فهرست مطالب

درس چهاردهم: اهمیت تفكر، در سیر معنوى

 

درس چهاردهم

اهمیت تفكر، در سیر معنوى

شناخت، مقدمه توجه

اساس همه انحراف‌ها و سقوط‌هاى انسان، غفلت از هویت الهى و انسانى خویش است. انسان به عنوان یك موجود مختار، خود باید تعیین كند كه راه سعادت را بپیماید یا مسیر سقوط و انحطاط را در پیش گیرد. اگر به خودآگاهى رسید و به مقتضاى آنچه هدف خلقت او است عمل كرد، به سعادت مى‌رسد.

انسان براى آن كه در معرض غفلت قرار نگیرد، باید عوامل غفلت و توجه را شناسایى كند و با دورى از عوامل غفلت، برنامه‌هایى را براى به كارگیرى عوامل توجه در زندگى خود تنظیم كند و بر اساس آنها عمل نماید.

مقدمه توجه «شناخت» است. ما تا چیزى را نشناسیم و از وجود آن خبر نداشته باشیم طبیعتاً توجهى هم به آن نخواهیم كرد. از این رو توجه به خدا و معاد و مسیر بین مبدأ و معاد، متوقف بر شناخت آنها است. راه نیل به معرفت خدا و صفات و افعال او ـ كه منتهى به شناخت معاد و نبوت مى‌شود ـ چیست؟

تفكر، مقدمه شناخت

غیر از معارف بدیهى، هیچ معرفت دیگرى خود به خود براى انسان حاصل

نمى‌شود. اعتقاد به خدا و آخرت و صفات و افعال خدا نیز از جمله معارف بدیهى نیستند كه با صِرف تصور موضوع، تصور محمول، و تصور رابطه موضوع و محمول، تصدیق به حكم و نسبت پیدا شود. این معارف جزو معارف نظرى هستند كه براى حصول آنها نیاز به فكر و تحقیق داریم. براى رسیدن به شناخت خدا و سایر معارف ضرورى براى نیل به كمال انسانى، بایستى به «تفكر» روى بیاوریم؛ امرى كه در قرآن كریم نیز بسیار بر آن تأكید شده است.

سرّ تأكید فراوان قرآن و معارف اهل بیت(علیهم السلام) بر «تفكر» آشكار مى‌شود. «تفكر» كلید انسان شدن و انسان زیستن است. اگر انسان «تفكر» نكند هویت واقعى خود را نخواهد شناخت و در نتیجه به كمال مطلوب انسانى نیز دست نخواهد یافت. به دلیل همین تأثیر مهم و سرنوشت‌ساز تفكر در زندگى انسان است كه در روایات اسلامى یك ساعت فكر كردن از یك سال عبادت(1)و حتى طبق برخى نقل‌ها از شصت سال(2) عبادت برتر دانسته شده است. اما سؤال این است كه متعلَّق فكر چه باید باشد؟ فكر درباره چیزهایى منظور است كه در سعادت انسان نقش اساسى دارد؛ فكرى كه به نحوى با خدا ارتباط پیدا مى‌كند. فكر درباره خدا، صفات خدا، افعال و نعمت‌ها و آیات الهى است كه هم مى‌تواند مانع غفلت انسان گردد و هم براى افزایش معرفت و به دنبال آن افزایش توجه و انگیزه نسبت به عبادت خداى متعال كارساز است.

تفكر در صفات و افعال الهى

آیاتى از قرآن كه به تفكر امر كرده، بخشى از آنها به تفكر درباره صفات و


1. بحار الانوار، ج 71، باب 80، روایت 22: تَفَكُّرُ ساعة خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَة.

2. همان، ج 69، باب 37، روایت 23.

افعال الهى ترغیب مى‌كند. این تفكر موجب مى‌شود انسان خدا را با موجودات دیگر اشتباه نگیرد و اوصاف و شؤونى را كه اختصاص به خداوند دارد به سایر موجودات نسبت ندهد. قرآن مى‌فرماید مشركین مكه و جزیرة العرب كه بت مى‌پرستیدند، منكر خدا نبودند؛ اشكالشان در تشخیص اوصاف و افعال مختص به خداوند بود. بسیارى از آنان مى‌گفتند ما باید این بت‌ها را بپرستیم تا به خدا نزدیك شویم: ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللّهِ زُلْفى؛(1) ما آنها (بت‌ها) را جز براى این كه ما را بیشتر به خدا نزدیك كنند، نمى‌پرستیم.

اشتباه آنها در این بود كه نمى‌دانستند بت‌ها با چنین اوصافى نمى‌توانند معبود واقع شوند و مایه تقرب انسان به خدا گردند. اگر صفات خدا را به درستى مى‌شناختند، مى‌دانستند كه هرگز خداوند امر به عبادت بت و سجده در برابر آن نمى‌كند.

تفكر در نعمت‌هاى خداوند

بخشى دیگر از آیاتى كه در قرآن امر به تفكر و تدبر كرده، مربوط به تفكر در «نعمت»هاى الهى است. تفكر در نعمت‌هاى خداوند باعث مى‌شود كه ما براى عبادت خدا و شكرگزارى در مقابل نعمت‌هایى كه به ما ارزانى داشته، انگیزه بیشترى پیدا كنیم. آیات فراوانى در این زمینه در قرآن كریم وجود دارد كه در این‌جا به نمونه‌هایى از آنها اشاره مى‌كنیم:

ـ وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیات لِقَوْم یَتَفَكَّرُون؛(2) و از نشانه‌هاى او


1. زمر (39)، 3.

2. روم (30)، 21.

این است كه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى در این [نعمت] براى مردمى كه مى‌اندیشند قطعاً نشانه‌هایى است. بیندیشید كه خداوند چگونه بین شما و همسرانتان رابطه عاطفى و محبت و مودت برقرار كرد. قبل از ازدواج همیشه حالت اضطراب و نگرانى داشتید و شاید خود نیز متوجه نمى‌شدید كه این حالت براى چیست؛ اما پس از آن كه خداوند همسرى نیكو نصیبتان كرد و روابط عاطفى بین شما پدید آمد به یك‌باره احساس آرامش كردید، گویا گمشده بزرگى در زندگى داشتید كه آن را یافتید.

 وَ مِنْ آیاتِهِ یُرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیات لِقَوْم یَعْقِلُون؛(1) و از نشانه‌هاى او [این كه] برق را براى شما بیم‌آور و امید بخش مى‌نمایاند و از آسمان به تدریج آبى فرو مى‌فرستد، كه به وسیله آن، زمین را پس از مرگش زنده مى‌گرداند. در این [امر] براى مردمى كه تعقل مى‌كنند قطعاً نشانه‌هایى است. اگر این زمین براى همیشه مرده مى‌ماند و خداوند آب و بارانى نمى‌فرستاد تا درختان و گیاهان بر روى آن رشد كنند چه وضعى پیش مى‌آمد؟ آیا تا به حال واقعاً به پى‌آمدهاى نبود همین یك نعمت به ظاهر ساده (نزول باران) به خوبى اندیشیده‌ایم؟

ـ أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ أَ أَنْتُمْ أَنْزَلُْتمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُون؛(2) آیا آبى را كه مى‌نوشید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آورده‌اید، یا ما فرود آورنده‌ایم؟


1. همان، 24.

2. واقعه (56)، 68ـ70.

اگر بخواهیم آن را تلخ مى‌گردانیم، پس چرا سپاس نمى‌دارید؟ به راستى اگر همه آب‌هاى روى كره زمین تلخ و شور مى‌بودند انسان چه مى‌توانست بكند؟!

نعمت‌هاى خداوند سراسر زندگى انسان را پر كرده است. كافى است انسان كمى چشم خود را باز كند تا صدها و هزاران نعمت را كه در اطرافش هستند و از آنها بهره مى‌برد، مشاهده كند. تفكر در این نعمت‌ها به انسان گوشزد مى‌كند كه كدام دست هنرمندى است كه این همه زیبایى و نعمت را آفریده است؟ و آیا چنین موجودى به راستى شایسته دوست داشتن و پرستش نیست؟!

تفكر در مورد خویش

گروه دیگرى از آیاتى كه انسان را به تفكر فرامى‌خواند، موضوع آنها خود انسان است؛ این كه انسان چگونه به وجود مى‌آید، چگونه رشد مى‌كند و پرورش مى‌یابد، چگونه خداوند او را از سختى‌ها و گرفتارى‌ها نجات مى‌دهد و به آسایش و آرامش مى‌رساند و مسایلى از این قبیل. نمونه‌هایى از این آیات را با هم مرور مى‌كنیم:

ـ أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماء مَهِین. فَجَعَلْناهُ فِی قَرار مَكِین. إِلى قَدَر مَعْلُوم. فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ. وَیْلٌ یَوْمَئِذ لِلْمُكَذِّبِین؛(1) مگر شما را از آبى بى‌مقدار نیافریدیم؟ پس آن را در جایگاهى استوار نهادیم، تا مدتى معیّن. و توانا آمدیم [یا: سنجیدیم] و چه نیك تواناییم. آن روز واى بر تكذیب‌كنندگان. در این آیات ضمن یادآورى این كه خداوند موجودى پیچیده مثل انسان را از كمى آب بى‌مقدار چگونه به دست قدرت خود خلق مى‌كند، غیرمستقیم از مردم مى‌خواهد كه در این مسأله بیندیشند.


1. مرسلات (77)، 20ـ24.

ـ وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَكُمُ النّاسُ فَآواكُمْ وَ أَیَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون؛(1) و به یاد آورید هنگامى را كه شما در زمین گروهى اندك و مستضعف بودید. مى‌ترسیدید مردم شما را بربایند، پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به یارى خود نیرومند گردانید و از چیزهاى پاك به شما روزى داد، باشد كه سپاس‌گزارى كنید. در این آیه خداوند به مسلمانان یادآورى مى‌كند كه در روزهاى اول صدر اسلام چگونه اندك و بى‌پناه بودند و هیچ دفاعى نداشتند. خداوند آن كمى و بى‌پناهى و ترس را به كثرت و پناه و اعتماد به نفس و قوت و قدرت تبدیل كرد. در پایان متذكر مى‌شود كه اگر انسان‌هایى حق‌شناس باشید در مقابل این نعمت‌هاى بزرگ خداوند به شكرگزارى و سپاس به درگاه او روى خواهید آورد.

تفكر در هدف‌دارى خلقت

بخش دیگرى از این آیات، در صدد القاى این مطلب‌اند كه انسان باید با تدبر و تفكر در آیات و نعمت‌هاى الهى، به «هدف‌دارىِ» آنها و كل خلقت پى ببرد. نمونه‌هایى از این آیات را نیز با هم مرور مى‌كنیم:

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیات لِأُولِی الْأَلْبابِ. الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّار؛(2) مسلّماً در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و در پى یكدیگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه‌هایى [فانع‌كننده] است. همانان كه خدا را [در همه


1. انفال (8)، 26.

2. آل عمران (3)، 190ـ191.

احوال] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد مى‌كنند، و در آفرینش آسمان‌ها و زمین مى‌اندیشند [كه:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌اى.

ـ وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ. لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لاَتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنّا إِنْ كُنّا فاعِلِین؛(1) و آسمان و زمین و آنچه را كه میان آن دو است به بازیچه نیافریدیم. اگر مى‌خواستیم بازیچه‌اى بگیریم، قطعاً آن را از پیش خود اختیار مى‌كردیم.

ـ أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُون؛(2) آیا پنداشتید كه شما را بیهوده آفریده‌ایم و این كه شما به سوى ما بازگردانده نمى‌شوید؟ اگر شما را بیهوده آفریده بودیم، آن‌گاه معاد و حساب و كتاب و پاداش و كیفرى در كار نبود؛ اما بدانید كه خلقت جهان از روى لهو و لعب و به عبث نبوده و حساب و كتاب دارد.

انسانى كه درباره این مسایل نیندیشد و به آنها توجه نكند، طبیعتاً عالم را بى سر و ته و پوچ خواهد یافت. اگر ارتباط جهان هستى را با خدا قطع كنیم و در محاسبات و تحلیل‌هایمان نسبت به عالم خلقت، خدا را به حساب نیاوریم، نتیجه‌اى جز پوچى عالم نخواهیم گرفت. تنها چیزى كه وجود هستى را معنادار و توجیه‌پذیر مى‌كند تعلّق و ارتباط آن با خداى متعال است. بدون خدا، جهان نه مبدئى دارد، نه مقصدى، نه اولى، نه آخرى، نه معنایى، نه توجیهى و نه هیچ چیز دیگر. رسیدن به اصل «هدف‌دارىِ» عالم و هم‌چنین این كه آن هدف به طور مشخص چیست، چیزى است كه در سایه «تفكر» به دست مى‌آید.


1. انبیا (21)، 16ـ17.

2. مؤمنون (23)، 115.

تفكر، وجه امتیاز انسان و حیوان

به دلیل اهمیت حیاتى «تفكر» قرآن این همه اصرار دارد كه انسان بیندیشد و از گروه «اولوا الالباب» گردد. اولوا الالباب یعنى انسان‌هایى كه پوك و بى‌مغز نیستند بلكه وجود آنها مغز و هسته نیز دارد. كسانى كه اولوا الالباب نیستند فقط به ظاهر و به صورتْ انسانند اما در باطن و در حقیقت حیوانند: أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل.(1) اولوا الالباب‌بدان جهت وجودشان و انسانیتشان علاوه بر ظاهر، مغز و هسته نیز دارد كه در همه حال مایه اصلى انسانیت را به همراه دارند. پیوسته درباره مُنعم خود و خالق آسمان و زمین و چرخش و گردش شب و روز تفكر مى‌كنند؛ آن‌گاه چگونه ممكن است ولى‌نعمت و پروردگار و ربّ خویش را از یاد ببرند؟

انسان براى آن كه مبتلا به غفلت نشود و همیشه به یاد خدا باشد و براى تقرب به خدا انگیزه داشته باشد باید به تفكر روى بیاورد. این همان تفكرى است كه ارزش ساعتى از آن از عبادت یك سال یا شصت سال بیشتر است. البته چون كمال انسان اختیارى است از این رو ممكن است انسان‌هایى نیز از اختیار خود سوء استفاده كرده و به جاى طىّ مسیر تكامل، به انحراف و سقوط بیفتند. این جا است كه مرحله بعدى تفكر، ما را به این جا مى‌رساند كه پس باید حساب و كتابى در كار باشد تا معلوم شود چه كسى از اختیار خود حسن استفاده كرده و مستحق دریافت پاداش و رحمت الهى گردیده و چه كسى با سوء استفاده از اختیار خویش نقمت و عذاب الهى را براى خود خریده است.

تفكر مرحله به مرحله دست ما را مى‌گیرد و از هیچى و پوچى به


1. اعراف (6)، 179.

هدف‌دارى و حساب و كتاب مى‌رساند؛ حساب و كتابى كه عده‌اى در اثر آن مستحق عذاب و آتش خواهند شد و تا ابد در آن گرفتار خواهند بود.

راه یقین پیدا كردن به آخرت نیز تفكر است؛ همان یقینى كه قرآن مى‌فرماید: وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون؛(1) و به آخرت یقین دارند. باید با تفكر، هر گونه شك و تردیدى را نسبت به آخرت از خود دور كنیم.


1. بقره (2)، 4.