ـ مقدمه
ـ رابطه ایمان با عمل
شامل: رابطه عمل با ایمان
ـ نتیجه
دانستیم كه عامل اصلى در سعادت و شقاوت ابدى، ایمان و كفر است و ایمان پایدار، سعادت جاودانى را تضمین مىكند هر چند ارتكاب گناهان، موجب عذابهاى محدودى شود؛ و از سوى دیگر، كفر پایدار، موجب شقاوت ابدى مىشود و با وجود آن، هیچ كار نیكى سبب سعادت اخروى نمىگردد.
ضمناً اشاره كردیم كه ایمان و كفر، قابل شدّت و ضعف مىباشد و ممكن است تراكم گناهان بزرگ به سلب ایمان بینجامد. و همچنین انجام كارهاى نیك، ریشه كفر را ضعیف مىكند و ممكن است زمینه ایمان را فراهم سازد.
از اینجا اهمیّت سؤال درباره رابطه بین ایمان و عمل، روشن مىشود و در این درس به توضیح پاسخ آن مىپردازیم.
از بیان گذشته روشن شد كه ایمان، حالتى است روانى كه از دانش و گرایش، مایه مىگیرد و لازمهاش این است كه شخص با ایمان، تصمیم اجمالى بر عمل كردن به لوازم چیزى كه به آن ایمان دارد بگیرد.
بنابراین، كسى كه آگاه به حقیقتى است ولى تصمیم دارد كه هیچگاه به هیچ یك از لوازم آن،
عمل نكند ایمان به آن نخواهد داشت و حتى اگر تردید داشته باشد كه به آنها عمل كند یا نكند باز هم هنوز ایمان نیاورده است. قرآن كریم مىفرماید:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِكُمْ»1.
(گروهى از) اعراب (بیابانى به پیامبر اكرم) گفتند: ما ایمان آوردیم. بگو: شما ایمان ندارید ولى بگویید اسلام آوردیم، و هنوز ایمان در دلهایتان وارد نشده است.
اما ایمان واقعى هم مراتبى دارد و چنان نیست كه هر مرتبهاى از آن، ملازم به انجام همه وظایف مربوطه باشد و ممكن است هیجانات شهوى یا غضبى، شخص ضعیف الایمان را به عصیان بكشاند ولى نه به گونهاى كه تصمیم بر عصیان دائم و مخالفت با همه لوازم ایمانش بگیرد. و البته هر قدر، ایمان قویتر و كاملتر باشد تأثیر بیشترى در انجام اعمال مناسب با آن خواهد داشت.
حاصل آنكه: ذاتاً اقتضاى عمل كردن به لوازم آن را دارد و مقدار همین تأثیر اقتضائى هم بستگى به شدت و ضعف آن دارد و در نهایت، اراده و تصمیم شخص است كه انجام یا ترك كارى را متعیّن مىسازد.
عمل اختیارى یا شایسته و همسوى با ایمان است و یا ناشایسته و مخالف با جهت آن در صورت اوّل، ایمان را تقویت و دل را نورانىتر مىسازد. و در صورت دوم، موجب ضعف ایمان و ظلمانى شدن قلب مىگردد. بنابراین، اعمال صالحهاى كه از شخص مؤمن، صادر مىشود در عین حال كه از ایمانش مایه مىگیرد به نوبه خود بر قوّت و ثَبات ایمان مىافزاید و زمینه كارهاى نیك دیگرى را فراهم مىسازد و مىتوان تأثیر عمل نیك در تكامل ایمان را از این آیه شریفه استظهار كرد: «إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُه»2.
سخن و (اعتقاد) خوب به سوى خدا صعود مىكند و عمل صالح، آن را رفعت مىبخشد3.
1. سوره حجرات، آیه 14.
2. سوره فاطر، آیه 10پ
3. بنابراینكه ضمیر فاعلى به «الْعَمَلُ الصّالِح» و ضمیر مفعولى به «الْكَلِمُ الطَّیِّب» عود كند.
و همچنین در آیات متعدّدى از زیاد شدن ایمان و نور و هدایت نیكوكاران یاد شده است1.
از سوى دیگر، در صورتى كه انگیزه هایى مخالف با مقتضاى ایمان، پدید آمد و موجب انجام كارهاى ناشایستهاى گردید و قوّت ایمان شخص به حدى نبود كه مانع از بروز و صدور آنها شود ایمان وى روبه ضعف مىنهد و زمینه براى تكرار گناه، آماده مىشود و اگر این روند هم چنان ادامه یابد، به ارتكاب گناهان بزرگتر و تكرار آنها مىانجامد و سرانجام اصل ایمان را تهدید به زوال مىكند و (العیاذباللّه) آن را تبدیل به كفر و نفاق مىسازد.
قرآن كریم درباره كسانى كه كارشان به نفاق كشیده شده مىفرماید:
«فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا یَكْذِبُونَ»2.
به دنبال اینكه با خدا خلف وعده كردند و دروغ مىگفتند نفاقى را در دلهایشان پدید آورد تا روزى كه او را ملاقات كنند.
و نیز مىفرماید: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِ آیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»3.
آنگاه عاقبت كسانى كه بدترین گناهان را مرتكب شدند این بود كه آیات الهى را تكذیب كرده آنها را مورد استهزاء قرار مىدادند.
و همچنین در آیات متعدّدى از افزایش كفر و ظلمت و قساوت گنهكاران یاد شده است4.
با توجه به روابط متقابل ایمان و عمل و نقش آنها در سعادت انسان مىتوان حیات سعادتمندانه را به درختى تشبیه كرد5 كه ایمان به خداى یگانه و به فرستادگان و پیامهاى او
1. ر. ك: آل عمران / 173، انفال / 2، توبه / 124، كهف / 13، مریم / 76، احزاب / 22، محمد / 17، مدّثر / 31.
2.توبه / 77.
3. روم / 10.
4. ر. ك: بقره / 10، آل عمران / 90، نساء / 137، مائده / 68، توبه / 37، اسراء / 60، 82، صف / 5، نوح / 24.
5. ر. ك: ابراهیم / 24-27.
و به روز پاداش و كیفر الهى، ریشه هاى آن را تشكیل مىدهد، و تنهاش همان تصمیم اجمالى و بسیط بر عمل كردن به لوازم ایمان است كه بدون واسطه، از آن مىروید، و شاخ و برگهاى آن عبارت است از اعمال شایستهاى كه از ریشه ایمان، مایه مىگیرند. و میوه آن، سعادت ابدى خواهد بود. و اگر ریشه نباشد تنه و شاخ و برگى پدید نمىآید و میوهاى هم به بار نخواهد آورد.
ولى چنان نیست كه وجود ریشه همیشه ملازم با شاخ و برگ مناسب و دادن میوه مطلوب باشد بلكه گاهى در اثر نامساعد بودن شرایط محیط و بروز آفات گوناگون، شاخ و برگ لازم نمىروید و نه تنها میوه مطلوب را به بار نمىآورد كه گاهى به خشكیدن درخت نیز منجر مىشود.
همچنین ممكن است در اثر پیوندهایى كه به شاخه و تنها و حتى به ریشه درخت، زده مىشود آثار دیگرى از آن، ظاهر گردد و احیاناً به تبدیل آن به درخت دیگرى منتهى شود، و این همان تبدیل ایمان به كفر (ارتداد) است.
حاصل آنكه: ایمان به امور یاد شده، عامل اصلى سعادت انسان است ولى تأثیر كامل این عامل، مشروط به جذب موادّ غذایى لازم از راه اعمال صالحه، و دفع آفات و موادّ زیان بار به وسیله اجتناب از گناهان است.
و ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، ریشه ایمان را ضعیف مىكند و گاهى به خشكیدن آن، منتهى مىشود، چنانكه پیوند عقاید نادرست، موجب دگرگونى ماهیّت آن مىگردد.
پرسش
1- تأثیر ایمان در اعمال نیك را توضیح دهید.
2- تأثیر اعمال نیك و بد در قوّت و ضعف ایمان را شرح دهید.
3- مجموع روابط متقابل ایمان و عمل و رابطه آنها با سعادت انسان را بیان كنید.