ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ وَسَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِه؛ آنگاه یک شب از شبهای این ماه را بر شبهای هزار ماه برتری داده است و آن شب باعظمت را «شب قدر» نام نهاد. فرشتگان و روح در این شب به امر پروردگارشان نازل میشوند. در آن شب تا طلوع فجر، سلام و درود فرشتگان و برکات دائم و ماندگار الهی بر هر بندهای از بندگان که خداوند بر اساس قضا و قدر خود اراده کند، مقرر خواهد شد.
از ویژگیهایی که امام سجاد(علیه السلام) برای ماه مبارک رمضان بیان فرمودند، وجود «لیلةالقدر» در آن است. شبی که بافضیلتتر از هزار ماه است: ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ وَسَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ. آنگاه برای بیان عظمت آن شب بزرگ، این آیه شریفه را تلاوت میفرمایند: تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ.(1)
مناسب است چند مطلب مهم درباره لیلةالقدر بیان شود:
1. لیلةالقدر به چه معناست؟ شب قدر یعنی چه؟ بعضی از مفسران «قدر» را به معنای شرف، منزلت و عظمت میدانند. در محاورات فارسیزبانان، در مقام بیان
1. قدر (97)، 4.
ارزش و منزلت افراد، این کاربرد معمول است. گروه دیگر از مفسران با استفاده از روایاتی كه در باب ویژگیهای شب قدر نقل شده است، معتقدند، «قدر» مصدر و به معنای تقدیر(1) و به همان معنایی است که در قضا و قدر گفته میشود. نامیدن شب قدر به این نام، شاید به این دلیل است که به استناد روایات بسیاری که از رسول خدا و اهلبیت(علیهم السلام) گزارش شده است، خداوند متعال در این شب تقدیرات بندگانش را برای یک سال تعیین میکند.(2)
2. اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است، یعنی چه؟ به استناد روایاتی از ائمه اطهار(علیهم السلام)، افضل بودن شب قدر از هزار ماه یا بیش از هشتاد سال، به این دلیل است كه عباداتی كه در این شب انجام میگیرد از عبادت هزار ماه افضل است: قرائت قرآن، نماز، مناجات، صدقه، دعا به خود و دیگران و دیگر عباداتی که در این ماه انجام میگیرد مثل آن است كه در هزار ماه یا بیش از هشتاد سال، هر شب انجام شود.
1. قدر، مصدر ثلاثی مجرد «قَدَرَ»، «یَقْدِرُ»، «قَدْرا» و تقدیر، مثل ثلاثی مزید از باب تفعیل «قَدَّرَ»، «یُقَدِّرُ»، «تَقدیرا» است.
2. درباره تقسیم روزی و تعیین همه مقدرات سال در شب قدر روایات بسیاری وجود دارد؛ از باب نمونه تنها به یک مورد اشاره میکنیم: زُرَارَةَ وَمُحَمَّدِ بن مُسْلِمٍ عَنْ حُمْرَانَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا جَعْفَر(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَكَة»: قَالَ: «نَعَمْ لَیْلَةُ الْقَدْرِ وَهِیَ فِی كُلِّ سَنَةٍ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فَلَمْ یُنْزَلِ الْقُرْآنُ إلاَّ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: «فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیم» قَال(علیه السلام): یُقَدَّرُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ كُلُّ شَیْءٍ یَكُونُ فِی تِلْكَ السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ خَیْرٍ وَشَرٍّ وَطَاعَةٍ وَمَعْصِیَةٍ وَمَوْلُودٍ وَأَجَلٍ أَوْ رِزْقٍ. فَمَا قُدِّرَ فِی تِلْكَ السَّنَةِ وَقُضِیَ فَهُوَ الْمَحْتُومُ وَلِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِیهِ الْمَشِیئَةُ. قَالَ: قُلْتُ: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» أَیُّ شَیْءٍ عُنِیَ بِذَلِكَ؟ فَقَال(علیه السلام): الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِیهَا مِنَ الصله وَالزَّكَاةِ وَأَنْوَاعِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِی أَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فِیهَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ وَلَوْ لَا مَا یُضَاعِفُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَی لِلْمُؤْمِنِینَ مَا بَلَغُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ یُضَاعِفُ لَهُمُ الْحَسَنَاتِ بِحُبِّنَا» (ابیجعفر محمدبنیعقوببناسحاق الکلینی الرازی، اصول كافی، ج4، ص158).
به همین دلیل، وجود این شب در واقع امتیاز و توفیقی است که خداوند متعال به پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و مسلمانها عنایت فرموده است تا از مزایا و فضایلش بهرهمند شوند. البته عنایات الهی به ایشان و مسلمانان منحصر به شب قدر نیست و خداوند مناسبتهای مکانی و زمانی متعددی در طول سال در نظر گرفته است تا بهواسطه آن، مسلمانان و مؤمنان از فضل و رحمت الهی بهرهمند شوند.
3. شب قدر کدام شب از شبهای سال است؟ همه علمای اسلام تقریباً بهاتفاق معتقدند که شب قدر در ماه مبارک رمضان واقع شده است. آیات قرآن نیز شاهد صحت این قول است. خداوند در سوره مبارکه بقره، نزول قرآن را در ماه رمضان دانسته است(1) و در سوره قدر میفرماید: «ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم».(2) اما در اینکه کدام شب از شبهای ماه مبارک رمضان شب قدر است، اقوال مختلفی وجود دارد. علمای شیعه تقریباً بر این قول متّفقاند كه شب قدر یکی از سه شب نوزدهم، بیستویكم و بیستوسوم است. برخی از آنها شب بیستویكم و بیستوسوم و در بعضی روایات هم صریحاً به شب بیستوسوم اهمیت بیشتری داده شده است. شاید بهترین راه جمع بین اقوال و روایات، این نوع روایات باشد که فرمودند: فَإِذَا كَانَتْ لَیْلَةُ ثَلَاثٍ وَعِشْرِینَ «فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیم»... .(3) مضمون این
1. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ... (بقره، 185).
2. إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (قدر، 1).
3. السَّیِّدُ عَلِیُّ بن طَاوُس فِی كِتَابِ عَمَلِ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُسَمَّی بِالْمِضْمَار، عَنْ كِتَابِ الصِّیَامِ لِعَلِیِّ بن فَضَّالٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَی عَبْدِ اللَّهِ بن سِنَان قَالَ: «سَأَلْتُه(علیه السلام) عَنِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ. فَقَال(علیه السلام): مَا عِنْدِی فِیهِ شَیْءٌ وَلَكِنْ إِذَا كَانَتْ لَیْلَةُ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قُسِمَ فِیهَا الْأَرْزَاقُ وَكُتِبَ فِیهَا الْآجَالُ وَخَرَجَ مِنْهَا صِكَاكُ الْحَاجِّ وَاطَّلَعَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَی عِبَادِهِ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ إلاَّ شَارِبَ مُسْكِرٍ فَإِذَا كَانَتْ لَیْلَةُ ثَلَاثٍ وَعِشْرِینَ «فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیم» ثُمَّ یَنْتَهِی ذَلِكَ وَیُفْضَی. قَالَ: قُلْتُ: إِلَی مَنْ؟ قَال(علیه السلام): إِلَی صَاحِبِكُمْ وَلَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ یَعْلَم» (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج94، ص22؛ میرزاحسینبنمحمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج7، ص470). همچنین در جلد چهارم کتاب شریف کافی در باب «تعیین لیلةالقدر» روایات بسیاری گزارش شده است.
روایات آن است که در این شبهای مهم، مقدرات بندگان الهی در بخشهای مختلف نظیر رزقوروزی، حج بیتاللهالحرام، مرگ و حیات و... تعیین میشود؛ به این صورت که ابتدا در شب نوزدهم این مقدرات تعیین میشود. سپس در شب بیستویكم آنچه در شب نوزدهم مقدر شده است، تأكید و قطعیتر میشود و بالاخره شب بیستوسوم، شب امضای نهایی و قضای الهی است. بنابراین هر سه شب جزو شبهای قدر است، اما تقدیرات در این سه شب بهگونهای متفاوت است.
قول ضعیفی نیز از برخی نقل شده که شب قدرْ نیمه شعبان است.
4. شب قدر دارای چه ویژگی و خصوصیتی است که باعث شده خداوند متعال این برتری و فضیلت را برای آن در نظر بگیرد؟
شاید مهمترین ویژگی شب قدر، نزول ملائکه و روح برای انجام مهمترین مأموریتهای الهی است.(1) گو اینکه بعضی مفسران معتقدند «روح»، همان روحالامین و جبرئیل است، اما بر اساس روایات متعددی که در منابع روایی شیعی نقل شده است، ائمه معصوم(علیهم السلام) «روح» را موجودی برتر از ملائکه(2) و بزرگتر از جبرئیل(3)
1. تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (قدر، 4).
2. عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ: «وَیَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی؟» قَال(علیه السلام): خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَمِیكَائِیلَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه وآله) وَهُوَ مَعَ الْائمه(علیهم السلام) وَهُوَ مِنَ الْمَلَكُوت» (ابیجعفر محمدبنیعقوببناسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج1، ص273؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج18، ص265).
3. عَنْ أَبِی بَصِیر قَالَ: «حَجَجْنَا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) فِی السَّنَةِ الَّتِی وُلِدَ فِیهَا ابْنُهُ مُوسَی(علیه السلام) ... قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، الرُّوحُ لَیْسَ هُوَ جَبْرَئِیلَ؟ قَال(علیه السلام): الرُّوحُ هُوَ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَإِنَّ الرُّوحَ هُوَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَلَیْسَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَی: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوح»؟» (ابیجعفر محمدبنیعقوببناسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج1، ص385؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج25، ص42).
دانستهاند. مقصود از نزول ملائکه به همراه روح، ظاهراً همه ملائکه یا بخش اعظم آنهاست.
ملائکه به دستههایی گوناگون تقسیم میشوند، اما در بعضی نقلها همه ملائکه به دو دسته بزرگ تقسیم میشوند: گروهی از آنها که به نام «عالین» و «مهیمنون» معروف هستند. این گروه، موجوداتی عالیرتبه و ممتازند که در وجود حق تعالی مستغرقاند و به هیچچیز دیگر توجهی ندارند. در مسئله سجده بر حضرت آدم(علیه السلام)، این گروه از ملائکه، براثر توجه تام به پروردگار از سجده کردن مستثنا بودهاند. آیه شریفه: أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِین(1) درباره همین گروه
1. ص (38)، 75؛ وقیل إن العالین صنف من الملائكة یقال لهم المهیمون مستغرقون بملاحظة جمال الله تعالی وجلاله لا یعلم أحدهم أن الله تعالی خلق غیره لم یؤمروا بالسجود لآدم علیه السلام أو هم ملائكة السماء كلهم ولم یؤمروا بالسجود وإنما المؤمور ملائكة الأرض فالمعنی أتركت السجود استكباراً أم تركته لكونك ممن لم یؤمر به ولا یخفی ما فیه ((محمدباقر مجلسی، بحار الانوار لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج11، ص142).
است؛ یعنی: آیا تو از روی استكبار سجده نكردی یا تو از ملائکه «عالین» بودی كه مأمور به سجده نبودند؟ گاه از این گروه به ملائکه عرش یا ملائکه آسمانها نام میبرند. گروه دیگر ملائکهای هستند که مأمور بودند به آدم سجده كنند. به این دسته ملائکه زمین نیز گفته میشود.(1)
بنابراین شاید مقصود از ملائکهای که شب قدر همراه روح نازل میشوند تنها ملائکه دسته دوم است. اما ملائکه دسته نخست یا عالین از دستهای نیستند كه شب قدر نازل میشوند؛ بلکه نازلشوندگان شب قدر گروهی از فرشتگاناند كه مأموریتهای اجرایی دارند.
5. آیا نزول ملائکه در شب قدر دائم است یا تنها یک بار و آن هم هنگام نزول حقیقت قرآن بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده است؟
بعضی از علمای اهل سنت معتقدند که چون نزول ملائکه برای نازل كردن قرآن بوده است، همه ملائكه با روح، تنها بک بار بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نازل شدند و دیگر ادامه نداشته است و ندارد؛ و درواقع، افضل بودن عبادات در شب قدر به جهت یادبود آن شب بزرگ الهی است؛ مانند میلاد پیامبر(صلى الله علیه وآله) که فقط یک بار اتفاق افتاد؛ اما تفضل الهی به میمنت آن اتفاق مبارک همچنان ادامه دارد.
اما این دیدگاه نه با ظاهر آیات قرآن مطابقت دارد و نه با روایاتی كه در این زمینه وارد شده است. در قرآن، نزول قرآن در شب قدر، با فعل ماضی بیان شده است: إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْر؛ یعنی قرآن را در شب قدر نازل كردیم؛ آن هم یك
1. ص (38)، 75.
بار بود و تمام شد، اما مسئله نزول ملائکه با فعل مضارع، که دلالت بر استمرار دارد، بیان شده است: تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوح؛ یعنی نزول ملائکه در شبی که بیش از هزار ماه فضیلت دارد، همچنان ادامه دارد.
به همین دلیل، اكثریت قریب به اتفاق علمای اهل تسنن و همه علما و محدثین شیعه معتقدند كه شب قدر با ویژگیهایی که دارد، هر سال در ماه مبارک رمضان، تكرار میشود. در هر ماه رمضان شبی هست كه خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ است و ملائكه در آنوقت نازل میشوند.
در اینجا پرسشی مطرح میشود و آن اینکه پس از آنکه قرآن نازل شد و ملائکه مأموریت خویش را در انزال قرآن بر قلب پیامبر(صلى الله علیه وآله) به انجام رساندند، اولاً، استمرار نزول آنها در هر سال برای چیست؟ هزارانهزار ملائکه در شب قدر به چه منظوری نازل میشوند؟ ثانیاً، محل نزول ملائکه کجاست و آنها بر چه كسی نازل میشوند؟
خوب است درباره این مطلب محکمی که از قرآن فهمیده میشود و اکثریت قریب به اتفاق علمای اهل تسنن نیز بر آن متّفقالقولاند، سؤال شود که ملائکه در شب قدر بر چهکسی نازل میشوند و حامل چه پیامی هستند؟
روشن است افراد عادی ادعا ندارند که نزول ملائكه را در شب قدر درک میکنند؛ در حالی که قرآن مدعی است هر سال، در شب قدر این واقعه رخ میدهد. پس ملائکه بر چه کسی نازل میشوند؟ در روایات ما از قول ائمه معصوم(علیهم السلام) نقل شده که آن شخص بزرگواری که ملائکه در شب قدر بر وی فرود میآیند کسی جز امام و حجت خدا(علیه السلام) در هر عصر و زمانی نیست.(1)
1. السَّیِّدُ عَلِیُّ بن طَاوُوس فِی كِتَابِ عَمَلِ شَهْرِ رَمَضَانَ الْمُسَمَّی بِالْمِضْمَار، عَن كِتَابِ الصِّیَامِ لِعَلِیِّ بن فَضَّالٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَی عَبْدِ اللَّهِ بن سِنَانٍ قَالَ: «سَأَلْتُه(علیه السلام) عَنِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ. فَقَال(علیه السلام): مَا عِنْدِی فِیهِ شَیْءٌ وَلَكِنْ إِذَا كَانَتْ لَیْلَةُ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ قُسِمَ فِیهَا الْأَرْزَاقُ وَكُتِبَ فِیهَا الْآجَالُ وَخَرَجَ مِنْهَا صِكَاكُ الْحَاجِّ وَاطَّلَعَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَی عِبَادِهِ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ إلاَّ شَارِبَ مُسْكِرٍ فَإِذَا كَانَتْ لَیْلَةُ ثَلَاثٍ وَعِشْرِینَ «فِیهَا یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیم» ثُمَّ یَنْتَهِی ذَلِكَ وَیُفْضَی. قَالَ: قُلْتُ: إِلَی مَنْ؟ قَال(علیه السلام): إِلَی صَاحِبِكُم(علیه السلام) وَلَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ یَعْلَم» (همان، ج94، ص22؛ میرزاحسینبنمحمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج7، ص470).
اولین کار ملائکه در شب قدر این است که فوجفوج خدمت ایشان شرفیاب شده، عرض سلام میکنند: سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر. پس از آنکه به این شرف و منزلت رسیدند، از طرف خداوند، مقدرات همان سال، یعنی اموری را که در شب بیستوسوم قطعیت یافته و به امضای قطعی خداوند رسیده است، به ایشان تقدیم میکنند. فرمودهاند: اگر این اتفاق نیفتد امام، عالِم به امور نخواهد بود.(1) اخبار و روایات بسیاری در منابع شیعی دراینباره گزارش شده که در حد استفاضه است.(2) بنابراین اولاً ملائکه بر امام زمان(علیه السلام) نازل میشوند، ثانیاً مقدرات سال را به ایشان تقدیم میکنند.
امام سجاد(علیه السلام) در ادامه دعا در تفسیر این آیه شریفه: سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ نیز به این حقیقت اشاره میکنند و میفرمایند: عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِه؛ «ملائكه در شب قدر بر آن بندهای که خدا خودش میداند که کیست، نازل میشوند».
1. ... قَالَ: «قُلْتُ: إِلَی مَنْ؟ قَال(علیه السلام): إِلَی صَاحِبِكُم(علیه السلام) وَلَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ یَعْلَم» (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج94، ص22؛ میرزاحسینبنمحمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج7، ص470).
2. ر.ک: به کتابهای روایی بهخصوص کافی، بحار الانوار و دیگر منابع، ذیل عنوان «تعیین لیلةالقدر»؛ همچنین کتب تفسیری ذیل آیاتی که درباره لیلةالقدر مباحثی مطرح شده است.
حضرت(علیه السلام) خود، امام چهارم و حجت خداست، اما نمیفرمایند بر من نازل میشوند تا کسانی شُبهه نکنند که پس، بر دیگران بعد از ایشان نازل نمیشوند. ایشان طوری فرمودند که دلالت دارد بر اینکه ملائکه در شب قدر بر هر امامی در هر عصری نازل میشوند؛ یعنی همیشه، در هر سال، كسی هست كه خداوند میخواهد ملائكه در شب قدر بر او نازل شوند، امور و تقدیراتی را كه از مرحله تقدیر گذشته و به مرحله قضا، حتمیت و امضا رسیده و محكم شده است ـ طوری كه دیگر قابل تغییر نیست ـ را به امام عرضه كنند: بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِه.
با توجه به آنچه درباره شب قدر گفته شد، ممکن است این سؤال به ذهن بیاید که تکلیف علم امام(علیه السلام) چه میشود؟
ما معتقدیم امام(علیه السلام)، عالم به مَا كَانَ وَمَا یَكُونُ وَمَا هُوَ كَائِن است؛(1) اما از سویی دیگر به شهادت برخی روایات در هر شب جمعه و یا هر زمان دیگر، بر علم امام(علیه السلام)
1. عَنْ سَیْفٍ التَّمَّارِ قَالَ: «كُنَّا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) جَمَاعَةً مِنَ الشِّیعَةِ فِی الْحِجْرِ. فَقَال(علیه السلام): عَلَیْنَا عَیْنٌ فَالْتَفَتْنَا یَمْنَةً وَیَسْرَةً فَلَمْ نَرَ أَحَداً. فَقُلْنَا: لَیْسَ عَلَیْنَا عَیْنٌ. فَقَال(علیه السلام): وَرَبِّ الْكَعْبَةِ وَرَبِّ الْبَنِیَّةِ، ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، لَوْ كُنْتُ بَیْنَ مُوسَی وَالْخَضِر لَأَخْبَرْتُهُمَا أَنِّی أَعْلَمُ مِنْهُمَا وَلَأَنْبَأْتُهُمَا بِمَا لَیْسَ فِی أَیْدِیهِمَا لِأَنَّ مُوسَی والْخَضِر(علیهما السلام) أُعْطِیَا عِلْمَ مَا كَانَ وَلَمْ یُعْطَیَا عِلْمَ مَا یَكُونُ وَمَا هُوَ كَائِنٌ حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ وَقَدْ وَرِثْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه وآله) وِرَاثَة». همچنین از آن امام همام(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: «إِنِّی لَأَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا فِی الْجَنَّةِ وَأَعْلَمُ مَا فِی النَّارِ وَأَعْلَمُ مَا كَانَ وَمَا یَكُونُ...» (ابیجعفر محمدبنیعقوببناسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج1، ص261). در حدیث معروف به «حدیث نورانیت» امیرالمؤمنین(علیه السلام) در پاسخ به سؤالی که حضرت سلمان و اباذر(رحمهما الله) درباره معرفت به مقام شامخ حضرتش داشتند، فرمودند: «...یَا سَلْمَان وَیَا جُنْدَبُ! وَصَارَ مُحَمَّدٌ نَبِیّاً مُرْسَلًا وَصِرْتُ أَنَا صَاحِبَ أَمْرِ النَّبِی(صلى الله علیه وآله) قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: «یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِه» وَهُوَ رُوحُ اللَّهِ لَا یُعْطِیهِ وَلَا یُلْقِی هَذَا الرُّوحَ إلاَّ عَلَی مَلَكٍ مُقَرَّبٍ أَوْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ وَصِیٍّ مُنْتَجَبٍ فَمَنْ أَعْطَاهُ اللَّهُ هَذَا الرُّوحَ فَقَدْ أَبَانَهُ مِنَ النَّاسِ وَفَوَّضَ إِلَیْهِ الْقُدْرَةَ وَأَحْیَا الْمَوْتَی وَعَلِمَ بِمَا كَانَ وَمَا یَكُونُ وَسَارَ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَی الْمَغْرِبِ وَمِنَ الْمَغْرِبِ إِلَی الْمَشْرِقِ فِی لَحْظَةِ عَیْنٍ وَعَلِمَ مَا فِی الضَّمَائِرِ وَالْقُلُوبِ وَعَلِمَ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. یَا سَلْمَانُ وَیَا جُنْدَبُ! وَصَارَ مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) الذِّكْرَ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: «قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولا یَتْلُو عَلَیْكُمْ آیَاتِ اللَّه» إِنِّی أُعْطِیتُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَالْبَلَایَا وَفَصْلَ الْخِطَابِ وَاسْتُودِعْتُ عِلْمَ الْقُرْآنِ وَمَا هُوَ كَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة...» (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الطهار، ج26، ص5). در منابع روایی و کتب کلامی در باب علم امام(علیه السلام) روایات متعددی نقل شده است؛ حتی نقل شده است که بزرگوارانی از اصحاب ائمه معصوم(علیهم السلام) مانند سلمان نیز به اموری غیر عادی و علوم ماکان و مایکون عالم و آگاه بودهاند.
افزوده میشود.(1) همچنین در مباحث پیشین گفته شد که مقدرات هر سال در شب قدر به امام(علیه السلام) عرضه میشود. از سوی دیگر، بسیار اتفاق افتاده است که حضرات انبیای الهی و ائمه معصوم(علیهم السلام) در پاسخ به پرسشی اظهار بیاطلاعی میکردند یا برای اطلاع از امری، کسانی را مأمور به تحقیق و جستوجو میکردند. همچنین برای رفع این شبهه نیز گفته شد که حالات این بزرگان طوری بود که هر وقت
1. ابیجعفر محمدبنیعقوببناسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج1، ص253. بیان این مطلب مناسب است که عالم شدن به امور، در عوالم دیگر مانند این عالم نیست؛ مثلاً ارایه علم گذشته و آینده توسط ملائکه یا ارایه مقدرات سال در شب قدر توسط ملائکه به امام زمان(علیه السلام)، مانند ارایه مطلبی در این عالم نیست. البته این نوع ارائه کردنها در این عالم دارای اقتضائات خاص خود است؛ مثلاً باید زمانی صرف آن شود؛ از نوع علوم حصولی است؛ بنابراین برای اینگونه معارف و علوم ابزار و امکاناتی لازم است. اما درباره ملائکه و مقامی از امام(علیه السلام) که فراتر از این عالم است، به این امور نیازی نیست. آن عالم، دیگر تابع شرایط این عالم نیست. آن شنیدنها و دیدنها بهگونهای است كه دیگر به زمان یا مکان یا شرایط خاص مادی و دنیایی نیاز ندارد و در لحظه كوتاهى اتفاق میافتد. در همان لحظه و در آنی، بسیاری از امور و مطالب را میتوان شنید و درک کرد. تقریباً شبیه داستان مرحوم كربلایىكاظم، که كل قرآن را در یك لحظه بسیار كوتاه فراگرفت، حافظ شد و خواند؛ بنابراین، بر اساس ترتب عوالم وجود، هرکدام بر اساس سعه وجودی، دارای اقتضائات خاص خود است و هیچکدام تابع شرایط دیگری نیست.
میخواستند و اراده میکردند به مدد الهی به آن امر آگاه میشدند، درحالیکه آنها به همه امورْ عالِم بودهاند، پس جمع بین این دو دسته از روایات و این دو ادعا چگونه ممکن است؟
پاسخ این شبهه را با این روایت از امام حسن عسکری(علیه السلام) آغاز میکنم که فرمودند: قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئْنَا وَاللَّهُ یَقُولُ «وَما تَشاؤنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّه»؛(1) «دلهای ما ظرف مشیت خداست؛ پس هرگاه خداوند اراده کند و صلاح بداند در قلب ما نیز ظهور کرده، ما نیز خواهیم دانست. خداوند میفرماید: هیچ خواست و ارادهای نخواهید داشت مگر آن وقت که خداوند اراده کند».
ائمه معصوم(علیهم السلام) چنان بودند و هستند که تمام وجود خود را به خدا سپرده، برای خود هیچ استقلالی در حیات و ممات قایل نیستند. کسی که اینگونه باشد، ممکن نیست چیزی غیر از خواسته و مراد خداوند را بخواهد و اراده کند؛ خواست و اراده او عیناً همان مراد خداوند است.(2)
روایت معروف قرب نوافل شاهد این ادعاست. این روایت، حدیث قدسی است که راوی آن نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) است. امام صادق(علیه السلام) از جد بزرگوارشان نقل میکنند که ایشان فرمودند:
1. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج25، ص336 و ج52، ص50.
2. این تعبیر عجیبی که در کتاب شریف مصباح الشریعة به امام صادق(علیه السلام) منسوب است، نشان از نهایت فنا و استغراق آن عزیزان در ذات حقتعالی دارد: حضرت درباره حالات کسی که میخواهد حقیقتاً به خداوند متوکل باشد، چنین فرمودند: «... فَإِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَكُونَ مُتَوَكِّلًا لَا مُتَعَلِّلاً، فَكَبِّرْ عَلَی رُوحِكَ خَمْسَ تَكْبِیرَاتٍ وَوَدِّعْ أَمَانِیَّكَ كُلَّهَا تَوْدِیعَ الْمَوْتِ لِلْحَیَاةِ، وَأَدْنَى حَدِّ التَّوَكُّلِ أَنْ لَا تُسَابِقَ مَقْدُورَكَ بِالْهمه وَلَا تُطَالِعَ مَقْسُومَكَ وَلَا تَسْتَشْرِفَ مَعْدُومَكَ فَیَنْتَقِضَ بِأَحَدِهَا عَقْدُ إِیمَانِكَ وَأَنْتَ لَا تَشْعُر» ( مصباح الشریعة، ص165؛ میرزاحسینبنمحمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، ج11، ص218).
خداوند تبارکوتعالی میفرمایند: ...هیچچیز به اندازه انجام عبادات واجب، بندهام را به من نزدیک نمیکند. بیشک بندهام با انجام نوافل آنقدر به من نزدیک میشود که محبوبم میشود. وقتی دوستش داشته باشم گوش او خواهم شد که با آن میشنود و چشمش خواهم شد که با آن میبیند و زبانش خواهم شد که با آن حرف میزند و دستانش خواهم شد که با آن فعالیت میکند و کارهایش را انجام میدهد. دراینحال اگر مرا صدا کند پاسخش را خواهم داد و اگر از من چیزی بخواهد به او خواهم داد و... .(1)
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نمیفرمایند آن شخصی که با نوافل به خداوند تقرب میجوید و به این درجه عالی صعود میکند، حتماً باید امام معصوم باشد، بلکه هر انسانی كه بداند رضایت و خشنودی خداوند، افزون بر واجبات، در مستحبات هم هست و بیدرنگ در انجام آن بکوشد، به چنان مقام عظیمی خواهد رسید؛ یعنی خدا چشم و گوش او خواهد شد و اراده او، همان اراده خدا خواهد بود. انسان اگر به این مقام بلند بار یابد، خداوند به جای او تصمیم میگیرد و امور مختلفِ زندگیاش را سامان میبخشد و کارهایش را انجام میدهد. تصمیمهای او دیگر تصمیم خودش نیست تا در آن اشتباهی رخ دهد! اما آیا هرکسی میتواند از این حیات جاویدان بهرهمند
1. عَنْ حَمَّادِ بن بَشِیرٍ قَالَ: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهˆ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی وَمَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَإِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ. فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ، كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَلِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا. إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَإِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَمَا تَرَدَّدْتُ عَنْ شَیْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِی عَنْ مَوْتِ الْمُؤْمِنِ یَكْرَهُ الْمَوْتَ وَأَكْرَهُ مَسَاءَتَه» (ابیجعفر محمدبنیعقوببناسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج2، ص352؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج72، ص155).
شود؟ البته این گوی و این میدان! هرکس هوس آن را دارد راه باز است. هنیئاً له! اما صدافسوس که گرچه خیلیها این سودا را در سر دارند ولی از انبوه بندگان خدا، تنها جمع قلیل و عده اندکی را یارای وارد شدن در این میدان سخت و صعب است. این میدان البته همت و شوق نبوی و اراده و عشق علوی(علیه السلام) میخواهد. باید اینگونه همهچیز را در اختیار خداوند نهاد تا چون عباسبنعلی(علیه السلام) بابالحوائج شده، با دستِ نداشته، از بسیاری کسان دستگیری کرد: وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا.(1) اینجاست که انسان ارادهاش اراده خدا میشود و از خود هیچ ارادهای ندارد. تفسیر یا تأویل آیه شریفه: وَمَا تَشَاءُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِین(2) همین است؛ یعنی خواست خدا در خواست اولیای خدا تبلور پیدا میکند. آنها چیزی را كه خدا نمیخواهد، نمیخواهند؛ وقتی میخواهند و اراده میكنند كه خدا خواسته باشد.
بنابراین، امام(علیه السلام) همان وقتی كه خدا مصلحت میداند و میخواهد، به امورْ علم خواهند داشت و آن وقتی که مصلحت الهی اقتضا نمیكند و خداوند نمیخواهد، ایشان نیز نمیدانند و حتی اظهار میكنند كه نمیدانم.
البته برای جمع بین این ادعا و روایاتی كه میگویند امامان(علیه السلام) «عالم بما كان و ما یكون و ما هو کائن» هستند و نیز روایاتی كه میفرمایند هروقت بخواهند میدانند، میتوان چنین گفت: علوم ائمه معصوم(علیهم السلام) به دو قسم تقسیم میشود: بخشی از این علوم از نوع علوم حاضر در ذهن و قلب، و بخشی دیگر، علوم مکنون است.(3)
1. آری باید به مقام آقا و مولایمان حضرت اباالفضلالعباس(علیه السلام) رسید تا فحولی چون پیر عارف و آیت حق سیدعلیآقای قاضی(رحمه الله)، پس از سالها طی طریق و تحمل رنج و محنت فراوان، در حرم آن آقای بیدست و باوفا، برایش فتح بابی شود. مزد زحمات چندین سالهاش به واسطه آن آقا به ایشان عنایت گردد.
2. تکویر (81)، 29.
3. مرحوم حاجشیخعبدالكریم حائری(رحمه الله) درباره مسائل فقه و اصول، مثل و تعبیری داشتند که برای فهم مطلب در این مسئله تا حدی به کار میآید. ایشان مىفرمودند: «علم دو جور است: علم توجیبى و غیرحاضر و علم آماده و حاضر در ذهن. علم توجیبی آن است که وقتی از عالم مسئلهای سؤال میکنند، میگوید: نمیدانم، اما در یک کاغذ یا یک کتابی نوشتهام و در جیبم دارم؛ اما گاهی از او سؤالی میپرسند و او فوراً و بیتأمل پاسخ میدهد. در هر دو صورت او عالم است؛ اما نسبت به یک مسئله بهصورت بالفعل و بیواسطه عالم است ولی نسبت به برخی دیگر باواسطه و توجیبی عالم است».
وقتی گفته میشود آن بزرگواران، به همه امور گذشته، حال و آینده عالم هستند، مقصود توان بالای آنها در تحمل آن علوم از جانب خداوند است. خداوند توان تحمل همه آن علوم را به آنان داده است، اما بالفعل بودن یا بالفعل نبودن علمشان، تابع مصالح الهی و خواست خداوند متعال است. در شرایطی که خداوند و مصلحت الهی اقتضا کند، امام(علیه السلام) نیز همان را مصلحت دانسته، اراده میکند. در این لحظه و همان آن، خداوند علمش را به ایشان افاضه میکند. در شرایطی نیز مصلحت الهی اقتضای دانستن فلان مطلب را ندارد و خداوند اراده نمیکند، ایشان نیز نمیخواهند و در آن مورد خاصْ علمی به ایشان افاضه نمیشود و به همین دلیل اظهار بیاطلاعی میکنند. درواقع وقتی مصلحت الهی اقتضا کند، امام(علیه السلام) نیز از خداوند خواهد خواست. وقتی بخواهد معلوم میشود که خداوند اراده کرده است و به ایشان افاضه خواهد کرد؛ چون آنها از خودشان مشیتی ندارند، همهچیزشان را به خدا سپردهاند و او هم متكفل امور آنها شده است تا هر كاری را آنها میبایست با اسباب عادی انجام دهند، خداوند بدون دخالت آن اسباب، برایشان انجام میدهد! فرمود: قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه؛ «دلهای ما ظرف مشیت الهی است» و هرچه خدا بخواهد در دل ما ظهور پیدا میکند و لاغیر.
البته لازم به یادآوری است که آن بزرگواران، خود با اراده و اختیار کامل، با تحمل رنج و سختیها و با مراقبههای شدید و طی مراحل، به این مرتبه از کمال بار
یافتهاند. بنابراین این نوع تبعیت از اراده و مشیت الهی هیچ منافاتی با اختیار و اراده انسان نداشته، بههیچروی جبر نیست. آنها با اختیار، خودشان را به خدا سپردهاند تا خدا هم ولایتشان را پذیرفته است. هرکس دیگر هم چنین انتخاب درستی داشته باشد خداوند ولایتش را بر عهده خواهد گرفت.
بههرحال، از مهمترین ویژگیهای شب قدر این است كه مقدرات سال، توسط ملائکه الهی و روح، بر امام زمانعجل الله تعالی فرجه الشریف عرضه میشود.