پیوست | اندازه |
---|
وَتَخَلَّصْ إِلَى رَاحَةِ النَّفْسِ بِصِحَّةِ التَّفْوِیضِ؛ و با تفویض صحیح [همه امور به خدا] به آسایش دل دست یاب.
برای توضیح این بخش از روایت امام باقر علیه السلام بیان چند نکته لازم است:
بر اساس نظامی که خداوند متعال در این عالم برقرار کرده است، پدیدهها بهواسطه اسباب و عللی به وجود میآیند و گاهی میان آنها تزاحم رخ میدهد. در هر لحظه مفروض، هزاران پدیده در فضایی محدود تحقق مییابد که انسان از شمردن آنها عاجز است. خداوند این اسباب را در اختیار انسان قرار داده است تا با استفاده از آنها نیازهای خود را برطرف کند و کارهایش را انجام دهد. این نظام دنیوی که میشناسیم دو هدف دارد: هدف متوسط و هدف نهایی. البته میتوان اهدافی را مترتب بر یکدیگر فرض کرد؛ ولی خداوند متعال این اسباب را برای رفع نیازهای انسان و در نتیجه ادامه حیات شخصی یا نوعیِ او بهگونهای قرار داده است که میتوان ارتباطی دوسویه بین انسان و این اسباب و علل مشاهده کرد؛ بهعبارتدیگر خداوند این ارتباط را در دو نظام طراحی کرده است: 1. نظام تکوینی؛ 2. نظام تشریعی. بر اساس نظام تکوینی، انسان از نعمتهای الهی بهمنظور ادامه زندگی دنیوی استفاده میکند. خداوند متعال نظامی دیگر نیز بر این نظام
تکوینی گمارده است که بر اساس آن، انسان مأمور است با کاروکوشش روزیِ حلالی فراهم کند و از آن در مسیر ادامه زندگی دنیوی خود بهره ببرد. انسان حق ندارد برای برطرفکردن نیازهای خود به مال دیگران تجاوز، و حدود الهی را پایمال کند.
انسان در چارچوب نظام تکوینی معمولاً و بهطور طبیعی به دنبال ارضای غرایز خویش است. او میکوشد گرسنگی و تشنگی را رفع کند و نیازهای غریزی خود را بهواسطه برقرارکردن ارتباط با دیگران ارضا کند. در این ساحت، انسان به تكلیف و وظیفه نمیاندیشد. این برنامه و نظامی است که خداوند متعال طراحی کرده است و بر اساس آن هركس کاروتلاش كند، میتواند از این اسباب استفاده کند و از نتایج و فوایدش بهرهمند شود. روشن است که شرط استفاده از این نظام، داشتنِ ایمان نیست و در نتیجه كفر هم مانع آن نمیشود: كُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاء رَبِّكَ مَحْظُوراً.(1) گاه چنین عطایی رحمت رحمانیِ الهی نامیده میشود؛ زیرا همه موجودات، علاوه بر انسان، از این رحمت استفاده میكنند، و تفاوت انسان در بهرهمندی از این نعمت با موجودات دیگر این است که از نعمت اختیار بهره میبرد. انسان برای استفاده از نعمتهای الهی باید، پس از احساس نیاز، بهجانب آنچه نیازهایش را برطرف میکند حرکت کند تا در سایه کوشش خود از نعمتها بهرهمند شود. او مانند گیاه نیست که اگر آب به آن نرسد خشک شود؛ بنابراین انسان باید با اختیار خویش از اسباب استفاده کند، هرچند استفاده از آنها هدف نهایی نیست؛ زیرا بیشترین فایده بهرهمندی انسان از این اسباب آن است که او را، بهاندازهای که خداوند مقدر کرده است، زنده نگه میدارد.
خداوند برای دستیابی انسان به اهداف بالاتر (تكامل) تکالیفی تعیین کرده است که فقط موجودات مختار و دارای شعور با انجام آنها شایستگی برخورداری از رحمتی ویژه را احراز میکنند. این نظام تشریعی بر روی نظام اسباب و مسببات (نظام تکوینی) قرار گرفته است؛ مثلاً کشاورز باید توجه کند که در کنار کاشتن بذر در دل خاک و مراقبتکردن از آن و دروکردن محصول، بذر و زمینْ غصبی
1. اسراء (17)، 20. «هردو [دسته:] اینان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشیم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است».
نباشد، زکات محصولش را با شروط معین بپردازد و خلاصه تکالیف شرعی را هم انجام دهد. با این توضیح روشن شد که قوانین نظام تکوین نباید با مقتضیات نظام تشریع خلط شود.
تلقی ابتدایی ما از نظام اسباب و مسببات در عالم این است که تأثیر هرکدام مستقل از دیگری است؛ مثلاً گمان میکنیم آب درهرصورت ـچه خدایی در کار باشد و چه نباشدـ تشنگی را برطرف میکند. هر روز اسباب بیشتری در عالم کشف میشود و ما بر اثر عادت گمان میکنیم تأثیر این اسباب خودبهخود و بهطور مستقل است و چیز دیگری در تأثیرگذاری آنها نقش ندارد؛ درحالیکه حقیقت این نیست. ادیان و پیغمبران الهی آمدهاند تا به ما بفهمانند آنچه میبینیم لایه ظاهری زندگی است و حقیقتی بسیار فراتر در باطن آن نهفته است. دراینزمینه تعبیرهای بسیاری در قرآن کریم وجود دارد: فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا.(1) بنابراین انسان نباید فریفته ظاهر دنیا شود و دنیا را فقط همین چیزی بپندارد که میبیند.
قرآن کریم عنایت و تأکید خاص دارد كه تمام امور را باید ناشی از اراده و مشیت الهی دانست و با این تعبیرها میخواهد به ما بفهماند كه فقط به اسباب ظاهری توجه نکنیم. بهروشنی میتوان از آیات قرآن کریم برداشت کرد که پشت این ظواهر حقایقی وجود دارد: فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدید.(2) روز قیامت خداوند پردهها را از پیش چشم ما کنار میزند تا حقایق پشت پرده دیده شود. درواقع، خداوند پردهای ظاهری بر حقایق عالم کشیده است و انسان تصور میکند اسباب عالم بهصورت مستقل در دنیا تأثیرگذارند؛ اما پشت پرده هستی دنیویْ حقایق و ارتباطهایی هست که انسان اصلاً نمیشناسد.
یکی از اهداف بزرگ انبیاعلیهم السلام این است که چشم بشر را به حقایق و معارفی پنهان باز کنند تا ظاهر دنیا او را نفریبد. خداوند در قرآن خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
1. لقمان (31)، 33؛ فاطر (35)، 5. «زنهار تا این زندگى دنیا شما را نفریبد».
2. ق (50)، 22. «و[لى] ما پردهات را [از جلوى چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز است».
فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا * ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ.(1) خداوند در این آیه به زبان تحقیر میگوید: «پایه علم چنین کسانی همین امور دنیوی است؛ ولی آنها فریفته زندگی ظاهری دنیا هستند و علم و درک دیگری ندارند؛ درحالیکه علم حقیقی ورای ظواهر است».
برخی انسانها از نظام تکوین بهرهای نیکو میبرند و از نعمتهای بیشمار الهی در چارچوب نظام تشریع استفاده میکنند. خداوند متعال به چنین کسانی نعمتهای دیگری هم عنایت میکند که از سنخ نعمتهای مادی نیست. این نعمتها از سنخ نورانیت دل، انس با خدا، بازشدن چشم معنوی و بصیرت به حقایق است؛ نعمتهایی که ما نامی از آنها شنیدهایم و تصوری مبهم از آنها داریم.
نور ایمان با تاریکی کفر مساوی نیست. انسان کافر با نوعی تیرگی و گرفتگی دستبهگریبان است، هرچند به کفر عادت کرده و گمان میکند زندگی همین است. در مقابل، مؤمن بهاندازه ایمانش از نور حق بهرهمند است. قرآن کریم در مقام مقایسه کافر و مؤمن میفرماید: فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ كَذلِكَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُون.(2) بیایمانی دردناک است و انسانهای بیایمان گاه پس از سالها تحملِ رنجِ زندگی به خودکشی پناه میبرند. کافر در زندگی احساس فشار و تنگی میکند و در جستوجوی راه گریز از زندگی است و میخواهد فرار کند؛ گویا میخواهد بهجانب آسمان بالا برود.
1. نجم (53)، 29 و 30. «پس، از هركس كه از یاد ما روى برتافته و جز زندگى دنیا را خواستار نبوده است روى برتاب. این منتهاى دانش آنان است».
2. انعام (6)، 125. «پس كسى را كه خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام مىگشاید، و هركه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مىگرداند، چنانكه گویى بهزحمت در آسمان بالا مىرود. اینگونه، خدا پلیدى را بر كسانى كه ایمان نمىآورند قرار مىدهد».
خدای متعال غیر از نعمتهای مادی، که مؤمن و کافر در آن شریکاند، نعمتهای دیگری هم برای کسانی قرار داده است که از نعمتهای مادی درست استفاده کنند؛ بهعبارتدیگر، اگر کسی از نظام تکوین بر اساس نظام تشریع بهره ببرد، خداوند متعال نیز نعمتهای او را افزایش میدهد. قرآن کریم میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِكُمْ كِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.(1) خداوند متعال تقدیر مؤمنان را بهگونهای رقم میزند که ایمان را دوست میدارند و از گناه و کفر بیزارند: وَلكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْكُمُ الْإیمانَ وَزَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَیْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیان.(2) دوستداشتن ایمان و بیزاربودن از گناه از نعمتهای گرانبهای الهی است که شامل حال هرکسی نمیشود. رحمت الهی گسترده است؛ اما انسان باید شایستگی دریافت رحمت را هم کسب کرده باشد.
اگر کسی نعمتهای خدا را پاس دارد، خداوند لطف دیگری به او ارزانی خواهد کرد و بهرهمندی از دنیا را هم برای او آسانتر میکند. میدانیم که زندگی در گذشته بسیار دشوار بوده است و مردم برای تأمین آب آشامیدنی، برق و دیگر امکانات رفاهی سختیهای زیادی را تحمل میکردند؛ اما امروزه این امکانات در اختیار همه قرار دارد و هر روز زندگی راحتتر میشود. البته زندگیِ فعلی ما، با همه امکاناتی که در اختیارمان قرار دارد، در مقایسه با زندگی جاویدی که خداوند متعال در آخرت برای مؤمنان فراهم کرده است، در حکم زندان است. از الطاف بزرگ الهی این است که با استفاده از نعمتهای مادی در چارچوب دین میتوان این شایستگی را در خود ایجاد کرد که خداوند متعال علاوه بر افزودن نعمتهای مادی، استفاده از آنها را هم
1. حدید (57)، 28. «اى كسانى كه ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید و به پیامبر او بگروید تا از رحمت خویش شما را دو بهره عطا كند و براى شما نورى قرار دهد كه به [بركت] آن راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است».
2. حجرات (49)، 7. «لیكن خدا ایمان را براى شما دوستداشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما بیاراست و كفر و پلیدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشایند ساخت».
آسانتر کند. قرآن کریم میفرماید: وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا* وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ.(1) خداوند اهل تقوا را، حتی در کارهای دنیویشان در بنبست گرفتار نمیکند و سرانجام راه حل مشکلاتشان را نشانشان میدهد. خداوند روزی آنها را از راهی تأمین میکند که حتی به فکرشان هم نمیرسد.
این قانون که مربوط به زندگی فردی مؤمنان است، در بُعد اجتماعی هم مصداق دارد. خداوند متعال میفرماید: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْض.(2) بر این اساس، خداوند متعال به جامعهای که مردمش اهل تقوا باشند و در کنار احترام به احکام اسلامی آنها را اجرا کنند، برکت میدهد؛ یعنی نعمتهای دنیا را بسیار راحتتر و فراوانتر در اختیارشان قرار میدهد و دیگر لازم نیست برای دستیابی به آنها خود را به زحمت بیندازند؛ نمونه ظاهری و عملیاش نزولِ بههنگام و فراوان باران است. شواهد عینیِ بهرهمندی از نعمتِ بیشتر در پرتو ایمان و تقوا، فراوان است. چهبسا کشاورزی که بهطور معمول لازم است هر روز ساعتها در مزرعه تلاش کند، با رعایت دستورهای الهی، در مدتزمانی اندک به همان نتیجه دست یابد.
تدبیر امور در دست قدرت خداوند است. خداوند زندگی اهل تقوا را بهگونهای تدبیر میکند که بهترین نتیجه ممکن را از زندگی حاصل میکنند. در مقابل، افراد بیایمان با اینکه کارهای بسیاری انجام میدهند و تلاش فراوانی میکنند، نه از منافع دنیوی بهرهمند میشوند و نه به رشد معنوی میرسند. عمر چنین کسانی بیبرکت است و کارهایشان بر زمین میماند؛ اما عمر اهل تقوا آنقدر پربرکت است که بهت و تعجب همگان را برمیانگیزد.
آیتاللهبهجترحمه الله درباره آقاشیخمحمدحسین اصفهانیرحمه الله میفرمودند:
اگر کسی فقط عبادات ایشان را میدید، گمان میکرد ایشان غیر از عبادت
1. طلاق (65)، 2 و 3. «و هركس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد و از جایىكه حسابش را نمىكند، به او روزى مىرساند».
2. اعراف (7)، 96. «و اگر مردم شهرها ایمان آورده، و به تقوا گراییده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم».
کار دیگری ندارند و اگر فقط کارهای علمی ایشان را میدید، گمان میکرد ایشان برای هیچ عبادتی فرصت ندارند و تمام وقتشان صرف کارهای علمی میشود. ایشان تا آخرین روز زندگی زیارت عاشورا و نماز جعفر را ترک نکردند. درعینحال شبی که از دنیا رفتند همه کارهایشان را انجام داده بودند و کسی باور نمیکرد که اینهمه تحقیق و نوشته علمی از ایشان به جا مانده باشد و تعداد زیادی شاگرد برجسته تربیت کرده باشند و عبادات فراوانی صورت داده باشند.
نیز، مرحوم حاجشیخعلیمحمد بروجردی میفرمودند:
مرحوم آقاشیخمحمدحسین مجلس روضه هفتگی داشتند و مقید بودند که خود برای حاضران در مجلس چای بریزند و کفشهایشان را جفت کنند. من میدیدم هنگام ریختن چای، خوشآمدگویی به مهمانها، مرتبکردن کفشها و دیگر کارها ذکری را زیر لب تکرار میکنند. سرانجام روزی از آقا پرسیدم این چه ذکری است که شما اینقدر بر آن اصرار دارید و همواره تکرار میکنید؟ ابتدا این سؤال را نپسندیدند؛ ولی بعد از تأملی فرمودند: «خوب است انسان روزی هزارمرتبه انا انزلناه را بخواند».
این نمونه یک عمر بابرکت است. چنین سفارشی بر زبان کسی جاری شده است که اگر كسی حاشیه کفایه و مکاسب ایشان را درست بفهمد، باید اجازه اجتهاد به او داد. آیا ما هم اینگونهایم یا اینکه برای انجام کار کوچکی همه کارهایمان را تعطیل میکنیم؟
خلاصه آنکه، خداوند امور مؤمنان را بهگونهای تدبیر میکند که وقت انسانِ باتقوا صرف بهترین کارها شود. برای چنین شخصی، کسب روزی حلال عبادت است؛ اما بین این عبادت ـکه انسان باید با دیگران سروکار داشته باشدـ با عبادت خالصی همانند مناجات و قرائت قرآن تفاوت بسیار است که انسان در آن فقط با خداوند رابطه دارد. وقتی خداوند ببیند بندهای واقعاً عاشق عبادت است و میخواهد با او انس بگیرد و توجه به غیر او را نمیخواهد، امورش را بهگونهای تدبیر میکند که عمرش صرف امور دنیا نشود و کارهای دنیوی عباداتش را تحتالشعاع قرار ندهد. او به تکلیف واجب خویش، که تلاش برای روزی است، عمل میکند. درِ مغازه را باز میکند و با
خریدوفروش بهاندازه روزی خود بهره میبرد؛ اما این کارها مانع عبادات دیگر او ـ از قبیل تحصیل، تدریس، نماز و... ـ نمیشود. این تدبیری است که عقل انسان بهتنهایی از آن عاجز است و نمیتواند تشخیص دهد که کارها را چگونه و با چه مقدماتی انجام دهد تا به بهترین نتیجه دست یابد؛ درحالیکه خداوند تمام کارهای انسان متقی را تدبیر میکند و بدون آنکه لازم باشد فردْ مقدمات طولانی و پرمشقت را طی کند و وقت و هزینه بسیاری هدر دهد، او را به مقصود میرساند. در دعای عرفه آمده است: الهی أغننی بتدبیرک عن تدبیری و باختیارک عن اختیاری.(1)
ممکن است انسان چنین مطلبی با هدف دستیابی آسانتر به نعمتهای دنیا مطرح كند و از خداوند کمک میخواهد تا زودتر خواستهاش تحقق یابد. چنین شخصی به دنبال راحتی در دنیاست؛ اما سعی دوستان خدا این است که به عبادتشان برسند و کارهای مهمتر و مفیدتر را انجام دهند نه اینکه با پرداختن به امور دنیوی از کارهای مهمتر بازبمانند. اولیای خدا دوست دارند خداوند بهگونهای امورشان را تدبیر کند که فرصت بیشتری برای عبادت و کارهایی که خداوند دوست دارد داشته باشند و بهجای آنکه بیشتر وقتشان را صرف رفع نیاز دنیوی کنند به عبادت خداوند بپردازند. درست است که رفع نیاز تکلیف است و اگر به قصد قربت انجام شود، عبادت بهشمار میرود، اما این نوع عبادت با عبادتهایی که اولیای خدا لذتش را درک میکنند بسیار تفاوت دارد. خداوند نیز تدبیر امور آنها را برعهده میگیرد، بلاها را از آنها دفع میكند و توطئههای دشمنانشان را خنثی میکند تا مانع عبادتشان نشوند. این نعمتها برای كسانی است كه به خدا اعتماد کامل دارند و كارشان را به خدا واگذار میكنند. در این صورت خدا هم عهدهدار كارهایشان میشود و دیگر لازم نیست نگران تلفشدن وقتشان برای امور کمارزش دنیوی باشند یا دغدغه توطئههای دشمن را داشته باشند.
1. «خدایا بهجای اینکه من برای کارهایم تدبیر کنم، تو برایم تدبیر کن و با تدبیر خود مرا از تدبیرکردن بینیاز ساز، و بهجای اینکه من بین چند گزینه یکی را انتخاب کنم، تو برای من انتخاب کن». شیخعباس قمی، مفاتیح الجنان، ترجمه موسوی دامغانی، ص451.
خداوند متعال درباره مؤمن آل فرعون میگوید: وَأُفَوِّضُ أَمْری إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ* فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَكَرُوا وَحاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذاب.(1)
در روایتی ویژگیها و نتایج برخی آیات بیان شده است؛(2) مثلاً ذکر یونسی ـلا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَـ(3) انسان را از همّ و غم نجات میدهد. شاهد این مطلب آن است که حضرت یونس علیه السلام پس از آنکه در شکم ماهی گرفتار شد این ذکر را به درگاه الهی تکرار کرد و خداوند او را از همّ و غم نجات داد. قرآن کریم بعد از نقل این جریان میفرماید: فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ.(4)
امیدواریم ما هم از توفیق بهرهمندی از کلام الهی و سیره اولیای خدا در دنیا و آخرت بینصیب نمانیم.
1. غافر (40)، 44 و 45. «و كارم را به خدا مىسپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بیناست. پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ مىكردند حمایت فرمود، و فرعونیان را عذاب سخت فروگرفت».
2. محمدبنعلیبنبابویه (شیخ صدوق) ، الأمالی، ص6، ح2.
3. انبیاء (21)، 87. «معبودى جز تو نیست، منزهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم».
4. انبیاء (21)، 88. «پس [دعاى] او را برآورده كردیم و او را از اندوه رهانیدیم، و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مىدهیم».