فهرست مطالب

درس بیست و یكم: گناه، عامل سقوط انسان

درس بیست و یكم

گناه، عامل سقوط انسان

بى‌ثمر بودن عملْ با كفر

از بحث‌هاى انجام گرفته نتیجه گرفتیم كه عمل هرچه هم زیاد اما بدون ایمان باشد سودى نخواهد بخشید و طوفان كفر تمامى اعمال فرد را بر باد خواهد داد. قرآن كریم در همین زمینه مى‌فرماید: مَثَلُ الَّذِینَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَماد اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْم عاصِف لا یَقْدِرُونَ مِمّا كَسَبُوا عَلى شَیْء ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِید؛(1) مَثَل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند، كردارهایشان به خاكسترى مى‌ماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد؛ از آنچه به دست آورده‌اند هیچ [بهره‌اى] نمى‌توانند برد. این است همان گمراهى دور و دراز. كسانى كه از ایمان محرومند و در ژرفاى وجودشان بنا ندارند از خدا تبعیت كنند، هر عملى و هرچه هم به ظاهر خوب و شایسته انجام دهند و مردم از آنها تعریف كنند، سودى به حالشان نخواهد بخشید. اعمال آنان هم‌چون خاكسترى است كه طوفان آن را در هوا پراكنده مى‌سازد و كوچك‌ترین اثرى از آن باقى نمى‌ماند. كسانى كه كافرند و به اعمال خود دل


1. ابراهیم (14)، 18.

خوش داشته‌اند كه روزى به كارشان خواهد آمد، در روز طوفانى محشر و قیامت خواهند دید كه ذره‌اى از آن بر جاى نخواهد ماند.

در آیه‌اى دیگر، تشبیه زیباى دیگرى در همین باره آمده است: وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَراب بِقِیعَة یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِساب؛(1) و كسانى كه كفر ورزیدند، كارهایشان چون سرابى در زمینى هموار است كه تشنه، آن را آبى مى‌پندارد، تا چون بدان رسد آن را چیزى نیابد و خدا را نزد آن بیابد و حسابش را به‌طور كامل بپردازد و خدا زود شمار است. حكایت اعمال كسانى كه كفر مى‌ورزند، حكایت انسانى تشنه است كه در بیابان از فرط تشنگى به ستوه آمده و ناگهان از دور آبى مى‌بیند و شتابان به سوى آن مى‌رود تا خود را از تشنگى و هلاكت برهاند. اما هنگامى كه خود را به آن مى‌رساند، مى‌بیند كه سرابى بیش نبوده و از آب خبرى نیست! شخص كافر دلش را خوش كرده كه از اعمالش طرْفى خواهد بست. اما به ناگهان در روز قیامت، همان كسى را كه سال‌ها به او كفر مى‌ورزید نزد اعمال خود حاضر مى‌بیند. خدا در آن روز به اعمال او رسیدگى خواهد كرد و به او نشان خواهد داد كه آنچه را آب مى‌پنداشته، سرابى بیش نبوده است. آنان تصور نمى‌كردند كه روزى سر و كارشان با خدا بیفتد و خدا را ملاقات كنند!

در آیه‌اى دیگر مى‌فرماید: وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَل فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُورا؛(2) و به هرگونه كارى كه كرده‌اند، مى‌پردازیم و آن را [چون] گردى پراكنده مى‌سازیم. این آیه شبیه همان آیه‌اى است كه فرمود مَثَل اعمال


1. نور (24)، 39.

2. فرقان (25)، 23.

كافران مَثَل خاكسترى است كه در روزى طوفانى، بادى بر آن بوزد و تمام ذرات آن را در هوا و به اطرف بپراكَند. البته در این حساب‌رسى، خداى متعال به آنان ستمى روا نمى‌دارد، بلكه این نتیجه اعمال خودشان است كه به آنان بازمى‌گردد و در واقع، ظلمى است كه خود به خویش كرده‌اند.

زیان‌كارترین كسان

از دیدگاه قرآن، سعادت آخرت فقط در سایه ایمان و عمل برخاسته از ایمان حاصل مى‌شود و عذاب و شقاوت ابدى نیز در اثر كفر به بار مى‌آید. گاهى انسان مى‌داند كه كارى بد است، ولى در اثر وسوسه نفس و شیطان آن را انجام مى‌دهد، و بعد هم با شرمندگى به بدى خود و زشتى كارش اعتراف مى‌كند. اما گاه آن‌چنان امر بر انسان مشتبه مى‌شود كه مى‌پندارد انسانى خوب و بلكه از برجستگان و ممتازان است كه در دنیا توفیق چنین نیكوكارى‌هایى نصیبش شده، ولى ناگهان چشم باز مى‌كند و جهنم را پیش روى خود مى‌بیند! زیان‌كارترین افراد چنین كسانى‌اند: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً أُولئِكَ الَّذِینَ كَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُوا؛(1) بگو: «آیا شما را از زیان‌كارترین مردم آگاه گردانیم؟» [آنان] كسانى‌اند كه كوشش آنها در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مى‌پندارند كه كار خوب انجام مى‌دهند. [آرى،] آنان كسانى‌اند كه آیات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، در نتیجه اعمالشان تباه گردید، و روز قیامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهیم


1. كهف (18)، 103ـ106.

نهاد. این جهنم سزاى آنان است، چرا كه كافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند. زیان‌كارترین افراد چه كسانى هستند؟ آنان كه اعمالشان در زندگى دنیا تباه شده، ولى آنان به خیال خوش خود مى‌پندارند كه اعمالشان بسیار خوب است: یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا.

چرا زیان‌كارترین؟

به راستى چرا اینان «زیان‌كارترین» افراد هستند؟ پاسخ، به سنّتى كوبنده و دردناك از سنّت‌هاى الهى مربوط مى‌شود. از جمله سنّت‌هاى خداوند این است كه انسان گاهى در اثر زشت‌كارى و گناه به جایى مى‌رسد كه قدرت تشخیص خوب و بد را از دست مى‌دهد. با این‌كه اهل دانش و علم و فهم است، اما به گمراهى مى‌افتد. در نتیجه هواپرستى به جایى مى‌رسد كه با آن كه «علم» دارد اما نمى‌بیند. خداوند بر گوش و قلبش مُهر مى‌نهد و بر چشمانش پرده مى‌افكند. گوش و قلب و چشم، كنایه از ابزارهاى فهم و شناخت هستند؛ یعنى خداوند ابزارهاى شناخت او را كور مى‌كند. از این قبیل تعابیر در آیات متعددى از قرآن كریم آمده است: أُولئِكَ الَّذِینَ طَبَعَ اللّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون؛(1) آنان (كافران) كسانى‌اند كه خدا بر دل‌ها و گوش و دیدگانشان مُهر نهاده و آنان خود، غافلانند. آن‌چنان دل آنان بسته و قفل مى‌شود كه دیگر نور حق در آن وارد نمى‌شود. این امر در واقع عقوبت كج‌روى‌ها و كج‌اندیشى‌هاى عمدى است، و یكى از بدترین عذاب‌هاى الهى نیز محسوب مى‌شود؛ عذابى كه در همین دنیا بر برخى انسان‌ها نازل مى‌گردد و البته دامنه آن تا قیامت كشیده مى‌شود.


1. نحل (16)، 108.

این سنّتى بسیار هشدار دهنده و قابل تأمل است براى كسانى كه سر و كارشان با كتاب و فهم و علم و استدلال است. اگر به لوازم علم خود عمل نكنیم و از روى علم و عمد راه كج را انتخاب كنیم، خداى متعال در همین دنیا ما را چنان عقوبت مى‌كند كه دیگر نتوانیم حق و باطل را از یكدیگر بازشناسیم. نمونه‌هاى فراوانى در این مورد وجود دارد. از جمله نمونه‌هایى كه در خود قرآن به آن اشاره شده «بلعم باعورا» است. بلعم باعورا عالِم بود و خداوند مى‌فرماید ما از «آیات» خود بدو داده بودیم، اما او به دنبال هواى نفسش رفت و بدبخت گردید.(1)

كفر، سرانجام گناه

دو راه پیش روى ما است: راه كفر و راه ایمان؛ راه خدا و راه شیطان؛ راه راست و راه كج. راه راست و «صراط مستقیم»، راه خداپرستى و ایمان به خدا و اطاعت از او است. راه سقوط و انحراف نیز روى گرداندن از خدا، نادیده گرفتن دین و حقایق آن، و اطاعت از شیطان است. چه باید بكنیم تا اولا از بین این دو راه، در مسیر ایمان قرار بگیریم و ثانیاً، پس از قرار گرفتن در مسیر ایمان، بتوانیم سریع‌تر در مراتب آن بالا برویم و هرچه بیشتر از كج‌اندیشى و كفر و گمراهى فاصله بگیریم.

علماى اخلاق معمولا ابتلاى انسان به گناه را در اثر غلبه «شهوت» یا «غضب» مى‌دانند. هنگامى كه انسان تحت تأثیر یكى از این دو عامل یا چیزى از این قبیل، براى اولین بار مرتكب گناه مى‌شود، پس از لحظه‌اى آن حالت غلبه شهوت یا غضب از بین مى‌رود و به حال عادى باز مى‌گردد. هنگامى كه به حال


1. اعراف (7)، 175ـ176.

عادى بازگشت طبعاً پشیمان مى‌شود و با خود مى‌گوید: «این چه كارى بود كه انجام دادم؟ یك لحظه لذتى بردم یا خشمم را خالى كردم، اما براى خودم عذاب ابدى جهنم را خریدم!». این حالت براى بسیارى از افراد پیش مى‌آید و از كرده خود نادم مى‌گردند و استغفار مى‌كنند و خداى متعال نیز آنها را مى‌آمرزد.

اما اگر پس از ارتكاب گناه اول، از آن توبه نكرد و شیطان بر او مسلط شد و گناه دوم و سوم و... را نیز انجام داد، به تدریج آن روحیه پشیمانى در او ضعیف مى‌شود و به گناه عادت مى‌كند. این‌جا است كه قبح و زشتى گناه برایش از بین مى‌رود. اما در این میان، تضادى در نفس او پیش مى‌آید: از یك سو به خدا ایمان دارد و مى‌داند این كار حرام و گناه است و عذاب‌هاى آن‌چنانى براى آن در نظر گرفته شده است؛ از سوى دیگر نیز به گناه عادت كرده و نمى‌تواند آن را ترك كند. از یك سو لوازم ایمان اقتضا مى‌كند كه بگوید: «من آدم بدى هستم»، از سوى دیگر نیز حب ذات مى‌گوید: «نه، من آدم بدى نیستم». انسان براى خلاصى از این تعارض و ستیز كه روح او را آزار مى‌دهد و آرامش او را برهم مى‌زند، سعى مى‌كند به هر نحو كه شده آن را حل كند. این‌جا شیطان وارد عمل مى‌شود و ابتدا شبهه و تشكیكى در ذهن او ایجاد مى‌كند كه: «از كجا معلوم كه اینها واقعاً گناه باشد؟! معلوم نیست آن قدرها هم كه تو فكر مى‌كنى این كار بد باشد». اما باز فطرت پاك انسانى او پاسخ مى‌دهد: «این كارى است كه همه علما به اتفاق به حرمت آن فتوا داده‌اند». این بار این گونه خود را قانع مى‌كند كه: «علما در موارد متعددى با هم اختلاف فتوا دارند و همین نشان مى‌دهد كه آنها نیز ممكن است اشتباه كنند؛ شاید در این‌جا هم اشتباه كرده باشند و این عمل گناه نباشد».

بعد مى‌گوید: «شاید سند روایت درست نباشد»، سپس مى‌گوید: «شاید

پیغمبر اشتباه كرده»، پس از آن مى‌گوید: «شاید خدا اشتباه كرده» و سرانجام نیز خیال خودش و همه را راحت مى‌كند و مى‌گوید: «خدا دروغ گفته است»!!

چه چیز انسان را به چنین گردابى از سقوط و انحراف مى‌اندازد؟ گناه مكرر و بى‌حساب: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن؛(1) آخر، سرانجام كار آنان كه بسیار به اعمال زشت و كردار بد پرداختند این شد كه به حق كافر شده و آیات خدا را تكذیب و تمسخر كردند. آرى، سرانجام گناه، كفر است.

راه‌كارهایى براى نیفتادن در دام گناه

چه كنیم تا به گناه مبتلا نشویم؟ چه كنیم تا ایمانمان تقویت گردد و به دام گناه نیفتیم و به ورطه كفر سقوط نكنیم؟

مى‌توان برخى دستورالعمل‌هاى كلى را كه در همه موارد كاربرد دارد پیشنهاد كرد. این موارد نكته‌هایى كلیدى هستند كه اگر انسان این را رعایت كند كم كم توفیق این را خواهد یافت كه كارهاى سخت را نیز انجام دهد و عادت‌هاى گناه را كنار بگذارد.

در این‌جا به چند مورد از این دستورالعمل‌ها اشاره مى‌كنیم.

1. دورى از محیط و شرایط تحریك كننده به سوى گناه

براى آن كه انسان به گناه تهییج نشود و شیطان او را تحریك نكند یكى از دستورات كلى این است كه سعى كند به شرایط گناه، محل گناه و حالت‌هایى كه انسان را وادار به گناه مى‌كند نزدیك نشود و تا مى‌تواند از آنها فاصله بگیرد.


1. روم (30)، 10.

اگر انسان احتمال بدهد كه در راهى دره‌اى هولناك یا چاهى خطرناك وجود دارد كه اگر در آن بیفتد، نمى‌تواند خود را نجات دهد، سعى مى‌كند از آن موضع فاصله بگیرد. در مورد گناه نیز انسان باید از موضعى كه احتمال قوى مى‌دهد به گناه مبتلا شود دورى گزیند. در حالت عادى این فاصله گرفتن چندان مشكل نیست، اما اگر نزدیك شد و غضب و شهوت بر او غلبه كرد آن‌گاه كنترل مشكل مى‌شود. اگر مى‌بیند برخى نگاه‌ها موجب مى‌شود پایش به گناه كشیده شود از آن نگاه دورى كند. اگر مى‌بیند برخى موسیقى‌ها او را تحریك مى‌كنند و به ابتذال و گناه سوق مى‌دهند، براى موسیقى حریمى قرار دهد و از برخى موسیقى‌هاى مشكوك نیز اجتناب كند تا در دام آن موسیقى‌هاى تحریك كننده و حرام نیفتد.

2. دورى از شكم‌پرورى (پرخورى)

غالباً چیزها و حالت‌هایى كه انسان را به گناه وامى‌دارد نتیجه غلبه خواسته‌هاى حیوانى انسان است. یكى از مایه‌هاى قوى حیوانى در ما پرخورى و شكم‌پرورى است. كسانى كه مى‌خواهند به گناه مبتلا نشوند، باید مقدارى شكم خود را كنترل كنند. تشریع یك ماه روزه در هر سال از جانب خداى متعال بى‌حكمت نبوده است. در طول سال كه كاملا آزاد هستیم كم‌كم مهار شكم از دست ما خارج مى‌شود. از این رو باید برنامه‌اى جدّى و حساب شده وجود داشته باشد تا انسان مدتى تمرین كند و مهار شكم را در دست بگیرد. غیر از روزه، كم‌خورى نیز براى نیل به این امر مفید است، البته كم‌خورى نباید به حدى باشد كه موجب ضعف یا بیمارى شود و انسان را از عمل به تكالیف و كارهاى عادى و روزمره زندگى باز دارد.

3. دورى از دوستان ناصالح

یكى از اساسى‌ترین و كلیدى‌ترین كارها در مسیر حفظ و تقویت ایمان، دورى از دوستان ناباب و ناصالح است. به ویژه جوانان و نوجوانان بسیار تحت تأثیر دوستانشان هستند و به راحتى از دوست، هم بازى، هم‌كلاسى و همسایه خود رنگ مى‌پذیرند. از این رو وظیفه والدین و مربیان است كه به نوجوان‌ها توصیه كنند تا رفیق و دوست خوب انتخاب كنند. دوست در بهشتى یا جهنمى كردن انسان بسیار مؤثر است. شاید اكثریت كسانى كه به مواد مخدر و دیگر ناهنجارى‌هاى اجتماعى مبتلا مى‌شوند در اثر دوست ناباب باشد.

این‌كه انسان در ابتدا سعى كند دوستى و رفاقتش را كنترل كند كار چندان مشكلى نیست. انسان تا معتاد نشده، دورى كردن از انسان‌هاى معتاد و دوستى با آنها كارى نسبتاً آسان است. اما اگر با رفیق بد آشنا شد و او را دوست خود گرفت، آن‌گاه دیگر قطع كردن این دوستى، آسان نیست. وقتى دنبال دوست بد را گرفت كم‌كم از او تأثیر مى‌پذیرد و آن دوست در تمام زوایاى شخصیتش: در طرز صحبت كردن، راه رفتن، لباس پوشیدن، لطیفه و طنز گفتن و همه رفتارهایش تأثیر مى‌گذارد. از این رو باید در انتخاب دوست، بسیار حساس و دقیق باشیم و از دوستى با افراد ناصالح و ناباب بپرهیزیم.