فهرست مطالب

درس پانزدهم: مقایسه دنیا و آخرت

 

درس پانزدهم

مقایسه دنیا و آخرت

مداومت بر تفكر

روشن شد كه بر اساس آنچه از قرآن كریم استفاده مى‌شود، عامل اصلى سقوط انسان غفلت است و متقابلا كلید ترقى و تعالى انسان، خودآگاهى و توجه به خدا است.

نكته دیگرى كه باید به آن اشاره كنیم، مسأله «مداومت تفكر» است. حل مسایلى از قبیل خدا، صفات و افعال الهى، غایت خلقت، هدف آفرینش انسان و معاد و قیامت، چیزى نیست كه به یك باره و با یك ساعت فكر كردن تمام شود. از سوى دیگر، امواج عوامل غفلت‌زا و تردیدآفرین در سطح جامعه و محیط زندگى انسان وجود دارد كه به نوبه خود لزوم مداومت بر تفكر را تأكید مى‌كند. حالات و روحیات و افكار انسان دائماً در حال تغییر است و اگر تفكر در این اصول اساسى استمرار و تداوم نداشته باشد ممكن است انسان به ناگاه متوجه شود كه ایمان محكمى به این اصول ندارد.

وسوسه‌هاى شیاطین جن و انس شب و روز در كمین انسان نشسته تا در صورت لحظه‌اى غفلت، به سراغش بیاید و او را منحرف كند. انسان تا آخر

عمر در معرض وسوسه شدن و انحراف قرار دارد و هر لحظه ممكن است شبهه‌اى عقاید او را تهدید كند. از این رو لازم است پیوسته در تمامى طول عمر، تفكر را در دستور كار، آن هم از كارهاى اساسى خود قرار دهیم.

تفكر پیرامون مقایسه دنیا و آخرت

یكى از موضوعات مهمّى كه باید درباره آنها فكر كرد «مقایسه دنیا و آخرت» است. پس از آن كه به این نتیجه رسیدیم كه زندگى انسان محدود به این دنیا نیست و پس از مرگ نیز در آخرت ادامه خواهد یافت، مقایسه بین این دو زندگى، و تفكر در باره آنها مى‌تواند كمكى مؤثر براى پیمودن مسیر تكامل باشد. قرآن كریم نیز مى‌فرماید: كَذلِكَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَكُمُ الْآیاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة؛(1) این گونه خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مى‌گرداند، باشد كه در باره دنیا و آخرت بیندیشید. پس از آن كه توجه پیدا كردید كه علاوه بر زندگى دنیا، آخرتى نیز در كار است، اكنون دنیا و آخرت را در كنار هم بگذارید و آن دو را با هم مقایسه كنید.

در این‌جا به مهم‌ترین وجوه تمایز بین زندگى دنیا و زندگى آخرت، اشاره مى‌كنیم:

1. محدود بودن دنیا و بى‌نهایت بودن آخرت: در آیات متعددى اشاره شده كه انسان به حسب طبع مادى خود به زندگى دنیاى مادى گرایش دارد و آن را بر آخرت ترجیح مى‌دهد. بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى؛(2) لیكن [شما] زندگى دنیا را بر مى‌گزینید، با آن كه [جهان] آخرت نیكوتر و


1. بقره (2)، 219ـ220.

2. اعلى (87)، 16ـ17.

پایداتر است. این مطلب یكى از تفاوت‌هاى مهم و اساسى زندگى دنیا و زندگى آخرت است. براى تشریح این مطلب ذكر مثالى مناسب است:

اگر انسانى را فرض كنیم كه در طول یك صدسال از ابتدا تا انتهاى عمرش مشغول نوشتن عددى باشد. براى این كه آن عدد، بزرگ‌ترین عدد ممكن هم باشد، فرض مى‌كنیم تمامى رقم‌هایى كه كنار هم مى‌نویسد، 9 باشد: ...9999999999. طبیعى است چنین عددى بسیار بزرگ خواهد بود، به حدى كه خواندن آن و حتى تصور ذهنى آن عدد براى ما ناممكن است. اما این عدد با همه بزرگى‌اش، باز هم براى بیان طول زندگى آخرت، كافى نیست؛ چرا كه طول زندگى آخرت «بى‌نهایت» است و این عدد هر چه هم بزرگ باشد عددى محدود است و نشانه محدودیتش هم این است كه مى‌توان نُه‌هاى فراوان دیگرى به آن اضافه كرد.

آیا به راستى اگر انسان را بین زندگى صدساله دنیا و این زندگى بى‌نهایت مخیّر كنند عقل حكم مى‌كند كه كدام را برگزیند؟! اگر ما را مخیّر كنند كه یك سال با تمام وسایل و امكانات رفاهى در محلى زندگى كنیم یا این كه دو سال در جایى دیگر كاملا مساوى و با همان امكانات زندگى كنیم، ما قطعاً دو سال را انتخاب مى‌كنیم. آن گاه چگونه است كه ما را بین زندگى صدساله پر مرارت دنیا و زندگى بى‌نهایت و در كمال آسایش و آرامش و ناز و نعمت آخرت مخیّر مى‌كنند و ما زندگى دنیا را انتخاب مى‌كنیم؟!

2. توأم بودن لذت‌هاى دنیا با مرارت و سختى: زندگى آخرت از جهات دیگرى نیز نسبت به زندگى دنیا برتر است. یكى از این برترى‌ها آن است كه: لذت‌ها، خوشى‌ها و كام‌یابى‌هاى آخرت، ذره‌اى سختى، تلخى، ناراحتى و مرارت به همراه ندارد و لذت محض است؛ در حالى كه هر لذتى از لذت‌هاى

دنیا را كه در نظر بگیریم حتماً در كنار آن سختى‌ها و ناراحتى‌هایى وجود دارد. براى رسیدن به یك غذاى خوشمزه و لذت خوردن آن، ابتدا چقدر باید تلاش كنید تا پول لازم را براى خرید آن تحصیل كنید. سپس باید مواد لازم آن را تهیه كنید. پس از آن نیز باید زحمت بكشید تا آن غذا را بپزید و آماده كنید. زحمت شستن ظرف‌ها یا انواع بیمارى‌ها و افزایش چربى، و دردسرهاى پس از غذا خوردن نیز براى خود عالَمى دارد! هر لذت دنیایى را كه در نظر بگیریم همین داستان تكرار مى‌شود. اگر كسى بخواهد به لذت داشتن مدرك دكترا و شخصیت اجتماعى یا درآمد حاصل از آن برسد چقدر باید تلاش كند؟! سال‌ها و روزها و شب‌هاى متمادى باید با جدیت و كوشش تمام درس بخواند، تا پس از سال‌ها انتظار و تلاش به آن لذت دست یابد!

اما لذت‌هاى آخرت این گونه نیستند؛ آنها لذت خالص و محض هستند. نه قبل و نه بعد از آن، زحمتى براى انسان ندارند و براى رسیدن به آنها طىّ مراحل مقدّماتى لازم نیست، تبعات بعدى هم ندارند.

دنیا، سرگرمى كودكانه!

آنچه گفتیم فقط در محدوده آیات قرآن بود. اگر روایاتى را كه در این زمینه وجود دارد مرور كنیم حقیقتاً انسان مات و مبهوت مى‌ماند كه خداى متعال چه بهشتى و چه نعمت‌ها و لذت‌هایى براى انسان فراهم كرده است! آن‌گاه انسان به این مردار گندیده دنیا دل خوش كرده و به هیچ قیمتى هم حاضر به جدا شدن و دست برداشتن از آن نیست. در روایات آمده است كه حتى این مقدار زحمت هم در بهشت نیست كه اگر شما میوه‌اى از میوه‌هاى درختان بهشت را خواستید، لازم باشد حركتى كنید، بلند شوید و آن میوه را بچینید، بلكه آن

شاخه و آن میوه خود خم مى‌شود، آن چنان كه كاملا در دسترس شما قرار گیرد و بتوانید به راحتى از آن استفاده كنید!

دقیقاً به همین دلیل كه زندگى دنیا در مقایسه با آخرت كارى كودكانه و نابخردانه است، قرآن كریم در آیات متعددى آن را بازیچه، و زندگى آن را شبه واقعى دانسته و زندگى واقعى را زندگى آخرت معرفى كرده است. وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُون؛(1) این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و زندگى حقیقى همانا سراى آخرت است؛ اى كاش مى‌دانستند. اگر واقعاً در پى «زندگى» هستید، باید آن را در آخرت جستجو كنید؛ جایى كه زندگى نه از نظر طول مدت و نه از نظر نوع و نه از نظر شمار برخوردارى از لذایذ و نعمت‌ها حد و حصرى ندارد، جایى كه هیچ غم و غصه و درد و رنجى در آن راه ندارد. آیا در مقابل چنان زندگى، مى‌توان این زندگى دنیا را جز سرگرمى و بازیچه‌اى بیش دانست؟! انسان‌هاى معمولى آن گاه كه به آخرت مى‌رسند تازه معناى این سخن را مى‌فهمند كه زندگى این دنیا «حیات» نبوده و حیات واقعى در آخرت است. فقط اولیاى خاص الهى هستند كه در همین دنیا مى‌توانند این مسأله را به‌خوبى درك كنند.

تأكید قرآن بر بى‌ارزشى دنیا

قرآن كریم سعى مى‌كند با بیان‌هاى مختلف فناپذیر بودن زندگى دنیا و این را كه ارزش دل بستن ندارد، به انسان تفهیم كند: إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا كَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمّا یَأْكُلُ النّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها


1. عنكبوت (29)، 64.

أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْم یَتَفَكَّرُون؛(1) در حقیقت، مَثَلِ زندگى دنیا به‌سان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستادیم، پس گیاه زمین ـ از آنچه مردم و دام‌ها مى‌خورند ـ با آن درآمیخت، تا آن گاه كه زمین پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان ما آمد و آنرا چنان درویده كردیم كه گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه‌ها را براى مردمى كه اندیشه مى‌كنند به روشنى بیان مى‌كنیم. مَثَل زندگى دنیا مَثَل گیاهى است كه چند روزى شادابى و طراوت و سبزى دارد؛ اما نباید فریب این زیبایى و سرسبزى را خورد، چرا كه چیزى نمى‌گذرد كه خشك و پژمرده خواهد شد.

این مَثَل‌ها و نظایر آنها براى این است كه توجه انسان را از لذت‌هاى زودگذر و فناپذیر دنیا به آخرت و زندگى و نعمت‌ها و لذت‌هاى آن جلب كند.

سؤالى كه در این جا پیش مى‌آید این است كه وقتى به این نتیجه رسیدیم كه دنیا «متاع غرور و فریب» است و ارزش دل بستن ندارد و زندگى واقعى ما در آخرت است، آیا باید دنیا را رها كنیم و رو به قبله، منتظر مرگ و ورود به آخرت باشیم؟! یا از همه لذت‌هاى دنیا صرف‌نظر كرده، به غارى پناه بریم و در آن جا در خلوت و تنهایى مشغول عبادت خدا باشیم تا زمان مرگ و رسیدن به زندگى آخرت فرا رسد؟!

برداشت غلط از بى‌ارزشى دنیا

در گذشته و حال، در بین مسلمانان و پیروان سایر ادیان چنین نگرشى دیده مى‌شود كه براى بهره‌مندى از زندگى آخرت باید زندگى دنیا و لذایذ آن را به


1. یونس (10)، 24.

كلى كنار گذاشت و ترك كرد. تاریخ افراد متعددى را سراغ دارد كه گوشه عزلت گزیده‌اند و زندگى خود را به دور از مردم و جامعه، در غارى یا صومعه و دیرى با كمترین بهره از مواهب و لذایذ دنیا سپرى كرده‌اند. گرایش‌هاى صوفیانه نیز از جمله موارد همین طرز تفكر هستند. خدا و قرآن هیچ گاه نگفته‌اند، دنیا را رها كنید، بلكه گفته‌اند دل به آن مبندید و فریفته آن نشوید. مى‌خواهند به انسان بیاموزند كه دنیا را مقصد تو قرار نداده‌ایم، بلكه دنیا براى این است كه با استفاده از آن، راه تقرب الى الله و تكامل و نیل به حیات واقعى آخرت را بپیمایى.

اگر معناى بهتر بودن آخرت از دنیا این است كه به طور كلى دنیا را رها كنیم، پس خداى متعال این همه نعمت‌ها را براى چه كسى آفریده است؟! خداوند خود مى‌فرماید این نعمت‌ها را براى استفاده شما آفریده‌ام، آن گاه ما از قرآنِ خدا استفاده كنیم كه باید تارك دنیا شد، گوشه عزلت گزید و نعمت‌هاى دنیا را بر خود حرام كرد؟! بحث حرام كردنِ نعمت‌هاى دنیا بر خود نیست، صحبت از درست استفاده كردن است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. وَ كُلُوا مِمّا رَزَقَكُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبا؛(1) اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، چیزهاى پاكیزه‌اى را كه خدا براى [استفاده ]شما حلال كرده، حرام مشمارید و از حد مگذرید، كه خدا از حد گذرندگان را دوست نمى‌دارد و از آنچه خداوند روزى شما گردانیده، حلال و پاكیزه بخورید. از دنیا استفاده كنید، اما با تجاوز از حدود الهى، آخرت خود را به دنیا و لذت‌هاى آن مفروشید. دنیایى بد و نكوهیده و متاع غرور و فریب است كه مانع سیر معنوى انسان گردد؛ اما دنیایى كه مزرعه آخرت و پلى براى رسیدن به حیات جاودانى باشد هیچ اشكالى ندارد، بلكه لازم است.


1. مائده (5)، 87ـ88.

جایى كه باید از دنیا و لذت آن اعراض كرد، آن جا است كه التذاذ دنیا و آخرت با هم تزاحم پیدا مى‌كنند. اما جایى كه تعارض و تزاحمى در كار نیست، توصیه‌اى هم به ترك آن لذت نشده است. خود استفاده از نعمت‌ها و لذایذ دنیا یكى از راه‌هاى توجه به خدا و روى آودن به شكرگزارى به درگاه او است. انسان وقتى تشنه مى‌شود و لیوان آب گوارایى مى‌نوشد، آن گاه مى‌فهمد كه خداوند چه نعمت خوب و با بركتى در اختیار او نهاده؛ و از این رو انگیزه شكر در او پدید مى‌آید و زبان به سپاس خداوند باز كرده و مى‌گوید: الحمد لله.