وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَغَوْرِ الْعِلْمِ وَزُهْرَةِ الْحُكْمِ وَرَسَاخَةِ الْحِلْمِ. فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ، وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ، وَمَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَعَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً؛ و عدل از میان آنها چهار گونه است: دقت در درستفهمیدن، رسیدن به حقیقت دانایی، حکم نیکو، استوارداشتن بردباری. پس هرکه دقت کرد و درست فهمید، حقیقت دانایی را دریافت، و هرکه حقیقت دانایی را یافت، از روی قواعد دین حکم نیکو صادر کرد، و هرکه بردبار بود در کار خود کوتاهی نکرد و در بین مردم خوشنام زندگی كرد.
بر اساس فرمایش حضرت علی علیه السلام ایمان را چهار عامل پشتیبانی و تقویت میکنند: صبر، یقین، عدل و جهاد. دو عاملِ نخست ـ صبر و یقین ـ در رفتار فردی انسان، و دو عاملِ عدل و جهاد در رفتار اجتماعی ظهور مییابند. عدل و جهاد به این دلیل انتخاب شدهاند که انسانْ اجتماعی زندگی میکند و این مسئله ازاینرو برای او مطرح است که اولاً خودش باید در اجتماع چگونه باشد و ثانیاً در برابر دیگران چه وظیفهای دارد و چه کارهایی باید انجام دهد؟
عدل موقعیت و وظیفه انسان را در اجتماع در تعامل با دیگران روشن میکند. اگر بخواهیم وظایف اجتماعی خود را بشناسیم و به آنها عمل كنیم، به چه احتیاج داریم؟
برای پاسخ به این پرسش، اشاره به این مقدمه لازم است که اساس زندگی اجتماعی، ارتباط افراد با یكدیگر است. هریک از افراد جامعه، گرچه جامعهای کوچک مانند دِه و روستا، هم از دیگران اثر میپذیرند و هم بر آنها تأثیر میگذارند؛ هم از حضور دیگران سود میبرند و هم به آنها منفعت میرسانند. زندگی اجتماعی از رهگذر چنین روابطی شکل میگیرد و ادامه مییابد. در سایه روابط اجتماعی رفتارها باید بهگونهای باشد كه حقوق اشخاص تأمین شود و کسی ستم نبیند؛ پس وظیفه هر فرد در اجتماع این است كه حقوق دیگران را بشناسد و به آنها احترام بگذارد. اگر کسی بخواهد با دیگران عادلانه رفتار کند، در درجه نخست باید بداند عدل چیست و اگر بخواهد حقوق دیگران را رعایت كند، باید بداند معنای حقوق چیست و افراد جامعه چه حقوق و وظایف متقابلی دارند.
زندگی اجتماعی بدون ضابطه و قانون امکانپذیر نیست. تأثیر و تأثر افراد بر یکدیگر در جامعه با روابط حیوانات در جنگل بسیار متفاوت است. زندگی انسانی بدون ضابطه دوامی نخواهد داشت؛ چون عدهای نیرومند و قوی بر دیگران مسلط میشوند و از آنها بهرهکشی میکنند که البته عاقلانه و عادلانه نیست. ما معتقدیم زندگی دنیا مقدمهای برای سعادت ابدی است؛ بنابراین اگر قرار باشد اجتماعی انسانی بر اساس عدل و برای تأمین مصالح همه افراد شكل گیرد، همه باید وظیفه خود را در برابر دیگران بشناسد و بدانند هركسی در زندگی اجتماعی چه حقی دارد تا راه برای رسیدن به سعادت ابدی هموار شود.
انسان در زندگی اجتماعی وظیفههایی دارد که باید مسئولانه در برابر دیگران انجام دهد، چنانکه حقوقی نیز دارد که دیگران باید آنها را مراعات کنند. مهم این است که بدانیم چه نظامی بر جامعه حکمفرماست و چگونه باید باشد که حقوق هرکس مشخص شود و همه به حق خود برسند. همانگونه که صبر و یقین چهار شعبه داشت، عدالت نیز چهار بُعد دارد که هریک از ابعاد آن میتواند در دیگری نیز تأثیر بگذارد.
برای برقراری نظام عادلانه، در درجه نخست باید بدانیم چه نظامی عادلانه است؛ به همین دلیل به قوه فهم صحیح و درخورِ اعتماد نیازمندیم. برخی صرفاً با نگاهی سطحی به حوادث روزگار مینگرند و فهم عمیق و درک درستی از آنها ندارند. گاه این بینش و نگرش ناقص یا نادرست در سطح روابط اجتماعی نیز رخ مینماید؛ مثلاً برخی افراد خانواده با حقوق و تکالیف متقابل یکدیگر آشنایی ندارند. پس قبل از آنکه به چیستی احکام اجتماعی و حقوق و تکالیف بپردازیم، باید فهمی درخور اعتماد از آنها کسب کنیم؛ ازاینرو حضرت علی علیه السلام گام یا شعبه نخست عدالت را غَائِصِ الْفَهْمِ یعنی فهم نافذ معرفی میکنند. «غائص» از ماده «غوص» به معنای فرورفتن در آب است. غواص کسی است که از سطح آب گذشته و در عمق آب فرومیرود. اگر کسی روی آب شنا کند هرچند شناگر است، غواص نامیده نمیشود. انسان دو گونه فهم میتواند داشته باشد: فهمی ساده و سطحی که فقط ظاهر حوادث را درک میکند، و فهمی عمیق و نافذ که با عبور از سطح و ظاهر، عمق را درمییابد. بر اساس فرمایش حضرت علی علیه السلام برای اینکه بتوانیم عادلانه رفتار کنیم تا ایمانمان تقویت شود، در درجه نخست باید فهمی نافذ داشته باشیم. این فهم ابزار است و خود محتوایی ندارد؛ گاه ابزاری نافذ و قوی است و گاه ابزاری است که فقط کارآیی ظاهری دارد.
حال این پرسش به میان میآید که ابزار فهم عمیق و نافذ چه کارکردی دارد و با این ابزار کدام مروارید را میخواهیم از دریای معارف صید کنیم؟ پاسخ حضرت علی علیه السلام غَوْرِالْعِلْمِ است؛ علم عمیق است که باید با این فهم نافذ به دست آید. عبارت غورالعلم اضافه صفت به موصوف یا مصدر به مفعول است. اگر فهم نافذ داشته باشیم، میتوانیم به علمی عمیق و درخور اعتماد دست یابیم و مطالبی را خواهیم دانست که بهسادگی نمیتوان فهمید؛ مطالبی که فهم آن نیازمند دقت، تأمل بسیار و فرورفتن در دریای ژرف معارف است.
علم مقوله گستردهای است که طیف بسیار وسیعی از مسائل را دربرمیگیرد و شامل قواعدی کلی است. لازم است به کمک این قواعد کلی حکمِ مسائل جزئی را مشخص کنیم. هنگامیکه دریافتیم رفتار مؤمنانه در اجتماع چگونه است، باید با استفاده از این علم درباره رفتارهای خود قضاوت کنیم و خوب یا بدبودن آنها را بسنجیم. وظیفه خود را هم در برابر دیگران وقتی میتوانیم تشخیص دهیم که درباره آنها قضاوت کنیم و بتوانیم خوب یا بدبودنشان را تشخیص دهیم.
قضاوت درواقع تطبیق قواعد کلی بر امور خاص است. کار قاضی این است که اصول و قواعد کلی حقوقی را بر مصادیقْ جاری، و بر اساس آن حکم صادر کند. درک درست و فهم نافذ از قواعد انسان را در قضاوت صحیح یاری میکند؛ قضاوتی که در تکامل خود انسان و نیز جامعه نقش داشته باشد؛ ازاینرو حضرت علی علیه السلام شعبه سوم عدل را زُهْرَه الْحُكْمِ معرفی میکنند. «زهره» به معنای زیبا و درخشان است. ستاره زهره هم به دلیل زیبایی و درخشندگیاش به این نام شناخته میشود. زهرا نیز به همین معناست. اگر ما از فهم نافذ و علم عمیق بهرهمند باشیم، قضاوتی درخور خواهیم کرد؛ قضاوتی کاملاً بجا و درست که شخص عاقل از درک آن لذت میبرد.
ممکن است بعد از قضاوت درباره اعمال خود یا دیگران احساسات بر ما غالب شود؛ مثلاً بعد از اینکه کسی جنایتی کرد و ما بر اساس حکم عادلانه و قضاوت صحیح دریافتیم که میتوانیم او را قصاص کنیم، ممکن است در مقام عمل احساسات بر ما غالب شود و از حد خود درگذریم. کسی که سیلی خورده است، نمیتواند دو سیلی بزند یا مرتکب جرمی دیگر شود. اگر نخواهیم گناهکار را ببخشیم و مصلحت در عفو نباشد، قضاوت صحیح و شرعی قصاص است؛ اما قصاص باید با خونسردی و بردباری همراه باشد. حضرت علی علیه السلام از این ویژگی با عنوان رَسَاخَةِالْحِلْمِ تعبیر میکنند. اگر قصاص همراه با عصبانیت و اوج احساسات باشد، ممکن است ظلم و جنایتی دیگر رخ دهد و عدالت زیرپا گذاشته شود.
همانگونهکه دیدیم، برای برقراری نظامی عادلانه باید مراحلی طی شود که حضرت علی علیه السلام در قالب شعبههای عدالت بیان کردهاند. ازاینرو چهار شعبه عدالت بر یکدیگر مترتباند. بر اساس فرمایش حضرت علی علیه السلام : فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ؛ اگر کسی فهم نافذ داشته باشد، دانش ژرفی درباره رفتار مؤمنانه پیدا میکند و این دانش موجب تقویت ایمان میشود. روشن است که منظور از علم در اینجا دانشی است که مربوط به ایمان و تقویت آن است.
ایشان در ادامه میفرمایند: وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ. این عبارت قدری نامأنوس به نظر میرسد. بعضی شارحان در توضیح این عبارت، فهم نافذ را بهکار نبردهاند و گمان کردهاند که «شرائع الحکم» به معنای احکام شریعت است و بر این اساس معنای این قسمت از روایت آن است که اگر کسی علمی عمیق و ژرف داشته باشد، احکام شریعت را بهخوبی درمییابد. این معنا بهخودیخود اشتباه نیست؛ اما با این برداشت، عبارتِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ معنای روشنی نمییابد. توضیح آنکه «صَدَرَ» در مقابل «وَرَدَ» بهکار میرود. در قدیم مردم از آب نهر استفاده میکردند. آب نهر ورودیهایی به نام شریعه داشت. شرائع جمع شریعه و به معنای آبراهها و آبشخورهای نهر آب است. اگر کسی بر سر نهر برود میگویند: وَرَدَ الشریعة؛ «وارد شریعه شد»، و هنگامی که کسی از آب استفاده کند و بیرون آید، میگویند: صَدَرَ عَنِ الشریعة؛ «از شریعه بیرون آمد». با این توضیح، وقتی حضرت علی علیه السلام میفرمایند: وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ به این معنا خواهد بود که اگر کسی علم عمیق پیدا کند، از شریعههای حکم، خارج میشود. این عبارت نشان میدهد این شخص وارد شریعههایی شده است که هم خودش آب بخورد و هم برای دیگران آب بردارد و حال با دستی پر خارج شده است.
این بخش از روایت راههای شناخت احکام، قضاوتها، قوانین، حقوق و ضوابط رفتاری در امور اجتماعی را به شرائع تشبیه کرده است. گویا نظام حقوقی مؤمنانه مانند شطی است که اطراف آن راههایی برای ورود دارد. کسانی که از راه صحیح وارد شوند، میتوانند از آب استفاده کنند؛ از آن بنوشند؛ و برای دیگران هم بیاورند؛
ولی اگر کسی از راه صحیح وارد نشود؛ یعنی فهم نافذ، دقت کافی و ژرفنگری نداشته باشد، یا تشنه برمیگردد یا گمان میکند آبی صاف و زلال از نهر برداشته است؛ درحالیکه آب گلآلود است و آشامیدنی نیست؛ بنابراین فرد نخست باید با فهم نافذ و دقت وظیفهاش را در قبال افراد جامعه تشخیص دهد و در مرحله بعد با بردباری و حلم قضاوت صحیح را بهدرستی اجرا کند.
تا اینجا سه رکنِ تقویت ایمان را بیان کردیم که رکن سوم نوع رفتار انسان را در برابر دیگر افراد جامعه روشن میکند و به او کمک میکند که وظیفهاش را بشناسد و بهدرستی عمل کند. برای دستیابی به این هدف والا، عدل در چهار شعبه تبیین شده است: فهم نافذ، علم عمیق، قضاوت درخشان و بردباری و كنترل رفتار تا مؤمن از رفتار عادلانه تجاوز نكند. از اركان و پایههای ایمان یک رکن دیگر باقی میماند که به وظیفة ما در برابر دیگران مربوط است، و در گفتار بعد به این موضوع خواهیم پرداخت.