پیوست | اندازه |
---|
وَاسْتَرْجِعْ سَالِفَ الذُّنُوبِ بِشِدَّةِ النَّدَمِ وَكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ، وَتَعَرَّضْ لِلرَّحْمَةِ وَعَفْوِ اللَّهِ بِحُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ، وَاسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَالْمُنَاجَاةِ فِی الظُّلَمِ؛ با پشیمانی کامل و آمرزشطلبیِ بسیار از گناهان گذشته[ات] بازگرد و با بازگشتی شایسته [به درگاه خدا] خود را از رحمت و بخشش الهی برخوردار کن، و برای بازگشتِ شایسته، از دعای خالصانه و مناجات در تاریکیها کمک بگیر.
امام باقر علیه السلام بعد از اشاره به فضیلتها و مقامهایی كه خدای متعال برای انسان مقرر فرموده است و راههایی كه انسان را به این كمالات میرساند، گویا به این نكته توجه میكنند كه این سفارشها برای آینده است؛ در حال حاضر چه کنیم تا نزد خداوند محبوب باشیم؟ چه کنیم که وظایفمان را بهتر انجام دهیم و از شر شیطان محفوظ بمانیم؟ و گذشتههایمان را چگونه جبران كنیم؟ حضرت در ادامه حدیث میفرمایند، پرونده گناهان گذشته خود را بازخوانی كن و در این بازخوانی، پشیمانی راستین خود را از گناهان گذشته ابراز کن و بکوش بسیار استغفار كنی، و برای اینكه شایسته رحمت و عفو الهی شوی سعی كن برنامهات را تغییر دهی و بهسوی خدا بروی؛ و برای اینكه در این كار موفق شوی از دعا و مناجات در تاریكی شبها غافل نشو.
خوب است انسان ساعتی را به مرور و بازبینی گذشته خود اختصاص دهد و تاآنجاکه
ممکن است، در خلوت و تاریكی به این کار بپردازد تا هیچ چیز توجه او را به خود جلب نكند. گناهانی را به یاد آورَد که از زمان مکلفشدن تاکنون مرتکب شده است و اگر امکان داشته باشد آنها را یادداشت كند؛ زیرا صِرف مرور گذشته كارساز نیست، و ازآنجاکه تعداد گناهان زیاد است دقت در آنها دشوار است. اگر از کسی که هفتاد سال زندگی کرده است درباره تعداد گناهانش بپرسید، بیش از بیست یا سی گناه در ذهنش مجسم نمیشود؛ اما اگر دقت کند چهبسا هر روز به همین میزان گناه کرده باشد. با ضرب هفتاد در تعداد روزهای سال و ضرب عدد حاصل در بیست سی گناه عدد بزرگی به دست خواهد آمد.
مرور و یادداشتِ گناهانی كه خیلی زشت و خجالتآور بودهاند و کسی دوست ندارد برای لحظهای هم آنها را به یاد بیاورد، باعث میشود زشتی کارهای ناروا و کثرت گناهان انسان بیشتر در نظرش جلوه کند. آنگاه میتواند با خود بیندیشد كه بهجای اینكارها چه كارهای خوبی میتوانسته است انجام دهد كه هریك آمرزش گناهان یا ترفیع درجات او را به دنبال داشته باشد. گاه در چند دقیقه میتوان کار خیری را انجام داد که فرشتگان هم از عهده محاسبه ثوابش برنیایند. خداوند متعال چنین نیرویی به انسان داده است. پس ما باید به کارهای نیک علم داشته باشیم و برای انجام آنها همت کنیم. چهبسا با اندیشیدن به کارهای خیری که امکان انجام آنها را داشتهایم، پشیمانی شدیدی بر ما عارض شود. میتوانیم با فکرکردن به کارهای زشتی که انجام دادهایم و با اندیشیدن به ثوابها و مقامهایی که ممکن بود از راه انجام دادن کارهای نیک بهدست آوریم، خود را ارزیابی کنیم. حالتی که بر اثر این ارزیابی ممکن است برای انسان رخ دهد مانند حال سرمایهداری است كه میتوانسته منافع زیادی کسب کند، اما یكباره همه اموالش آتش گرفته است. کسی که نهتنها از سرمایه فراوانش بهرهای نبرده است، بلكه كاری كرده است كه داراییاش آتش بگیرد و خودش هم در این آتش بسوزد، نهایت انفعال را حس خواهد کرد. تصور این وضعیت که بر اثر بازخوانی و محاسبه پرونده اعمال به وجود میآید، برای انسان نهایت پشیمانی را به دنبال خواهد داشت و زمینه توبه صادق را فراهم خواهد آورد. آن وقت است که با خود میاندیشد اگر عمر دوبارهای مییافت، حتی لحظهای را بیهوده تلف نمیکرد.
اکنون فرض کنید این فرصت در اختیار شما قرار گرفته است و عمری دوباره به شما بخشیده شده است؛ چراکه هنوز فرصت باقی است و نمیدانید چه زمانی از دنیا خواهید رفت. از همین حالا میتوان توبه کرد و بهجای صرف وقت در کارهای بیهوده و ناروا به اعمال صالح روی آورد.
وقتی انسان به گناه عادت میکند و شیرینی گناه را میچشد، بهآسانی نمیتواند تصمیم بگیرد همه گناهانش را ترك کند و بهکلی مسیر زندگیاش را تغییر دهد. البته هر قدر پشیمانی او شدیدتر باشد و بتواند مجسم کند که سرمایهاش را از دست داده است و کسی نیست که دستش را بگیرد و به او کمک کند، تصمیمش برای تغییر مسیر زندگی راسختر میشود.
امام باقر علیه السلام میفرمایند پرونده گذشتهات را بازکن و شدت پشیمانی و میل به استغفار را دریاب. به دنبال پشیمانی، میل به استغفار رخ خواهد نمود، و برای آنکه بتوانی به عفو و رحمت الهی امیدوار باشی، مسیر زندگیات را تغییر بده. برای اینکه بتوانی این تصمیم را عملی کنی، باید از دعا و مناجات در تاریکی بهره جویی. وقتی انسان تصمیم بگیرد که دیگر گناه نکند، برای اینکه دوباره فریب شیطان در او اثر نکند و به گناه بازنگردد، باید از خدا کمک بخواهد و دست تضرع به بارگاه او دراز کند.
تغییر مسیر زندگی، ترک گناهان، دلکَندن از دلبستگیها و بهسوی مسیر خدا رفتن کار آسانی نیست و نیاز به کمک دارد. انگیزهای لازم است تا انسان از لذت گناه چشم بپوشد و در راه اطاعت خدا مشتاقانه ثابتقدم بماند. آنچه در این مرحله به انسان کمک میکند و لذتی به او میدهد که از لذتهای گناهان برتر است، انس با خداست. در مناجات شعبانیه که از بافضیلتترین مناجاتهای نقلشده از اهلبیت علیهم السلام بهشمار میرود آمده است: الهِی لَمْ یَكُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِكَ إِلّا فِی وَقْتٍ ایْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِك.(1)
1. علیبنموسی ابنطاووس، الإقبال بالأعمال الحسنه، محقق/مصحح: جواد قیومی اصفهانی، ج3، ص298. «خدایا من توانایی دستبرداشتن از گناه را نداشتم مگر در آن وقتی که تو محبت خود را به من چشاندی و من را با محبت خود بیدار کردی».
در این مناجات نهتنها انسان با معارف ناب اهلبیت علیهم السلام آشنا میشود، بلکه در کنار آن، شیوه مناجاتکردن را هم میآموزد. حضرت میفرمایند خدایا، من نمیتوانستم دست از گناه بردارم. جز هنگامی که مرا با محبت خودت آشنا کردی.
حقیقت این است که انسان تا لذت برتر و بالاتری کشف نکند، دست از لذت اندک برنمیدارد. لذت برتر، که سبب میشود انسان از لذت اندک دست بردارد، گاه فوری و نقد به انسان میرسد و گاه لذتی است مربوط به آینده که باید درباره آن بیندیشد. معمولاً قسم دوم جذاب نیست و انسان به لذت نقد تمایل بیشتری نشان میدهد تا لذت نسیهای که بخواهد درباره رسیدن به آن بیندیشد. اگر خداوند قبل از فرارسیدن قیامت، نوعی شیرینی نقد را به انسان بچشاند و کام او را در همین دنیا بهگونهای شیرین کند که همه مزههای دیگر در مقابل آن رنگ ببازد و نوعی زیبایی را به او بنماید که همه زیباییها در مقابل آن ناچیز باشد، انسان بهراحتی میتواند از گناه چشم بپوشد. به همین دلیل است که امام باقر علیه السلام میفرمایند: وَاسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَالْمُنَاجَاةِ فِی الظُّلَمِ.
اگر خداوند توفیق انس با خود را به انسان عنایت کند و انسان مزه مناجات با خدا را بچشد، بهراحتی گناه را ترک میکند و از لذت آن چشم میپوشد. آیتالله بهجترحمه الله فرموده بودند: «اگر سلاطین عالم میدانستند چه لذتی در نماز هست، دست از لذتهای سلطنت میکشیدند». آنها نمیدانند نماز چه لذتی دارد. نقل است که آیتالله قاضیرحمه الله فرمودهاند: «اگر در بهشت نماز نباشد من بهشت را برای چه بخواهم؟» یعنی باور ایشان این بوده است که در بهشت هم بالاترین لذت، عبادت خداست. خداوند متعال چنین بندههایی هم دارد. آنها چیزهایی را درمییابند که ما درک نمیکنیم؛ اما میدانیم راست و درست است. ما نیز باید بکوشیم موانع درک لذت انس و مناجات با خدا را از خودمان دور کنیم تا زمینه تقرب به خداوند را فراهم آوریم.
آنچه مانع درک شیرینی انس و مناجات با خدا میشود، دلبستگی به دنیاست. خداوند در حدیث معراج فرموده است: «اگر دل کسی در گرو محبت دنیا باشد، لذت مناجات خودم را به او نمیچشانم». حب دنیا مراتبی دارد. بعضی از مراتب، که مزاحمتی با تکالیف
شرعی نداشته باشد و مستلزم حرامی نباشد، مباح است؛ اما همین مراتب هم انسان را از انجام کارهای بهتر محروم میکند. درست است که انسان از آغاز در پی دوستیِ دنیا نمیرود؛ اما ناخودآگاه و بهتدریج به دنیا دل میبندد و کار به جایی میرسد که حاضر است مرتکب کار حرام شود و آگاهانه گناه کند؛ حقوق دیگران را تضییع کند؛ از بیتالمال سوءاستفاده کند؛ دروغ بگوید؛ فتنهانگیزی کند؛ و برای اینکه چند روز بیشتر به صندلی ریاست تکیه زند، مرتکب گناهان کبیره شود.
برای اینکه انسان به چنین ورطهای فرونیفتد، باید از همان آغاز هرگاه احساس کرد که تمایلش به دنیا در حال افزایش است به خود نهیب بزند. کسانی که همتشان ضعیف است و به گردآوردن ثروت تمایل دارند، باید از ثروتی که بهزحمت بهدست آوردهاند، در راه خدا انفاق کنند: لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ.(1) گاهی اوقات، مانند ماه مبارک رمضان، زمینه انفاق بیشتر فراهم است. اگر انسان در حدی که برای او میسر است از این فرصتها بهره نبرد، بسیار زیان میبیند.
اگر کسی تمایلات حیوانی و شهوانی زیادی در خود احساس میکند باید از بهره حلال آن کم کند تا نفس قوی نشود و با سرکشی از او تقاضای حرام نکند. برای فرار از نگاه حرام هم باید از برخی نگاههای حلال چشم پوشید. مگر لازم است انسان به همهچیز نگاه کند؟! باید هرجا که احتمال میدهد به حرامی منتهی شود، نگاهش را پایین افکند؛ اینگونه میتوان از قرارگرفتن در موقعیت گناهآلود پیشگیری کرد. شاید شما نیز دویدن در جاده شیبدار را تجربه کردهاید. شروع حرکت در اینگونه جادهها خوشایند است؛ زیرا لازم نیست انرژی زیادی صرف کنید؛ اما بهتدریج سرعت افزایش مییابد و ممکن است کنترل آن دشوار شود و نتوانید خود را نگه دارید. اگر قبل از رسیدن به این مرحله خود را کنترل کنیم، امکان نجات هست، وگرنه ممكن است حادثهای پیش آید كه پیامدهای وخیمی داشته باشد.
1. آلعمران (3)، 92. «هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید».
مسئولیت طلاب در این موقعیتها سنگینتر است؛ زیرا وظیفه هشدار به دیگران و گوشزدکردن معارف دینی و اخلاق اسلامی به عهده آنهاست. باید مردم را از دلبستن به دنیا بازداشت. اگر خدای ناکرده طلابْ اندکی آلوده شوند، نهتنها خودشان مرتکب گناه مضاعفی شدهاند، بلکه سخنشان هم در دیگران اثر نمیگذارد.
از معارف اسلامی برمیآید که بزرگی و کوچکی گناهان اجتماعی تا حدود زیادی برحسب موقعیت انسان در اجتماع فرق میکند. هرچه موقعیت فرد در جامعه حساستر باشد، ثواب بیشتری از کار خوب میبرد و اگر هم مرتکب گناهی شود، جرمش سنگینتر است. قرآن دراینزمینه خطاب به همسران پیغمبرصلی الله علیه و آله میفرماید: یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنّ.(1) همسران پیامبرصلی الله علیه و آله اگر تقوا داشته باشند، ثوابی دوچندان میبرند و اگر لغزشی مرتکب شوند، گناهشان افزون خواهد بود. حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند: یُغْفَرُ لِلْجاهِلِ سَبْعونَ ذَنْباً قَبلَ اَنْ یُغْفَرَ لِلْعالِمِ ذَنْبٌ واحِد.(2) افرادی که توفیق آشنایی با معارف دینی را نداشتهاند و معارف و حقایق دین به آنها نرسیده است اگر مرتکب گناهی شوند رحمت و غفران الهی زودتر شامل حالشان میشود؛ اما گناهِ کسی که زندگیاش با کتاب و سنت گذشته است و گوشتوپوست او با برکت اهلبیت علیهم السلام عجین است با گناه دیگران برابر نیست. هر قدر موقعیت اجتماعی عالم نزد مردم بالاتر باشد و مردم بیشتری به او تأسی کنند، افکار و اعمالش نیز حساستر است. اگر کار خیری انجام دهد، ثوابش بیشتر است، زیرا مردم بیشتری از او پیروی میکنند، و اگر کار بدی انجام دهد، گناهش افزون است، چون مردم کار او را حجت میدانند و میگویند این کار خیلی هم بد نیست، وگرنه چنین کسی آن را انجام نمیداد!
امام صادق علیه السلام حدیثی قدسی نقل فرمودهاند: أَوْحَى اللَّهُ ـعَزَّوَجَلَّـ إِلى دَاوُدَ علیه السلام : لَاتَجْعَلْ بَیْنِی
1. احزاب (33)، 32. «اى همسران پیامبر، شما مانند هیچیك از زنان [دیگر] نیستید، اگر سَرِ پروا دارید».
2. محمدبنیعقوببناسحاق کلینی، الکافی، ج1، ص115، ح124/1. «هفتاد گناه جاهل بخشیده میشود، قبل از آنکه یک گناه عالِم بخشیده شود».
وَبَیْنَكَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا؛ فَیَصُدَّكَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی؛ فَإِنَّ أُولئِكَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ، إِنَّ أَدْنى مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی مِنْ قُلُوبِهِمْ؛(1) «خداوند عزوجل به داوود علیه السلام وحی فرمود که میان من و خودت عالم فریفته به دنیا را [واسطه] قرار نده که تو را از راه دوستی من بازدارد، زیرا آنها راهزنان بندگان خواهان من هستند. کمترین کاری که با آنها میکنم این است که شیرینی مناجاتم را از دلهاشان برمیکَنَم». توضیح آنکه، خواهناخواه بین بندگان و خداوند واسطههایی قرار میگیرند. عموم مردم دین خود را از علما میآموزند؛ علما هم علمشان را از ائمه و انبیاءعلیهم السلام میگیرند؛ بنابراین آنها بین خدا و بندگان واسطهاند. خداوند در این حدیث به دقت كردن در انتخاب واسطهها سفارش میکند. بر این اساس انسان باید توجه کند که دین خود را از چه كسی میخواهد یاد بگیرد و از چه کسی میخواهد پیروی کند. خداوند متعال هشدار میدهد که مبادا بین من و خود عالمی را واسطه كنید كه شیفته دنیاست. چنین عالمانی راهزن بندگان و دزدهایی هستند که سر گردنه ایمان ایستادهاند و نمیگذارند بندگان بهطرف خدا بیایند. این راهزنان بهجای سوقدادن بندگان بهجانب خداوند متعال، آنان را از یاد خداوند بازمیدارند. درحقیقت ارتباط با چنین عالمانی یاد خدا را در قلب مؤمنان خاموش میکند؛ چون آنچه مردم در نهاد ایشان میبینند، علاقه و دلبستگی به دنیا، شهوت پول، مقام و شهرت است. طبیعی است که مردم از آنها یاد بگیرند و در همین مسیر حركت كنند. خداوند متعال میفرماید اگر كسانی چنین عالمان را واسطه میان من و خودشان قرار دهند كمترین مجازاتی که بر ایشان روا میدارم این است كه محبتم را از آنها دریغ میکنم و به دنبال آن شیرینی مناجات را از كام آنها میگیرم. این اشخاص باید بین محبت من و محبت دنیا یکی را انتخاب کنند.
بنابراین اگر كسی طالب درک شیرینی مناجات با خداست، باید بکوشد دلبستگی خود را به دنیا كم کند و حتی از چیزهایی چشم بپوشد كه حرام نیست؛ زیرا ممکن است جای محبت خدا را بگیرد. قرآن کریم میفرماید: مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ.(2) در یك دل دو محبت متضاد جمع نمیشود. اگر محبتی تحت شعاع محبت دیگری باشد
1. همان، ص114، ح121/4.
2. احزاب (33)، 4. «خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است».
ـ مانند محبت به اهلبیت علیهم السلام نسبت به محبت خداوند متعال ـ در این صورت، جمع آنها ممكن است زیرا محبت اهلبیت علیهم السلام شعاعِ محبت به خداوند است و جای آن را نمیگیرد، بلکه از آن ناشی میشود، ولی اگر محبت به چیزی خلاف محبت به خداوند متعال باشد با هم تنافی پیدا میکنند.
بنابراین اگر کسی بخواهد محبت خدا در دلش پیدا شود، باید محبت دنیا را از دل بیرون کند، و نخستین گام آن است که لذت گناه را نچشد؛ زیرا وقتی انسان لذت گناه را بچشد به آن دل میبندد. انسان به چیزی علاقهمند میشود كه لذتبخش باشد. ترك گناه دلبستگی به آن را زایل میکند و در این صورت است که توفیق مناجات، دعا و انس با خدا پیدا میشود و همانطور که امام باقر علیه السلام فرمودند با دعا و مناجات در تاریکی شبها میتوان به توفیق توبه دست یافت: وَاسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَالْمُنَاجَاةِ فِی الظُّلَمِ. اینجاست که انسان دوست دارد با محبوب خود در خلوت مناجات کند و دیگر مناجاتکردن و دعاخواندن برای او دشوار نیست.
وقتی شیفتة كسی باشیم دوست داریم در خلوت او را ملاقات کنیم و با او حرف بزنیم؛ صدایش را بشنویم و او را بنگریم. کسی ارزش مناجات و انس با خداوند را میشناسد که در تمام ساعتهای روز منتظر فرارسیدن فرصت خلوت با او در تاریکی شب باشد. آن هنگام است که میتواند در خلوت با دوستش مناجات کند و از انس با او لذت ببرد. مناجاتکردن و دعاخواندن برای چنین کسی دشوار نیست. راستی، چقدر تفاوت است بین کسی که شیرینی مناجات با خداوند را درک میکند و کسی که برای خواندن دعای ابوحمزه ثمالی چای و قهوه تدارک میبیند تا خوابْ او را نرباید. چهبسا تا بخشی از دعا بیدار بماند، ولی سرانجام با حالتی خوابآلود به صفحههای باقیمانده از دعا نگاه میکند و پایان آن را انتظار میکشد! اگر انسان کسی را دوست داشته باشد، میخواهد با او خلوت کند و تمام توجهش را به او اختصاص دهد. آیا چنین کسی در محضر دوست، خوابآلود میشود و به ساعت نگاه میکند تا وقت ملاقات به پایان برسد؟ چنین حالاتی نشانه آن است که هنوز شیرینی مناجات با خداوند را درک نکرده است. هرکس لذت مناجات را درک کند، خدا او را بهگونهای بهطرف خود میکشد که آن بنده آرزو میکند کاش این
مناجات و این حال سالها طول میکشید. خدا چنین بندههایی دارد؛ چنانكه ائمه اطهارعلیهم السلام از این احوال خبر دادهاند.
شایسته است ما نیز پرونده گناهان خود را بازبینی کنیم و درباره زشتیها و بدبختیهایی بیندیشیم که بر اثر باقیماندن پیامدهای گناه و از دستدادن توفیق عبادت و کار خیر گرفتار آنها شدهایم. ببینیم چگونه سرمایه عمر خود را از دست دادهایم و اکنون، در حقیقت، میان آتش جهنم هستیم و هیچکس هم جز خدا نمیتواند به فریادمان برسد: وَاتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَلا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَلا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَلا هُمْ یُنْصَرُون.(1) روز قیامت روزی است که همه از یکدیگر فرار میکنند و هرکس گرفتار اعمال خویش است: یَوْمَ یَفِرُّ المَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ * وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ * لِكلّ امْرِىٍ مِّنهُمْ یَوْمَئذٍ شَأْنٌ یُغْنِیه.(2) اگر انسان این واقعیات را مجسم کند، پشیمانی حقیقی بر او عارض میشود و به دنبال آن تصمیم میگیرد گناه را ترک، و گذشتهها را جبران کند. آنگاه خداوند به یاری او میآید و لذت مناجات و محبت خود را به او میچشاند. وقتی شیرینی مناجات خدا را درک کرد، موفق میشود که گذشته خود را جبران کند و از آینده بیشترین بهره را ببرد.
1. بقره (2)، 48. «و بترسید از روزى كه هیچكس چیزى [از عذاب خدا] را از كسى دفع نمىكند و نه از او شفاعتى پذیرفته، و نه بهجاى وى بدلى گرفته مىشود و نه یارى خواهند شد».
2. عبس (80)، 34ـ37. «روزى كه آدمى از برادرش * و از مادرش و پدرش * و از همسرش و پسرانش مىگریزد * در آن روز هركسى از آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مىدارد».