فهرست مطالب

شفاعت

 

درس پنجاه و نهم

 

شفاعت

 

ـ مقدمه

شامل: مفهوم شفاعت

ـ ضوابط شفاعت

 

مقدّمه

یكى از مزایایى كه خداى متعال به مؤمنان، اختصاص داده این است كه اگر شخص مؤمن، ایمان خودش را تا هنگام مرگ حفظ كند و مرتكب گناهانى نشود كه سلب توفیق و سوء عاقبت و سرانجام شك و تردید یا انكار و جحود را به بار مى‌آورد، و در یك جمله «اگر با ایمان از دنیا برود» به عذاب ابدى، مبتلا نخواهد شد. گناهان كوچكش به واسطه اجتناب از كبائر، بخشوده مى‌شود و گناهان بزرگش به وسیله توبه كامل و مقبول، آمرزیده مى‌گردد، و اگر موفق به چنین توبه‌اى نشد تحمّل گرفتاریها و مصائب دنیا بار گناهانش را سبك مى‌كند و سختیهاى برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصى هایش را مى‌زداید و اگر باز هم از آلودگیهاى گناهان پاك نشد به وسیله شفاعت كه تجلّى بزرگترین و فراگیرترین رحمت الهى در اولیاء خدا به ویژه رسول اكرم و اهل بیت كرامش (علیهم الصّلوة و السّلام) مى‌باشد از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت1. و برحسب روایات فراوان «مقام محمود» 2 كه در قرآن كریم به رسول اكرم(ص) وعده داده شده همین مقام شفاعت است و نیز آیه شریفه:


1. عن النبىّ (ص):«اِدّخَرتُ شَفاعَتى لِاَهْلِ الْكَبائِرِ مِنْ اُمَّتى».شفاعتم را براى ارتكاب كنندگان گناهان كبیره از امتّم ذخیره كرده ام. (بحارالانوار، ج 8، ص 37-40)

2. ر. ك: اسراء / 79.

«وَ لَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»1.

و همانا پروردگارت (آنقدر) به تو عطا خواهد كرد كه خشنود شوى.

اشاره به آمرزش الهى است كه به واسطه شفاعت آن حضرت شامل حال كسانى كه استحقاق دارند مى‌شود.

بنابراین، بزرگترین و نهائى ترین امید مؤمنان گنهكار، شفاعت است ولى در عین حال نباید از «مكر الهى» ایمن شوند و باید همیشه بیمناك باشند كه مبادا كارى از آنها سر زده باشد یا سر بزند كه موجب سوء عاقبت و سلب ایمان، در هنگام مرگ گردد و مبادا علاقه به امور دنیوى به حدّى در دلشان رسوخ یابد كه (العیاذباللّه) با بغض خداى متعال از این جهان بروند بدان جهت كه مى‌بینند اوست كه به وسیله مرگ، بین ایشان و محبوبها و معشوقهایشان جدایى مى‌افكند.

 

مفهوم شفاعت

شفاعت كه از ریشه «شفیع» به معناى «جفت» گرفته شده در محاورات عرفى بدین معنى به كار مى‌رود كه شخص آبرومندى از بزرگى بخواهد كه از كیفر مجرمى در گذرد یا بر پاداش خدمتگزارى بیفزاید. و شاید نكته استعمال واژه شفاعت در این موارد، این باشد كه شخص مجرم به تنهایى استحقاق بخشودگى را ندارد یا شخص خدمتگزار به تنهایى استحقاق افزایش پاداش را ندارد ولى ضمیمه شدن و جفت شدن درخواست «شفیع» چنین استحقاقى را پدید مى‌آورد.

در موارد متعارف، علت اینكه كسى شفاعت شفیعى را مى‌پذیرد این است كه مى‌ترسد اگر نپذیرد شفاعت كننده رنجیده شود و رنجش خاطر وى موجب محرومیّت از لذّت مؤانست و خدمت و یا حتى موجب ضررى از ناحیه شفیع گردد. مشركانى كه آفریدگار جهان را داراى اوصاف انسانى و از جمله نیاز انس با همسر و ندیمان و كمك یاران و همكاران و یا ترس از انبازان و همتایان مى‌پنداشتند براى جلب توجّه خداى بزرگ یا مصونیّت از خشم وى دست به دامن خدایان پندارى مى‌زدند و به پرستش فرشتگان و جنّیان و كرنش در برابر بتها و تندیسها


1. ر. ك: الضحى / 5.

مى پرداختند و مى‌گفتند.

«هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّه»1.

اینان شفیان ما نزد اللّه هستند. و نیز مى‌گفتند.

«ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى»2.

اینان را پرستش نمى‌كنیم؛ جز این منظور كه قرب و منزلتى براى ما نزد اللّه تحصیل كنند. و قرآن كریم در مقام ردّ چنین پندارهاى جاهلانه‌اى مى‌فرماید:

«لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ»3.

ولى باید توجه داشت كه نفى چنان شفیعان و چنین شفاعتى به معناى نفى مطلق شفاعت نیست و در خود قرآن كریم آیاتى داریم كه «شِفاعت بِإِذْنِ اللّه» را اثبات، و شرایط شفیعان و نیز شرایط كسانى كه مشمول شفاعت، واقع مى‌شوند را بیان فرموده است و پذیرفته شدن شفاعت شفیعانِ مأذون، از طرف خداى متعال، به واسطه ترس یا نیاز به ایشان نیست بلكه راهى است كه خود او براى كسانى كه كمترین لیاقت دریافت رحمت ابدى را دارند گشوده و براى آن، شرایط و ضوابطى تعیین فرموده است و در حقیقت، فرق بین اعتقاد به شفاعت صحیح و شفاعت شرك آمیز، همان فرق بین اعتقاد به ولایت و تدبیر باذن اللّه و ولایت و تدبیر استقلالى است كه در بخش خداشناسى بیان شد4.

واژه شفاعت گاهى به معناى وسیع ترى بكار مى‌رود و شامل ظهور هر تأثیر خیرى در انسان به وسیله دیگرى مى‌شود و چنانكه پدر و مادر نسبت به فرزندان و گاهى بالعكس، یا آموزگاران و ارشادگران نسبت به شاگردانشان و حتى مؤذّن نسبت به كسانى كه با صداى اذان او به یاد نماز افتاده و به مسجد رفته‌اند شفاعت مى‌كنند و در حقیقت، همان اثر خیرى كه در دنیا داشته‌اند به صورت شفاعت و دستگیرى در قیامت، ظاهر مى‌شود.

نكته دیگر آنكه: استغفار براى گنهكاران در همین دنیا نیز نوعى شفاعت است و حتى دعا كردن براى دیگران و درخواست قضاء حوائجشان از خداى متعال نیز در حقیقت از قبیل


1. یونس / 18، و نیز ر. ك: روم / 13، انعام / 94، زمر / 44 و...

2. زمر / 3.

3. انعام / 70، و نیز همین انعام / 51، سجده / 4، زمر / 44 و...

4.ر. ك: بخش خداشناسى، درس شانزدهم.

«شفاعت عنداللّه» به شمار مى‌رود زیرا همگى اینها وساطت نزد خداى متعال براى رساندن خیرى به شخص دیگر یا دفع شرّى از اوست.

 

ضوابط شفاعت

همانگونه كه اشاره شد شرط اساسى براى شفاعت كردن و شفاعت شدن، اذن الهى است چنانكه در آیه (255) از سوره بقره مى‌فرماید:

«مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ».

كیست كه بدون اذن خدا نزد او شفاعت كند؟

و در آیه (3) از سوره یونس مى‌فرماید:

«ما مِنْ شَفِیع إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ».

هیچ شفاعت كننده‌اى نیست مگر بعد از اذن الهى.

و نیز در آیه (109) از سوره طه مى‌فرماید:

«یَوْمَئِذ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً».

در آن روز، شفاعت سودى نبخشید مگر براى كسى كه خداى متعال به او اذن داده و سخنش را پسندیده باشد.

و در آیه (23) از سوره سبأ مى‌فرماید:

«وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ».

و شفاعت نزد او سودى نبخشد جز براى كسى كه مشمول اذن الهى باشد.

از این آیات، اجمالا شرط اذن الهى ثابت مى‌شود ولى از ویژگیهاى مأذونین، استفاده نمى‌شود. اما از آیات دیگرى مى‌توان شرایط روشن ترى براى طرفین به دست آورد. از جمله آیه (86) از سوره زخرف مى‌فرماید:

«وَ لا یَمْلِكُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ».

و كسانى را كه جز خدا مى‌خوانند مالك شفاعت نیستند (و هیچ كس مالك شفاعت نیست) مگر كسى كه به حق شهادت دهد و داراى علم باشد.

شاید منظور از «مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ» شهداء اعمال باشند كه به تعلیم الهى از اعمال و نیّات

بندگان، اطلاع دارند و مى‌توانند به كیفیت و ارزش رفتار آنان، شهادت بدهند. چنانكه از تناسب حكم، و موضوع مى‌توان استفاده كرد كه شفیعان باید داراى چنان علمى باشند كه صلاحیت اشخاص را براى شفاعت شدن، تشخیص دهند، و قدر متیقّن از كسانى كه واجد این دو شرط هستند حضرات معصومین (علیهم السلام) مى‌باشند.

از سوى دیگر، از آیاتى استفاده مى‌شود كه شفاعت شوندگان باید مورد رضایت الهى باشند، چنانكه در آیه (28) از سوره انبیاء مى‌فرماید:

«وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضى».

شفاعت نمى‌كنند جز براى كسى كه (خدا) او را پسندیده باشد.

و در آیه (26) از سوره النجم مى‌فرماید:

«وَ كَمْ مِنْ مَلَك فِی السَّماواتِ لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضى».

چه بسا فرشتگانى در آسمانها كه شفاعتشان كارساز نیست مگر بعد از آنكه خدا براى هر كس بخواهد و بپسندد اذن دهد.

روشن است كه منظور از اینكه شفاعت شونده مورد رضایت الهى باشد این نیست كه تمام اعمالش پسندیده باشد و گرنه نیازى به شفاعت نبود، بلكه منظور مرضى بودن خود شخص از نظر دین و ایمان است چنانكه در روایات به همین صورت، تفسیر شده است.

از طرف دیگر، در آیاتى چند، خصلتهاى كسانى كه مشمول شفاعت نمى‌شوند بیان شده است مانند آیه (100) از سوره شعراء كه از قول «مشركان» مى‌فرماید: «فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ» و در سوره مدّثر از آیه 40 تا 48 آمده است كه از علت به دوزخ رفتن مجرمین، سؤال مى‌شود و آنان در پاسخ خصلتهایى مانند ترك نماز1 و كمك نكردن به بینوایان و تكذیب روز جزا را بر


1. امام صادق در واپسین لحظات عمر شریفش فرمود: «اِنّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفاً بِالصَّلوةِ.»شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نمى‌رسد.(بحارالانوار، ج 4، ص 2).

مى شمرند، آن گاه مى‌فرماید: «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعِینَ». از این آیات استفاده مى‌شود كه مشركان و منكرین قیامت كه خدا را عبادت نمى‌كنند و به بندگان نیازمندش كمك نمى‌رسانند و پایبند به اصول صحیحى نیستند هرگز مشمول شفاعت نخواهند شد. و با توجه به اینكه استغفار پیامبر اكرم(ص) در دنیا هم نوعى شفاعت به شمار مى‌رود و استغفار آن حضرت درباره كسانى كه حاضر نیستند از او درخواست استغفار و شفاعت كنند قبول نمى‌شود1 مى‌توان استفاده كرد كه منكر شفاعت هم مشمول شفاعت، واقع نمى‌شود چنانكه همین مضمون در روایات هم آمده است2.

حاضل آنكه: شفیع مطلق و اصلى باید علاوه بر مأذونیّت از طرف خداى متعال، خودش اهل معصیت نباشد و قدرت ارزیابى مراتب اطاعت و عصیان دیگران را داشته باشد و پیروان راستین چنین كسانى مى‌توانند در پرتو او مراتب نازل ترى از شفاعت را داشته باشند چنانكه چنین پیروانى در زمره شهداء و صدّیقین محشور مى‌شوند3. و از سوى دیگر، كسى لیاقت شفاعت شدن را دارد كه علاوه بر اذن الهى، ایمان راستین به خدا و پیامبران و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده و از جمله، حقّانیت شفاعت، داشته باشد و این ایمان را تا پایان عمر، حفظ كند.


1. ر. ك: منافقون / 5-6.

2. عن النبى(ص):«مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفاعَتى فَلا اَنَا لَهُ اللّهُ شَفاعَتى».خدا كسى را كه ایمان به شفاعت من ندارد مشمول شفاعت من قرار ندهد.(بحارالانوار، ج 8، ص 58، ح 84).

3.«وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ».و كسانى كه ایمان به خدا و پیامبران آوردند نزد پروردگارشان صدّیقان و شهیدان خواهند بود.

 

پرسش

1- معناى شفاعت و موارد استعمال آن را شرح دهید.

2- فرق بین شفاعت صحیح و شفاعت شرك آمیز را بیان كنید.

3- شرایط شفاعت كننده را توضیح دهید.

4- شرایط شفاعت شونده را شرح دهید.