فهرست مطالب

درس نهم: عوامل غفلت

 

درس نهم

عوامل غفلت

تحلیلى عقلى درباره عامل غفلت

در زمینه عوامل ایجاد كننده و نیز از بین برنده غفلت، هم مى‌توانیم به تحلیل‌هاى «عقلى» روى بیاوریم و هم مى‌توانیم با استفاده از «نقل» و آیات و روایات به شناسایى این عوامل بپردازیم.

به طور كلى، عامل غفلت ما از یك مسأله، توجه به مسایل دیگر است. بارها اتفاق افتاده كه مى‌خواسته‌ایم كارى را انجام دهیم اما در اثر مشغول شدن به كارها و مسایل دیگر، به كلى فراموشمان شده و از آن غافل شده‌ایم.

مثلا اگر در یك جلسه سخنرانى یا كلاس درس، تمام حواسمان به سخنران و معلم باشد، از این‌كه كنار دستمان یا پشت سرمان چه كسى نشسته و یا این‌كه در بیرون چه مى‌گذرد به كلى غافل مى‌شویم. اگر به عكس، تمام حواسمان به دور و برمان یا بیرون از كلاس باشد، چیزى از درس استاد نمى‌فهمیم. آنچه كه موجب مى‌شود ما از خدا، قیامت و وظایف خودمان نسبت به خدا و قیامت غافل شویم توجه به مسایل دیگر است. ما به طور طبیعى، گرایش‌ها، خواست‌ها و نیازهایى داریم و در اثر پرداختن به آنها از این مسایل اصلى غافل مى‌شویم. مثلا انسان نیاز به غذا، مسكن و پوشاك دارد.

براى تهیه اینها باید تلاش كند و دنبال كسب و كارى برود. گاهى انسان به خود مى‌آید و مى‌بیند عمرى است شب و روز، فكر و ذكرش همین چیزها بوده و اصلا فرصتى نیافته تا درباره مبدأ و معاد و مسیرى كه بین مبدأ و معاد پیش رو دارد، بیندیشد!

چیزهایى كه در اطراف ما هستند و به طور طبیعى توجه ما را به خود جلب مى‌كنند، گاهى به گونه‌اى هستند كه توجه به آنها انسان را از آن مسایل اصلى چنان دور مى‌كند كه بازگشتش بسیار مشكل است. این‌گونه امور را خداوند بر ما حرام كرده است. مثلا خداوند نوشیدن مُسكرات را حرام كرده؛ چون باعث مى‌شود عقل انسان زایل گردد و دیگر نتواند به خدا توجه كند! یا مثلا غنا و موسیقى‌هاى لهوى هم همین‌طور هستند. اگر انسان به این‌گونه چیزها عادت كند به كلى از خدا و قیامت و این طور مسایل غافل مى‌شود: وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّه؛(1) و برخى از مردم كسانى‌اند كه سخن بیهوده را خریدارند تا [مردم را] بى [هیچ ]دانشى از راه خدا گمراه كنند.

گاهى برخى سرگرمى‌ها نظیر تماشاى بعضى از برنامه‌هاى تلویزیون یا گپ زدن با دوستان باعث گردد كه انسان از نمازش هم غافل شود! این گونه چیزها دو حیثیتى هستند؛ از یك سو مى‌توانند موجب غفلت انسان از یاد خدا گردند و از سوى دیگر، انسان اگر از قبل مقدماتى را در خود فراهم كرده باشد، بتواند از آنها در جهت كمال و توجه به خداوند نیز استفاده كند!

چنان نیست كه همه چیزهایى كه جنبه حیوانى و مادى دارند، لزوماً و صد در صد غفلت‌آور باشند؛ بلكه بستگى به خود ما و شرایط روحى و نفسانى ما دارد. ما مى‌توانیم زمینه روحى و نفسانى را در خود چنان آماده كنیم كه همین


1. لقمان (31)، 6.

امورى كه براى بسیارى از مردم موجب غفلت مى‌شوند، براى ما حتى نردبان صعود به قلل كمالات انسانى باشند!

عوامل غفلت از دیدگاه «نقل»

یكى از مواردى كه موجب غفلت دانسته شده و نسبت به آن هشدار داده شده توجه به مظاهر زندگى مادى نظیر مال، ثروت و زن و فرزند است. قرآن مى‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّه؛(1) اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند.

نفسِ مال و ثروت و زن و فرزند بد نیست؛ به همین دلیل هم قرآن و اسلام اصل توجه به آنها را حرام نكرده است؛ اما هشدار داده كه مراقب باشید زمینه غفلت در آنها هست. قرآن از كسانى یاد مى‌كند كه كسب و تجارت و تحصیل درآمد موجب بازداشتن آنها از یاد خدا نمى‌گردد: رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه؛(2) مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستد آنان را از یاد خدا غافل نمى‌كند. مى‌توان به كسب و كار و زندگى عادى مشغول بود و در عین حال از خدا غافل نگشت؛ اما سؤال مهم این است كه چگونه؟!

راز این مسأله در «وسیله انگارى» یا «هدف انگارى» مظاهر مادى و دنیوى است. آن‌گاه كه كسب و كار و مال و ثروت و فرزند به صورت هدف در آیند و قبله آمال انسان قرار گیرند، مانع از «ذكر خدا» و موجب غفلت انسان مى‌گردند. اما اگر كسى آنها را وسیله‌اى براى كسب رضایت خداوند و رسیدن


1. منافقون (63)، 9.

2. نور (24)، 37.

به آخرت قرار داد، موجب غفلت او نخواهد شد. براى انسان‌هاى عادى، پرداختن به امور خانواده و همسر و فرزند غفلت‌آور است، اما كسانى هستند كه همین امور را تبدیل به عبادت مى‌كنند و با استفاده از آنها به خدا تقرب مى‌جویند!

مظاهر دنیا، اسباب غفلت یا وسیله تكامل؟!

بسیارى از مظاهر مادى و دنیوى، امورى دو حیثیتى هستند؛ هم مى‌توان طورى به آنها نگاه كرد كه موجب غفلت از یاد خدا گردند و هم مى‌توان به گونه‌اى نگریست كه چنین آفتى را به همراه نداشته باشند. از همین رو قرآن كریم گاهى در مورد آنها تعبیر «فتنه» را به كار برده است. «فتنه» به معناى امتحان است و ویژگى امتحان این است كه دو احتمال و دو امكان در مورد آن وجود دارد: قبولى و مردودى. قرآن مى‌فرماید: وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَة؛(1) و بدانید كه اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند. اگر وظیفه خود را نسبت به آنها درست انجام دادید، موجب تقرب و رشد شما مى‌شوند؛ اما اگر دل‌بستگى به آنها موجب تخطّى از احكام خدا شد و آنها به صورت قبله آمال شما درآمدند، موجب سقوط شما خواهند شد.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) تعبیرى بسیار عالى دارند؛ تعبیرى بسیار كوتاه و در عین حال بسیار پرمعنا و بلند. حضرت مى‌فرمایند: مَنْ تَبَصَّرَ بِالدُّنْیا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَیْها اَعْمَتْه؛(2) كسى كه به دیده عبرت به دنیا نگریست، دنیا او را بینا كرد و كسى كه به زینت‌هاى آن خیره شد، او را كور كرد.

دنیا هم مى‌تواند به ما بصیرت و بینایى بدهد و هم مى‌تواند موجب كورى


1. انفال (8)، 28.

2. نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح فیض‌الاسلام، خ 81.

و گمراهى ما گردد. اگر نگاهتان نگاه ابزارى باشد، به شما بصیرت خواهد داد، و اگر نگاهتان نگاه هدفى و استقلالى باشد شما را نابینا خواهد كرد. نظیر عینكى است كه انسان به چشم مى‌زند؛ گاهى شما از پشت شیشه‌هاى عینك، افراد و اشیا را مى‌بینید؛ این‌جا عینك كمك مى‌كند بهتر ببینید. اما اگر كسى به خود شیشه‌هاى عینك نگاه كند، نه تنها به دید بهتر او كمك نخواهد كرد، بلكه چشم او را ضعیف‌تر مى‌كند و از دیدن اشیاء مطلوبش بازمى‌دارد.

اگر انسان از قبلْ زمینه‌هایى را در خود به وجود آورده باشد، با هر مظهرى از مظاهر دنیایى كه روبرو مى‌شود آن را نعمت خدا مى‌بیند؛ از این رو با دیدن آن نه تنها غافل نمى‌شود، كه به یاد خدا مى‌افتد. اگر انسان در برخورد با مظاهر دنیا مراقب حلال و حرام خدا باشد و وظیفه‌اى را كه خدا در قبال آن برایش معیّن فرموده انجام دهد، این دنیا اغفال كننده و فریب دهنده نخواهد بود.

نقش «اصل تداوم» در مسیر تزكیه

براى تقویت توجه و دورى از غفلت باید روزانه به طور مرتب برنامه‌اى داشته باشیم كه طبیعت آن به گونه‌اى باشد كه ما را به یاد خدا بیندازد. این برنامه مى‌تواند، دعا، قران، ذكر، نماز شب و چیزهایى از این قبیل باشد. به هرحال باید چنین برنامه منظمى در زندگى روزانه انسان وجود داشته باشد. خداى متعال نیز كه در شبانه‌روز پنج نماز واجب براى ما مقرر فرموده از همین رو است كه مى‌داند اگر چنین برنامه منظم و روزانه‌اى نباشد انسان غافل مى‌شود. اما علاوه بر نمازهاى واجب، انسان باید یك برنامه عبادت مستحبى منظم هم داشته باشد. اگر انسان خود را مقیّد به نماز اول وقت كرد، كم‌كم این كار برایش ملكه مى‌شود و اولِ وقت نماز، خود به خود به یاد خدا مى‌افتد. در حالى

كه اگر در اوقات متفاوتى از روز نمازش را بخواند چنین حالتى برایش ایجاد نخواهد شد.

در كتاب شریف اصول كافى، درباره عبادتْ دو باب مهم دارد: یكى «باب المداومة على العبادة» و یكى هم «باب الاقتصاد فى العبادة» كه مربوط به این مسأله است كه زیاده‌روى در عبادت هم ضرر دارد. برخى از افراد مثلا یك روز از صبح تا شب ده جزء قرآن مى‌خوانند، بعد خسته مى‌شوند و مثلا دیگر تا یك ماه اصلا قرآن نمى‌خوانند. این تلاوت قرآن اثرش بسیار كمتر است از تلاوت قرآنى كه ده آیه باشد ولى هر روز در ساعتى مشخص مثلا براى یك سال ادامه یابد. «میانه‌روى» و «مداومت» در عبادت اگر به یكدیگر ضمیمه شوند آثارى بسیار مطلوب و مؤثر بر جاى خواهند گذاشت.

آیات متعددى از قرآن بر این مطلبْ تأكید دارد كه زیاد یاد خدا كنید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّهَ ذِكْراً كَثِیراً. وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِیلا؛(1) اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، خدا را یاد كنید، یادى بسیار؛ و صبح و شام او را به پاكى بستایید.

ذكر هم فقط ذكر لفظى نیست؛ بلكه اصلا حقیقت ذكر، ذكر قلبى است. ذكر لفظى هم راهى است براى این‌كه قلب به یاد خدا باشد، وگرنه ذكر لفظى كه انسان به هنگام گفتن آن، حواسش در جایى دیگر باشد ثمرى ندارد. حتى خود نماز براى این است كه انسان به یاد خدا بیفتد: أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی؛(2) براى یاد من نماز بپا دار. از این رو خودِ «فكر كردن» درباره خدا و قیامت و حساب و كتاب، ذكر است و از بالاترین ذكرها هم هست و انسان باید برنامه‌اى هم براى «تفكر» داشته باشد.


1. احزاب (33) 41ـ42.

2. طه (20)، 14.