ـ مقدمه
ـ اهمیّت اعتقاد به معاد
شامل: اهتمام قرآن به مسأله
ـ نتیجه
در آغاز این كتاب، اهمیّت تحقیق درباره دین و مبانى عقیدتى آن (توحید، نبوت، معاد) را بیان كردیم و توضیح دادیم كه انسانى بودنِ زندگى، در گرو حلّ صحیح این مسائل است. و در بخش اول، مسائل خداشناسى؛ و در بخش دوم، مسائل راه و راهنماشناسى (نبوت و امامت) را مرود بحث قرار دادیم و اینك به طرح مهمترین مباحث معاد، تحت عنوان «فرجام شناسى» مىپردازیم.
نخست، ویژگى این اصل اعتقادى و تأثیر خاصّ آن را در رفتارهاى فردى و اجتماعى انسان، بیان مىكنیم. سپس توضیح مىدهیم كه داشتن تصوّر صحیحى از معاد، منوط به پذیرفتن روح نامحسوس و جاودانى است، و همانگونه كه «هستى شناسى» بدون اعتقاد به خداى یگانه، ناقص است؛ «انسان شناسى» هم بدون اعتقاد به روح جاودانى ناتمام است. آنگاه مسائل اساسى معاد را به شیوهاى متناسب با نگارش این كتاب، مورد بررسى قرار خواهیم داد.
انگیزه فعالیتهاى زندگى، تأمین نیازها و خواسته ها، و نیل به ارزشها و آرمانها، و در نهایت رسیدن به سعادت و كمال نهائى است و چندى و چونىِ كارها و كیفیّت جهت دادن به آنها بستگى به تشخیص اهدافى دارد كه تلاش هاى زندگى براى رسیدن به آنها انجام مىگیرد. بنابراین، شناخت هدف نهائى زندگى براى رسیدن، نقش اساسى را در جهت دادن به فعالیتها و
انتخاب و گزینش كارها ایفاء مىكند. و در واقع، عامل اصلى در تعیین خطّ مشى زندگى را نوع نگرش و بینش و شناخت انسان، نسبت به حقیقت خود و كمال و سعادتش تشكیل مىدهد و كسى كه حقیقت خود را تنها مجموعهاى از عناصر مادّى و فعل و انفعالات پیچیده آنها مىپندارد و حیات خود را منحصر به چند روزه زندگى دنیا مىانگارد و لذت و سعادت و كمالى را وراى بهره هاى مربوط به همین زندگى نمىشناسد، رفتارهاى خود را به گونهاى تنظیم مىكند كه تنها نیازهاى دنیوى و خواسته هاى این جهانیش را تأمین كند، اما كسى كه حقیقت خود را فراتر از پدیده هاى مادّى مىداند و مرگ را پایان زندگى ندانسته، آنرا نقطه انتقال از جهان گذرا به جهان جاودانى مىشناسد و رفتارهاى شایسته خود را وسیلهاى براى رسیدن به سعادت و كمال ابدى مىشمارد، برنامه زندگیش را به گونهاى طرح و اجراء مىكند كه هر چه بیشتر و بهتر براى زندگى ابدیش سودمند باشد. و از سوى دیگر، سختیها و ناكامیهاى زندگى دنیا، او را دل سرد و ناامید نمىكند و از تلاش در راه انجام وظایف و كسب سعادت و كمال ابدى، باز نمىدارد.
تأثیر این دو نوع انسان شناسى، منحصر به زندگى فردى نیست بلكه در زندگى اجتماعى و رفتارهاى متقابل افراد نسبت به یكدیگر نیز تأثیر بسزائى دارد و اعتقاد به حیات اخروى و پاداش و كیفر ابدى، نقش مهمى را در رعایت حقوق دیگران و احساس و ایثار نسبت به نیازمندان، بازى مىكند و در جامعهاى كه چنین اعتقادى زنده باشد براى اجراى قوانین و مقررات عادلانه و جلوگیرى از ظلم و تجاوز به دیگران، كمتر نیاز به اِعمال زور و فشار خواهد بود. و طبعاً در صورتى كه این اعتقاد، جهانى و همگانى شود، مشكلات بین المللى هم بصورت چشمگیرى كاهش خواهد یافت.
با توجه به این نكات اهمیّت مسأله معاد و ارزش پژوهش و تحقیق درباره آن، روشن مىشود، و حتّى اعتقاد به توحید، به تنهائى (و بدون اعتقاد به معاد) نمىتواند تأثیر كامل و گستردهاى در بخشیدن جهت مطلوب به زندگى داشته باشد. و از اینجا راز اهتمام ادیان آسمانى و بخصوص دین مقدّس اسلام به این اصل اعتقادى، و تلاش فراوان انبیاء الهى براى راسخ كردن این عقیده در دلهاى مردم، آشكار مىگردد.
اعتقاد به زندگى اخروى در صورتى مىتواند نقش خود را در جهت دادن به رفتارهاى
فردى و اجتماعى، ایفاء كند كه نوعى رابطه علیّت بین فعالیتهاى این جهانى و سعادت و شقاوتِ آن جهانى، پذیرفته شود و دستِ كَم، نعمتها و عذابهاى اخروى به عنوان پاداش و كیفر براى رفتارهاى شایسته و ناشایسته این جهان، شناخته گردد. و گرنه، در صورتى كه چنین پنداشته شود كه سعادت اخروى را مىتوان در همان جهان، كسب كرد همچنان كه بهره هاى دنیوى را مىتوان در همان جهان بدست آورد اعتقاد به زندگى اخروى، نقش تعیین كننده خود را در رفتارهاى این جهانى، از دست خواهد داد. زیرا طبق این پندار مىتوان گفت كه: در این دنیا براى تحصیل سعادت دنیوى، كوشش كرده، و براى رسیدن به سعادت اخروى باید پس از مرگ و در همان عالم آخرت به تلاش پرداخت!
بنابراین، لازم است علاوه بر اثبات معاد و زندگى اخروى، رابطه بین دو زندگى (دنیا و آخرت) و تأثیر رفتارهاى اختیارى در سعادت یا شقاوت ابدى نیز اثبات گردد.
بیش از ثلث آیات قرآن، ارتباط با زندگى ابدى دارد: در یك دسته از آیات، بر لزوم ایمان به آخرت تأكید شده1؛ در دسته دیگر، پى آمدهاى انكار آن، گوشزد شده2؛ و در دسته سوم، نعمتهاى3 ابدى، و در دسته چهارمى عذابهاى عذابهاى جاودانى، بیان شده است4. همچنین در آیات فراوانى رابطه بین اعمال نیك و بد با نتایج اخروىِ آنها ذكر گردیده؛ و نیز با شیوه هاى گوناگونى امكان و ضرورت رستاخیز مورد تأكید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منكران، پاسخ داده شده؛ چنانكه منشأ تبهكاریها وكجرویها فراموش كردن یا انكار قیامت و روز حساب، معرّفى شده است5.
از دقت در آیات قرآنى بدست مىآید كه بخش عمدهاى از سخنان پیامبران و بحثها و جدالهاى ایشان با مردم، اختصاص به موضوع معاد داشته است و حتى مىتوان گفت كه
1. سوره بقره: آیه 4، سوره نمل: آیه 3 و...
2. سوره اسراء: آیه 10، سوره فرقان: آیه 11، سوره صبا: آیه 8، سوره مؤمنون: آیه 74 و...
3. سوره الرحمن: آیه 46 تا آخر، سوره الواقعه: آیه 15-38، سوره الدهر: آیه 11-21 و...
4. سوره الحاقه: آیه 20-27، سوره الملك: آیه 6-11، سوره الواقعه: آیه 42، 56 و...
5. سوره ص: آیه 26، سوره سجده: آیه 140.
تلاش آنها براى اثبات این اصل، بیش از تلاشى بوده كه براى اثبات توحید كردهاند زیرا اكثر مردم، سرسختى بیشترى براى پذیرفتن این اصل، نشان مىداده اند. علت این سرسختى را مىتوان در دو عامل، خلاصه كرد: یكى عامل مشترك در انكار هر امر غیبى و نامحسوس، و دیگرى عامل مختص به موضوع معاد یعنى میل به بى بندوبارى و عدم مسئولیت. زیرا همانگونه كه اشاره شد اعتقاد به قیامت و حساب، پشتوانه نیرومندى براى احساس مسئولیت و پذیرفتن محدودیتهاى رفتارى و خوددارى از ظلم و تجاوز و فساد و گناه است و با انكار آن، راه براى هوسرانیها و شهوت پرستیها و خودكامگیها باز مىشود:
قرآن كریم با اشاره به این عامل مىفرماید:
«أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلى قادِرِینَ عَلى أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ. بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ»1.
آیا انسان چنین مىپندارد كه استخوانهایش را (پس از متلاشى شدن) جمع نخواهیم كرد؟ چرا (این كار را خواهیم كرد در حالى كه) تواناییم كه سر انگشتانشان را (مانند اول) هموار سازیم. بلكه انسان مىخواهد جلوى خویش را باز كند (و بى بندوبار باشد).
همین روحیه اباء و امتناع از پذیرفتن معاد به معناى حقیقى را مىتوان در كسانى یافت كه در گفتارها و نوشتارهایش مىكوشند كه «رستاخیز» و «روز واپسین» و دیگر تعبیرات قرآنى درباره معاد را بر پدیده هاى این جهانى و رستاخیز ملتها و تشكیل دادن جامعه بى طبقه و ساختن بهشت زمینى، تطبیق كنند یا عالم آخرت و مفاهیم مربوط به آن را مفاهیمى ارزشى و اعتبارى و اسطورهاى2 قلمداد نمایند!
قرآن كریم چنین كسانى را «شیاطین انس» و «دشمنان انبیاء» دانسته است كه با سخنان آراسته و فریبنده شان به راهزنى دلها مىپردازند و مردم را از ایمان و اعتقاد صحیح و پایبندى به احكام الهى، باز مىدارند:
«وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِیّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ. وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ
1. سوره القیامه، آیه 3-5.
2. سوره نمل: آیه 68، سوره احقاف، آیه 17.
بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ»1
و بدین سان براى هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم كه براى فریفتن مردم پیرایه هاى سخن را به یكدیگر الهام مىكنند و اگر خدا مىخواست (جبراً جلوى آنها را مىگرفت و) چنین كارهایى انجام نمىدادند (ولى خواست خدا این است كه مردم در گزینش راه خوب و بد، آزاد باشند) پس آنان را با دروغهایشان واگذار. و تا دلهاى كسانى كه ایمان به آخرت ندارند به سخنان آراسته آنان فرا داده شود و آنها را بپسندند و آنچه را بخواهند مرتكب شوند.
براى اینكه شخص بتواند راهى را در زندگى برگزیند كه به سعادت حقیقى و كمال نهائیش بینجامد باید بیندیشد كه: آیا حیات انسانى با مرگ، پایان مىیابد یا پس از آن، حیات دیگرى خواهد داشت؟ و آیا انتقال از این جهان به جهان دیگر، همانند مسافرت از شهرى به شهر دیگر است كه مىتوان لوازم و وسایل زیستن را در همان جا فراهم كرد یا اینكه حیات این جهان، مقدّمه و زمینه ساز خوشیها و ناخوشیهاى آن جهان است و كار را باید در این جا انجام داد و نتیجه نهائیش را در آنجا یافت؟ و تا این مسائل، حلّ نشود نوبت به شناختن راه و گزینش خطّ مشى و برنامه زندگى نمىرسد زیرا تا مقصد سیر و سفر، معلوم نشود نمىتوان راه وصول به آنرا تشخیص داد.
در پایان، یادآور مىشویم كه احتمال وجود چنین حیاتى هر قدر ضعیف، فرض شود كافى است كه انسان هوشیار و خردمند را وادار به تحقیق و پژوهش درباره آن كند زیرا «مقدار محتمَل» بى نهایت است.
1. سوره انعام، آیه 112، 113.
پرسش
1- تفاوت اعتقاد به معاد و عدم آن در جهت دادن به فعالیتهاى زندگى را شرح دهید.
2- اعتقاد به زندگى اخروى در چه صورتى مىتواند نقش عظیم خود را در جهت مطلوب بخشیدن به زندگى، ایفاء كند؟
3- اهتمام قرآن به موضوع معاد را شرح دهید.
4- علت سرسختى مردم در برابر پذیرفتن معاد را توضیح دهید.
5- نمونه تلاش بیماردلان براى تحریف اعتقاد به معاد را ذكر، و موضوع قرآن در برابر امثال این تحریفات را بیان كنید.
6- ضرورت تحقیق درباره معاد و برترى آن بر تحقیق در مسائل دنیوى را شرح دهید.