم افعال و حوادثی هستند که اراده و اختیار ما در آنها نقش مستقیم دارد. گرچه این افعال صددرصد تابع اراده ما نیستند، اما اراده ما در کمیت، کیفت، زمان، وضع و سایر صفات آنها کم یا بیش مؤثر است. درس خواندن یا نخواندن، رعایت بهداشت یا عدم رعایت آن، و امثال این امور تا برسد به انجام وظایف شرعی یا ترک آنها، اراده ما نقش مؤثری در پیدایش آنها دارد. در این دسته از افعال است که تصور و تصدیق مسأله رضا اندکی مشکل است که إنشاءالله پس از بیان مقدماتی بحث آن در جلسات آینده خواهد آمد.
به هر حال بخشی از پدیدههایی که مربوط به زندگی ماست نقشی برای اختیار ما در آنها وجود ندارد. اما عکسالعمل ما در مقابل آنها میتواند رضایت یا کراهت باشد.
علاوه بر امور تکوینی، اوامر و نواهی تشریعی خداوند نیز میتوانند متعلق رضایت یا کراهت انسان قرار گیرند. مانند اینکه خداوند بر انسان واجب کرده است که پیش از طلوع آفتاب دو رکعت نماز بخواند. در نظر برخی چنین امری بسیار سخت میآید به خصوص در دوران ما که تلویزیون و ... جزئی از زندگی ما شده و بسیاری تا آخر شب به تماشا مشغولاند. یا برخی خانمها از اینکه خداوند به مرد حق داده است در شرایطی خاص بیش از یک همسر اختیار کند گلهمندند. این اوامر و نواهی هم متعلق رضا قرار میگیرند و انسانی که دارای مقام رضاست از تشریعات الهی هم راضی است.
در آیات و روایات مواردی برای مقام رضا ذکر شده که مسلما از حوادثی هستند که اراده انسان در آنها کم یا بیش مؤثر است. بنابراین حوادثی هم که با اراده و اختیار ما رخ میدهند باید متعلق رضا قرار گیرند. اما ابتدا باید از مواردی شروع کرد که چگونگی رضایتمندی از آنها برای ما روشنتر است. یعنی باید از مواردی آغاز کرد که ما هیچ اختیاری در آنها نداریم.
اکنون این سؤال مطرح میشود که در این موارد چگونه به مقام رضا نایل آییم؟ بالاخره انسان دوست دارد ظاهری زیبا داشته باشد، در اعضای او نقصی وجود نداشته باشد، به خانوادهای محترم تعلق داشته باشد و ... . آیا امکان دارد مؤمنی با اینکه مبتلا به کمبودها، نقصها، عیبهایی در خلقت و ... باشد باز هم از خدا راضی باشد؟ پاسخ این است که آری، حتی چنین کسانی هم میتوانند به مقام رضا دست یابند و از خدا راضی باشند. البته رضا به این حوادث، امری نیست که بیواسطه در اختیار ما باشد و هرگاه انسان اراده کند از امری راضی شود یا نسبت به آن کراهت پیدا کند. به عبارت دیگر و به زبان علمی، رضا، معلول مبادی و عللی است که اگر آن مبادی حاصل شود رضا نیز به دست میآید وگرنه انسان کراهت پیدا میکند. عمده این مبادی، شناخت انسان و نوع نگرش او به حوادث است.
حوادث و افعال سخت و به ظاهر کراهتآورِ فراوانی در زندگی ما وجود دارند که ما گاه با اشتیاق و رضایت بدانها مشغول میشویم. کارگری که در گرمای تابستان تلاش میکند و عرق میریزد، نانوایی که در کنار تنور نان میپزد و سختی آن را تحمل میکند و ... با اختیار خود به این کارها مشغول میشوند و چه بسا بسیار از کار خود راضی باشند. کارگر زمانی از کار خود راضی و خشنود است که درآمد خوبی داشته باشد. معمولا اگر به کسی که در ادارهای پشت میز نشسته و به کار آسانی اشتغال دارد و ماهانه حقوقی دریافت میکند شغلی پیشنهاد شود که اندکی دشوارتر است اما ده برابر درآمد دارد، به راحتی و با رضایت آن را میپذیرد. پس ما خود به بسیاری از رنجها و سختیها رضایت میدهیم و از آنها استقبال میکنیم. بنابراین اگر بدانیم و باور کنیم که حوادث ناگواری که برای ما اتفاق میافتند، سود قابل توجهی دارند میتوانیم به آنها هم رضایت دهیم. این نوع رضایتمندی چنانکه روشن است نوعی معامله است. بدین معنا که انسان رنج را تحمل میکند تا به لذت و منفعتی دست یابد. اما این رضایت در حد نصاب ارزش است و ارزش آن فوقالعاده نیست.
گونه دیگری از رضایت از حوادث سخت و ناگوار وجود دارد که به خاطر مزد و پاداش نیست، بلکه هدف دیگری را دنبال میکند که گرچه آن هم نوعی پاداش است اما از نوع پاداشهای مادی نیست، وآن رضایتی است که انسان در انجام کارهای سخت برای محبوب خود دارد. مادر شبهای فراوانی را به بیداری سر میکند تا نوزادش در آرامش بخوابد، زیرا نوزادش را دوست دارد و میخواهد محبوبش راحت بخوابد. البته مادر خود از راحتی نوزاد شاد و عواطفش ارضا میشود، اما غیرمستقیم. آنچه مستقیما بر این امر مترتب میشود نفع و مصلحت دیگری است. محبت گاه به مراتب فوقالعاده شدید میرسد که محب در آن حال حاضر است هرگونه سختی را تحمل کند تا محبوبش اظهار رضایت کند. برای او یک لبخند محبوب از تحمل دنیایی از سختیها ارزشمندتر است.
حوادث و سختیهای ناگوار فراوانی در دنیا وجود دارد مانند بیماریهای سخت و نفرتانگیز، فقر و ...، اما اگر کسی چنین محبتی فوقالعاده به خداوند داشته باشد و باور داشته باشد که این امتحانی است که او صلاح دانسته است، نهتنها تحمل آن برایش آسان میشود، بلکه از آن احساس رضایت هم میکند. ارزش این نوع رضایت بسیار بالاتر از رضایتمندی به خاطر مزد و پاداش است. با چنین بینشی تحمل همه سختیها برای انسان آسان میشود. اما اولا باید باور کرد که این حوادث طبق تقدیر الهی رخ میدهند، و ثانیا باید ایمان داشت که خدا این کار را بیجهت انجام نداده است، بلکه از روی حکمت این کار انجام گرفته است.
والسلام علیکم و رحمهالله