فهرست مطالب

معجزه

 

درس بیست و هفتم

 

معجزه

 

ـ راههاى اثبات نبوّت

ـ تعریف معجزه

شامل: ـ امور خارق العاده

ـ خارق العاده هاى الهى

ـ ویژگى معجزات انبیاء

 

راههاى اثبات نبوّت

سومین مسأله بنیادى در بخش نبوّت این است كه صدق ادعاى پیامبران راستین و كذب مدعیان دروغین را چگونه مى‌توان براى دیگران اثبات كرد؟

بدون شك اگر فردى تبهكار و آلوده به گناهانى باشد كه عقل هم زشتى آنها را درك مى‌كند چنین كسى قابل اعتماد و تصدیق نخواهد بود و با توجه به شرط عصمت در پیامبران مى‌توان كذب ادعاى وى را اثبات كرد مخصوصاً اگر دعوت به امورى كند كه مخالف عقل و فطرت انسان باشد یا در سخنانش تناقضاتى یافت شود.

از سوى دیگر، ممكن است حسن سوابق فرد بگونه‌اى باشد كه افراد بى غرض، اطمینان به صدق وى پیدا كنند بویژه اگر عقل هم به صحّت محتواى دعوت او گواهى دهد. نیز ممكن است پیامبرى كسى با پیشگویى و معرفى پیامبر دیگر، ثابت شود بطورى كه براى افراد حقیقت جو، جاى شك و شبهه‌اى باقى نمى‌ماند.

اما در صورتى كه مردمى قرائن اطمینان بخشى در دست نداشتند و بشارت و تأییدى هم از دیگر پیامبران به ایشان نرسیده بود طبعاً نیاز به راه دیگرى براى اثبات نبوّت خواهند داشت. و خداى متعال بر حسب حكمت بالغه‌اش این راه را گشوده و معجزاتى به پیامبران داده است كه نشانه هایى بر صدق ادّعاى ایشان باشد و از اینروى، آنها را «آیات»1 (= نشانه ها) نامیده


1. واژه «آیات» كاربردهایى نیز دارد كه از جمله آنها نشانه هاى علم و قدرت و حكمت الهى در پدیده هاى هستى است خواه عادى و خواه غیرعادى.

است.

حاصل آنكه: صدق ادّعاى پیامبر راستین را از سه راه مى‌توان ثابت كرد:

1- از راه قرائن اطمینان بخش، مانند راستى و درستى و عدم انحراف از مسیر حق و عدالت در طول زندگى. اما این راه در مورد پیامبرانى وجود دارد كه سالها در میان مردم، زندگى كرده و داراى منش شناخته شده‌اى باشند. ولى اگر پیامبرى مثلاً در عنفوان جوانى و پیش از آنكه مردم پى به شخصیت و منش ثابت او ببرند مبعوث به رسالت شد نمى‌توان صحّت ادّعاى او را از راه چنین قرائنى شناخت.

2- معرفى پیامبر پیشین یا معاصر. این راه هم اختصاص به مردمى دارد كه پیامبر دیگرى را شناخته و از بشارت و تأیید وى اطلاع یافته باشند و طبعاً درباره نخستین پیامبر هم موردى نخواهد داشت.

3- از راه ارائه معجزه كه مى‌تواند كارآیى گسترده و همگانى داشته باشد. از اینروى به توضیح این راه مى‌پردازیم.

 

تعریف معجزه

معجزه عبارتست از: امر خارق العاده‌اى كه با اراده خداى متعال از شخص مدّعى نبوت، ظاهر شود و نشانه صدق ادّعاى وى باشد.

چنانكه ملاحظه مى‌شود این تعریف، مشتمل بر سه مطلب است:

الف- پدیده هاى خارق العاده‌اى وجود دارد كه از راه اسباب و علل عادى و متعارف، پدید نمى‌آید.

ب- برخى از این امور خارق العاده، با اراده الهى و با اذن خاص خداى متعال، از پیامبران، ظهور مى‌كند.

ج- چنین امر خارق العاده‌اى مى‌تواند نشانه صدق ادّعاى پیامبر باشد و در این صورت، اصطلاحاً «معجزه» نامیده مى‌شود.

اینك به توضیحى پیرامون عناصر سه گانه تعریف فوق مى‌پردازیم.

 

امور خارق العاده

پدیده هایى كه در این جهان، پدید مى‌آید غالباً از راه اسباب و عللى است كه با آزمایشهاى گوناگون، قابل شناخت مى‌باشد مانند اكثریت قریب به اتفاق پدیده هاى فیزیكى و شیمیایى و زیستى و روانى. ولى در موارد نادرى، پاره‌اى از این پدیده ها بگونه دیگرى تحقق مى‌یابد و مى‌توان كلیّه اسباب و علل آنها را بوسیله آزمایشهاى حسى شناخت و شواهدى یافت مى‌شود كه در پیدایش اینگونه پدیده ها نوع دیگرى از عوامل، مؤثر است مانند كارهاى شگفت انگیزى كه مرتاضان، انجام مى‌دهند و متخصصان علوم مختلف، گواهى مى‌دهند كه این كارها براساس قوانین علوم مادى و تجربى، انجام نمى‌یابد. چنین امورى را «خارق العاده» مى‌نامند.

 

خارق العاده هاى الهى

امور خارق العاده را مى‌توان به دو بخش كلى، تقسیم كرد: یكى امورى كه هر چند اسباب و علل عادى ندارد، اما اسباب غیرعادى آنها كم و بیش در اختیار بشر قرار مى‌گیرد و مى‌توان با آموزشها و تمرینهاى ویژه‌اى به آنها دست یافت مانند كارهاى مرتاضان. بخش دیگر، كارهاى خارق العاده‌اى است كه تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهى مى‌باشد. و اختیار آنها بدست افرادى كه ارتباط با خداى متعال ندارند سپرده نمى‌شود و از اینروى داراى دو ویژگى اساسى است. اولا قابل تعلیم و تعلّم نیست، و ثانیاً تحت تأثیر نیروى قویترى قرار نمى‌گیرد و مغلوب عاملِ دیگرى واقع نمى‌شود. اینگونه خوارق عادت، مخصوص بندگان برگزیده خداست و هرگز در دام گمراهان و هوسبازان نمى‌افتد ولى اختصاص به پیامبران ندارد بلكه گاهى سایر اولیاء خدا هم از آنها برخوردار مى‌شوند و از اینروى، باصطلاح كلامى، همه آنها را «معجزه» نمى‌خوانند و معمولاً چنین كارهایى كه از غیر پیامبران سرمى زند بنام «كرامت» موسوم مى‌گردد چنانكه علمهاى غیرعادى الهى هم منحصر به «وحى نبوّت» نیست و هنگامى كه چنین علمهایى به دیگران داده شود بنام «الهام» و «تحدیث» و مانند آنها نامیده مى‌شود.

ضمناً راه بازشناسى این دو نوع از خوارق عادت «الهى و غیرالهى» نیز معلوم شد یعنى اگر انجام دادن امر خارق العاده‌اى قابل تعلیم و تعلّم باشد یا فاعل دیگرى بتواند جلو ایجاد یا ادامه آنرا بگیرد و اثرش را خنثى سازد از قبیل خوارق عادت الهى نخواهد بود. چنانكه تبهكارى و فساد عقاید و اخلاق شخص را مى‌توان نشانه دیگرى بر عدم ارتباط وى با خداى متعال، و شیطانى یا نفسانى بودن كارهایش بحساب آورد.

در اینجا مناسب است به نكته دیگرى اشاره كنیم كه فاعل كارهاى خارق العاده الهى را مى‌توان خداى متعال دانست (علاوه بر فاعلیتى كه نسبت به همه مخلوقات و از جمله پدیده هاى عادى دارد) از این نظر كه تحقق آنها منوط به اذن خاص وى مى‌باشد1، و مى‌توان آنها را به وسایطى مانند فرشتگان یا پیامبران، نسبت داد به لحاظ نقشى كه بعنوان واسطه یا فاعل قریب دارند چنانكه در قرآن كریم، احیاء مردگان و شفاء بیماران و خلق طیر، به حضرت عیسى (علیه السلام) نسبت داده شده است2 و بین این دو نسبت، تعارض و تضادى وجود ندارد زیرا فاعلیّت الهى در طول فاعلیّت بندگان است.

 

ویژگى معجزات انبیاء

سومین مطلبى كه در تعریف معجزه، به آن اشاره شد كه معجزات پیامبران، نشانه صدق ادّعاى ایشان است و از اینروى، هنگامى كه امر خارق العاده‌اى باصطلاح خاصّ كلامى «معجزه» نامیده مى‌شود كه علاوه بر استناد به اذن خاص الهى، بعنوان دلیلى بر پیامبرى پیامبران پدید آید. و با اندكى تعمیم در مفهوم آن، شامل امور خارق العاده‌اى نیز مى‌شود كه بعنوان دلیل بر صدق ادّعاى امامت، انجام یابد. و بدین ترتیب، اصطلاح «كرامت» اختصاص مى‌یابد به سایر خارق العاده هاى الهى كه از اولیاء خدا صادر مى‌شود در برابر خوارق عادتى كه مستند به نیروهاى نفسانى و شیطانى است مانند سحر و كهانت و اعمال مرتاضان، اینگونه اعمال، هم قابل تعلیم و تعلّم است و هم بوسیله نیروى قویترى مغلوب مى‌گردد و معمولاً الهى نبودنِ آنها را مى‌توان از راه فساد عقاید و اخلاقِ صاحبانشان نیز شناخت.


1.ر. ك: سوره رعد آیه 37، سوره غافر آیه 78.

2.ر. ك: سوره آل عمران آیه 49، سوره مائده آیه 110.

نكته‌اى كه در اینجا باید به آن توجه كرد این است كه آنچه را معجزات انبیاء (علیهم السلام) مستقیماً اثبات مى‌كند صدق ایشان در ادّعاى نبوّت است و اما صحّت محتواى رسالت، و لزوم اطاعت از فرمانهایى كه ابلاغ مى‌كنند مع الواسطه و بطور غیرمستقیم، ثابت مى‌شود. و به دیگر سخن: نبوّت انبیاء (علیهم السلام) با دلیل عقلى، و اعتبار محتواى پیامهایشان با دلیل تعبّدى، اثبات مى‌گردد1

 

پرسش

1- پیامبران راستین را از چه راههایى مى‌توان شناخت؟ و چه فرقى بین این راهها وجود دارد؟

2- نشانه هاى كذب مدّعیان دروغین چیست؟

3- معجزه را تعریف كنید؟

4- امور خارق العاده كدامند؟

5- فرق خارق العاده هاى الهى با غیرالهى چیست؟

6- خارق العاده هاى الهى را از چه راههایى مى‌توان شناخت؟

7- ویژگى معجزات انبیاء در میان خارق العاده هاى الهى چیست؟

8- اصطلاحات معجزه و كرامت را بیان كنید.

9- معجزه، كار خداست یا كار پیامبر؟

10- معجزه، دلیل بر صدق پیامبر است یا بر صحّت محتواى پیام؟

 


1.ر. ك: درس چهارم و درس بیست و یكم از همین كتاب.