فهرست مطالب

گفتار بیست‌ودوم: شیعیان واقعی و مشاهده فراسوی دنیا


 


 

گفتار بیست‌ودوم

شیعیان واقعی و مشاهده فراسوی دنیا


 

فَهُمْ وَالْجَنَّةُ كَمَنْ رَآهَا فَهُمْ عَلَی أَرَائِكِهَا مُتَّكِئُونَ وَهُمْ وَالنَّارُ كَمَنْ اُدْخِلَهَا فَهُمْ فِیهَا یُعَذَّبُون؛ «بهشت برای آنان چنان است‌ كه گویی آن را می‌بینند و بر پشتی‌های آن تكیه زده‌اند و باورشان درباره جهنم چنان است كه گویی داخل آن شده‌اند و در حال عذاب شدن‌اند».

اولیای خدا و دیدن حقایق سرای آخرت
 

حضرت می‌فرمایند كه شناخت و معرفت شیعیان واقعی از بهشت و جهنم به‌اندازه‌ای است كه گویا آن نشئه را می‌بینند و احساس می‌كنند كه بر پشتی‌های بهشت تكیه زده‌اند و در كانون لطف و رحمت بی‌پایان خداوند قرار گرفته‌اند. همچنین حال آنان چون كسی است‌ كه خودْ جهنم را می‌نگرد و در آن عذاب می‌شود. شبیه همین تعبیرها در روایات دیگر نیز درباره مؤمنان و شیعیان واقعی آمده است. برای ‌نمونه، در روایتی آمده است:

إِنَّ رَسُولَ الله صلی الله علیه و آله صَلَّی بِالنَّاسِ الصُّبْحَ فَنَظَرَ إِلَی شَابٍّ فِی الْمَسْجِدِ وَهُوَ یَخْفِقُ وَیَهْوِی بِرَأْسِهِ مُصْفَرّاً لَوْنُهُ قَدْ نَحِفَ جِسْمُهُ وَغَارَتْ عَیْنَاهُ فِی

رَأْسِهِ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله : كیفَ أَصْبَحْتَ یا فُلاَنُ؟ قَالَ: أَصْبَحْتُ یا رَسُولَ الله مُوقِناً. فَعَجِبَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله مِنْ قَوْلِهِ وَقَالَ: إِنَّ لِكُلِّ یَقِینٍ حَقِیقَةٌ فَمَا حَقِیقَةُ یَقِینِك؟ فَقَالَ: إِنَّ یَقِینِی یَا رَسُولَ الله هُوَ الَّذِی أَحْزَنَنِی وَأَسْهَرَ لَیْلِی وَأَظْمَأَ هَوَاجِرِی فَعَزَفَتْ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیا وَمَا فِیهَا حَتَّی كأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی عَرْشِ رَبِّی وَقَدْ نُصِبَ لِلْحِسَابِ وَحُشِرَ الْخَلاَئِقُ لِذَلِكَ وَأَنَا فِیهِمْ وَكأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ الْجَنَّةِ یتَنَعَّمُونَ فِی الْجَنَّةِ وَیَتَعَارَفُونَ وَعَلَی الأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ وَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی أَهْلِ النَّارِ وَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ مُصْطَرِخُونَ وَكأَنِّی الآنَ أَسْمَعُ زَفِیرَ النَّارِ یَدُورُ فِی مَسَامِعِی؛(1) روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، نماز صبح را با مردم گزارد. پس در مسجد نگاهش به جوانی افتاد كه چرت می‌زد و سرش پایین می‌افتاد. رنگش زرد بود و تنش لاغر و چشمانش به گودی فرو رفته بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «حالت چگونه است؟» عرض كرد: «به ‌یقین رسیده‌ام». رسول خدا صلی الله علیه و آله از گفته او در شگفت شد (خوشش آمد) و فرمود: «همانا هر یقینی را حقیقتی است. حقیقت یقین تو چیست؟» عرض كرد: «ای رسول‌ خدا، همین یقین من است كه مرا اندوهگین ساخته و بیداری شب و تشنگی روزهای گرم را نصیبم كرده و به دنیا و آنچه در آن است بی‌رغبت شده‌ام؛ تاآنجاكه گویا عرش پروردگارم را می‌بینم كه برای رسیدگی به حساب خلق برپا شده و مردم برای حساب گرد آمده‌اند، و گویا اهل بهشت را می‌نگرم كه در نعمت می‌خرامند و بر پشتی‌ها تكیه زده و با یكدیگر سخن می‌گویند، و گویا اهل دوزخ را می‌بینم كه در آنجا معذب‌اند و فریاد


1. محمد‌بن‌یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص53، ح2.

و شیون می‌كنند. گویا اكنون آهنگ زبانه‌ كشیدن آتش دوزخ در گوشم طنین‌انداز است».

تبیین و توجیه دیدن حقایق اخروی در دنیا

1. دیدن حقایق اخروی با مكاشفه

شكی نیست كه معصومان علیهم السلام و كسی كه فرمودلَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ یقِیناً؛(1) «اگر حجاب و پرده كنار رود، چیزی بر یقین من افزوده نمی‌شود»، در همین عالم حقیقت بهشت و جهنم را می‌دیدند. آنان كسانی را كه در نعمت‌های بهشت غرق‌اند و نیز كسانی را كه در عذاب جهنم گرفتارند می‌شناختند. البته به‌جز معصومان علیهم السلام ، كسان دیگری نیز ممكن است به این مرتبه از معرفت رسیده باشند كه بهشت و جهنم را ببینند؛ مانند سلمان فارسی كه رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او فرمود: سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیت؛(2) «سلمان از ما اهل‌بیت است». همچنین امیر مؤمنان علیه السلام درباره او فرمود: «سلمان علم اولین و آخرین را می‌دانست».(3) اما نمی‌توان بدون حجت و دلیل، كسی را كه ادعا می‌كند از احوال بهشت و جهنم آگاه است تصدیق كرد. نكته دیگر آنكه چه‌بسا كسانی با مكاشفه از احوال بهشت‌ و جهنم آگاه شوند، اما به‌راستی رؤیت حقیقی برای ایشان رخ نداده باشد. مكاشفه برای كسانی رخ می‌دهد كه در زمینه‌های معنوی مراحلی را گذرانده‌اند و به مقاماتی رسیده‌اند. رؤیت امامان معصوم علیهم السلام ، امامزادگان و شخصیت‌های بزرگی كه سالیانی دور از دنیا رفته‌اند، در قالب مكاشفه بوده است. به‌هرحال، مكاشفه


1. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج87، باب 81، ص304.

2. همان، ج17، باب 1، ص170.

3. همان، ج22، باب 10، ص319، ح4.

واقعیتی انكارناپذیر است و برای كسانی رخ داده و در برخی موارد با خبر متواتر ثابت شده است. كسی كه در حالت مكاشفه یكی از اولیای خدا را ببیند، با او گفت‌وگو می‌كند و اخباری را از او می‌شنود؛ بدون‌ اینكه مشاهده و رؤیت حقیقی رخ دهد.

در جمله فَهُمْ وَالْجَنَّةُ كمَنْ رَآهَا شاید منظور حضرت این‌ است‌ كه شیعیان واقعی در حالت مكاشفه و با چشم مثالی و برزخی، و نه با چشم مادی و دنیوی، بهشت‌ و جهنم را می‌بینند.

2. تأویل مشاهده‌ به باورداشت حقایق اخروی

توجیه دیگر این‌ است ‌كه در این جمله، تنها یك تشبیه صورت پذیرفته؛ بدین معنا كه باور آنها به بهشت و جهنم به‌قدری قوی است كه گویا آنها را می‌بینند. وقتی انسان به چیزی باور و اطمینان داشته باشد، این اطمینان در رفتار و روحش اثر می‌گذارد. باور و اطمینان به بهشت ‌و جهنم ممکن است در روح و رفتار انسان چنان اثر بگذارد ‌كه گویا بهشت را می‌بیند؛ بلكه احساس می‌كند كه در بهشت است و از نعمت‌های آن بهره می‌برد. ما باید از باور عمیق شیعیان واقعی به آخرت و بهشت‌ و جهنم پند بگیریم و بكوشیم در ما نیز چنین باوری شكل گیرد. بدین‌ترتیب، تغییری اساسی در رفتار و نگرش‌های ما رخ خواهد داد و در همه ابعاد زندگی در مسیر بندگی و اطاعت خداوند گام برخواهیم داشت، و با وجود چنان اعتقاد و باوری، هرگز تسلیم وسوسه‌های شیطان نخواهیم شد. دراین‌زمینه، درك و باور حقایق مهم است، وگرنه ممكن است كسی چیزی را با چشم سر ببیند، اما متأثر نشود؛ چون حقیقت آنچه را می‌بیند باور ندارد. امروز كسانی آرزو می‌كنند كه لحظه‌ای چشمشان به جمال نورانی امام زمان عجل الله تعالی فرج الشرف روشن

شود. اما مردم زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و یازده امام معصوم بااینكه با آن بزرگواران حشرونشر داشتند و زندگی می‌كردند، چون مقام و منزلت متعالی آنها را باور نداشتند، قدرشان را ندانستند و چنان عادی و معمولی با آنها برخورد می‌كردند كه گویا ایشان را نمی‌دیدند. پس چنان نیست كه هر كس چیزی را با چشم ظاهری ببیند، آن‌ را به‌درستی باور كند.

نقش تمركز و باور در بازنمود حقایق و رفتار انسان

شیعیان واقعی بااینكه بهشت ‌و جهنم را نمی‌بینند، چنان آن را از اعماقِ وجودْ باور دارند كه بر رفتارشان كاملاً تأثیر گذاشته است. گویا آنان بهشت را می‌بینند، بلكه در آن به سر می‌برند و از نعمت‌هایش بهره‌مندند. همچنین آنان حال كسی را دارند كه جهنم و افراد معذب در آن‌ را می‌نگرد.

برای اینكه روشن شود چگونه در موارد خاص، حال و واكنش انسان دربرابر چیزی كه نمی‌بیند، مانند حال و واكنش كسی است‌ كه آن ‌را می‌بیند و واقعیتش ‌را درك می‌كند، باید از یافته‌های دانش‌ روان‌شناسی دراین‌زمینه سود جست. در روان‌شناسی اثبات شده كه در موقعیت مناسب محیطی و فردی، گاهی تمركز بر امری ذهنی و حتی خیالی به‌قدری قوی می‌شود كه تأثیرش در رفتار و ذهن، بیش از دیدن حسی است. دراین‌زمینه داستان‌هایی نیز نقل شده است. بنده درباره شخصی شنیدم كه شبی تنها در اتاقی تاریك به سر می‌برده، و ناگهان به ذهنش خطور كرده كه شیری وارد خانه شده است. سپس این خیال و تصور تقویت شده و او احساس كرده است كه آن شیر از پله‌ها بالا می‌آید. وی پیش خود فكر كرده كه اگر درِ اتاق باز باشد و آن شیر وارد اتاق گردد او می‌باید چه كند. پس‌ از این‌ فكر و خیال‌ها ناگهان فریاد كشیده است: آی شیر، آی شیر، و از اتاق بیرون پریده

است. همسایه‌ها از خانه بیرون آمده و پرسیده‌اند: چه خبر است؟! گفته است: شیر به خانة من آمده است!

به‌هرحال، اینكه تمركز بر دیدنی‌ها، شنیدنی‌ها، ترس‌ها، شادی‌ها، محبت‌ها و دشمنی‌ها آثاری شگفت در پی دارد، و به‌منزله مسئله‌ای روان‌شناختی اثبات شده است.

گاهی شخصی با كسی اختلافی كوچك پیدا می‌كند و بین آن ‌دو گفت‌وگویی درمی‌گیرد. شب كه آن شخص ناگهان به فكر آن ماجرا می‌افتد، پیش خود فكر می‌كند كه فرد مقابل با او دشمنی كرده است؛ به‌ویژه اگر پیش‌تر بین آن دو زمینه دشمنی وجود داشته باشد، فكر و خیال‌ها به او هجوم می‌آورند و به‌گونه‌ای تقویت می‌شوند و تجسم می‌یابند كه خواب را از چشمانش می‌ربایند و قلبش به ضربان می‌افتد. اگر در آن‌ حالت با شخصی كه موجب ناراحتی‌اش شده رو‌به‌رو شود، چنان گلویش را می‌فشارد كه خفه شود. اما صبح كه از خواب بیدار می‌شود، از اینكه فكرش را به مسئله‌ای ساده سرگرم كرده و این مسئلة كوچك ساعت‌ها درگیرش كرده، خنده‌اش می‌گیرد.

این مسئله در عشق‌های مجازی نیز تجربه شده است. گاهی جوانی چشمش به دختری می‌افتد و بااینكه آن دختر چندان زیبا نیست و جذابیتی فوق‌العاده ندارد، فریفتة او می‌شود و از شب تا صبح به چهره و جاذبه‌های آن دختر می‌اندیشد. حتی براثر این هیجان و شیفتگی، خواب را بر خود حرام می‌سازد. اما روز بعد كه بار دیگر آن دختر را می‌بیند، پی می‌برد كه او چندان بهره‌ای از زیبایی ندارد و بی‌جهت در خیال خود وی را زیبا و فوق‌العاده می‌پنداشته است. درنتیجه آن فریفتگی و عشق كاذب را فراموش می‌كند.

وقتی ذره‌بینی را دربرابر نور خورشید می‌گیریم، حرارت حاصل از تجمیع و

فشردگی ذرات نور خورشید در ذره‌بین، كاغذ را آتش می‌زند. ذهن و روح انسان نیز چنین ویژگی‌ای دارد: وقتی بر چیزی متمركز می‌شود، واكنش فوق‌العاده‌ای از خود بروز می‌دهد و واكنش این تمركزِ ذهن و روح، چه‌بسا بیشتر و قوی‌تر از مشاهدة حسی و عینی است. با توجه به آنچه گفته شد، نباید از اینكه گاهی باور چیزی همچون مشاهدة آن است، و بلكه گاهی تأثیر باور به چیزی از تأثیر مشاهدة آن بر انسان بیشتر است، استبعاد داشت. این تأثیر از تمركز ذهن ناشی می‌شود و تمركز ذهن، آثار عملی دارد. ذهن و روح انسان این ویژگی را دارد كه اگر از امور پراكنده بازداشته شود و بر چیزی تمركز یابد، آثار شگفتی بروز می‌دهد؛ چنان‌كه از ریاضت‌های مرتاضان كه با تمركز فكر و روح، صورت می‌گیرند، آثار عملی واقعی و خارق‌العاده‌ای ظاهر می‌شود.

پس توجیه نخست از سخن امیر مؤمنان علیه السلام این ‌است ‌كه باور شیعیان واقعی به بهشت و جهنم آن‌قدر بالاست كه گویا بهشت و جهنم را می‌بینند و به تماشای كسانی كه در بهشت از نعمت‌ها بهره‌مندند و كسانی كه در جهنم عذاب می‌شوند نشسته‌اند. احتمال دوم اینكه برای آنان حالتی بین خواب و بیداری، گونه‌ای رؤیت، كه در اصطلاح عرفا مكاشفه نامیده می‌شود، دست می‌دهد. كسی كه برایش مكاشفه‌ حاصل شده، می‌پندارد چیزی را در عالم مادی می‌بیند، اما پس ‌از پایان مكاشفه، پی می‌برد كه رؤیت حسی نبوده است.

داستان‌های فراوانی از مكاشفات افراد گوناگون و آثار عملی و روحی‌شان بازگو شده است؛ ازجمله درباره فردی معروف به حاج‌مؤمن ـ خادم یكی از امامزادگان شیراز‌ ـ گفته‌اند: وی برای عبادت و احیا به بیابان‌های اطراف شیراز رفته بود كه نزدیك صبح به محضر حضرت ولی‌‌عصر عجل الله تعالی فرج الشرف ، مشرف شد، و دید حضرت با اصحابشان مشغول خواندن نماز صبح‌اند. او نیز به حضرت اقتدا كرد

و نماز صبح را به امامت مراد و امام خود خواند. وقتی به شهر بازگشت و از او پرسیدند كه نماز صبحت را خوانده‌ای، گفت: نماز صبحم را به امامت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرج الشرف خوانده‌ام. او می‌پنداشت كه آن مكاشفه در حال هوشیاری و بیداری رخ داده، اما وقتی متوجه شد كه آن مكاشفه در حالتی شبیه خواب رخ داده، نماز صبحش را به‌جا آورد.

به‌هرحال، مكاشفات و مشاهدات برزخی و مثالی، به‌منزله پدیده‌هایی روان‌شناختی ثابت شده‌اند. گرچه كسانی كه این حالات برایشان رخ می‌دهد، در حال مكاشفه می‌پندارند كه به‌راستی می‌بینند، اما پس‌ از‌ آنكه مكاشفه به انجام می‌رسد، پی می‌برند كه آنچه رخ داده، در حالتی بین خواب و بیداری، رخ داده است. ای كاش برای ما نیز مكاشفه‌ای رخ می‌داد و در آن، بهشت‌ و جهنم و احوال بهشتیان و جهنمیان را می‌دیدیم. شاید تحولی در ما پدید می‌آمد و از خواب غفلت بیدار می‌شدیم. شیعیان واقعی با مكاشفه یا رؤیای صادقه (كه در آن، عین آنچه انسان در خواب می‌بیند، در عالم واقع رخ می‌دهد) بهشت ‌و جهنم را می‌بینند.

3. مشاهدة واقعی بهشت و جهنم در دنیا

احتمال دیگر درباره سخن امیر مؤمنان علیه السلام این‌ است‌ كه شیعیان، بهشت‌ و جهنم را به‌راستی می‌بینند. البته این فرض تنها درباره معصومان علیهم السلام صادق است‌ كه در همین دنیا با چشمان خود بهشت ‌و جهنم را می‌دیدند و از احوال بهشتیان و جهنمیان آگاه بودند. یكی از نمونه‌های بارز این مشاهده، به رسول خدا صلی الله علیه و آله مربوط است كه در شب معراج همه عوالم و بهشت و جهنم را دیدند. در آن شب، حضرت طبقات بهشت و بهشتیان را كه از مراتب و درجات گوناگون برخوردار

بودند و نیز عواملی را كه موجب رسیدن به آن درجات می‌شود، دیدند. همچنین جهنمیان را كه براثر گناهان خود به عذاب‌های گوناگون دچار شده بودند، مشاهده کردند. آن مشاهده، مشاهده‌ای حقیقی و واقعی و بسیار عمیق‌تر و قوی‌تر از مشاهدة عادی در دنیاست؛ چون مشاهده با چشم، خطا‌پذیر است و شاید در جریان دیدن با چشمْ خطا و اشتباهی رخ دهد، اما مشاهدات آن حضرت كاملاً منطبق بر واقع و عاری از خطا بود. البته دراین‌زمینه پرسش‌هایی مطرح می‌شود؛ ازجمله‌ این‌ پرسش كه چگونه رسول خدا صلی الله علیه و آله كسانی را كه هنوز متولد نشده بودند در بهشت یا جهنم می‌دید. پرسش دیگر اینكه آیا ممكن است پیش از تحقق قیامت، كسی بهشت ‌و جهنم واقعی را ببیند؟

نسبت دنیا با آخرت، نسبت ظاهر با باطن و احاطة آخرت بر دنیا

پاسخ دادن به این‌گونه پرسش‌ها دشوار است؛ لیکن یكی از پاسخ‌هایی كه صبغة شرعی و تعبدی دارد، این‌ است‌ كه بنابر آیات و روایات، نسبت این عالم با عالم آخرت نسبت ظاهر و باطن است؛ برای نمونه:

وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ * لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِید؛(1) و هركسی می‌آید، درحالی‌كه با او [فرشتة] راننده‌ای و [فرشته‌] گواهی‌دهنده‌ای هست. [خدا می‌فرماید:] هر‌آینه از این غافل بودی، پس ما پرده‌ات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم [تا آنچه می‌شنیدی اكنون خود ببینی]. ازاین‌رو، امروز چشمت تیزبین است؛ [زیرا در آنچه می‌بینی شك نمی‌كنی].


1. ق (50)، 21‌ـ22.

خداوند خطاب به شخص جهنمی می‌گوید: تو از این فرجام و عذاب غافل بودی. غفلت در جایی به كار می‌رود كه حقیقتی باشد كه انسان به آن توجه نكند. خداوند می‌فرماید: تا تو در دنیا بودی، پرده‌ای دربرابر چشمانت كشیده شده بود؛ ازاین‌رو چشمانت كم‌سو شده بود و عذاب جهنم را نمی‌دید. اما اكنون كه آن پرده از برابر چشمانت كنار رفته و چشمانت تیزبین گشته است، آن عذاب را می‌بینی. خداوند نمی‌فرماید: فَكشَفْنَا عَنْكَ الْغِطَاء، بلكه می‌فرماید: فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَك. نكتة لطیف این‌ تعبیر آن ‌است‌ كه در همین دنیا استعداد و زمینه دیدن حقایق غیبی و حقایق مربوط به جهان آخرت در انسان وجود دارد، اما او براثر اعمالش و توجه به دنیا و غفلت از آخرت، توانایی درك آن حقایق را از خودش سلب می‌كند و به‌اختیار خود، حجابی بین خویش و آن حقایق قرار می‌دهد. آن‌گاه در سرای آخرت كه عالم كشف و شهود است، همه پرده‌ها كنار می‌روند و او همه حقایق را می‌بیند. پس چنان‌كه از آیات و روایات برمی‌آید، در ورای این عالم، جهان آخرت است كه ما حقیقت آن عالم و ارتباطش را با دنیا درك نمی‌كنیم و وقتی از این‌ سرای فانی دنیا رخت بربستیم، وارد سرای آخرت می‌شویم و پرده‌ها از برابر چشمانمان كنار می‌روند و حقایق آن عالم و آثار و نتایج اخروی اعمال دنیوی‌مان را می‌بینیم.

برای روشن‌ شدن ارتباط دنیا با آخرت و احاطة عالم آخرت بر دنیا می‌توان به احاطة كهكشان و فضای پیرامون ما بر كرة زمین نگریست. ما روی كره‌ای خاكی زندگی می‌كنیم كه جزء كوچكی از كهكشان و جهان پیرامون ما را تشكیل می‌دهد؛ كهكشانی كه گاه فاصلة دو ستارة آن با یكدیگر به میلیاردها سال نوری می‌رسد. در داخل این كرة خاكی، وقتی از مركز كره‌ به‌سمت محیط حركت می‌كنیم، برخی نقاط به مركز كره نزدیك‌تر و برخی دورترند. همچنین ازنظر

مكانی و جغرافیایی، برخی مناطق به هم نزدیك و برخی از هم دورند. همچنین ازنظر زمانی با توجه به حركت زمین و خورشید، ایام هفته و ماه و سال استخراج می‌شود كه بین آنها تقدم و تأخر وجود دارد. اما در فضایی كه كرة خاكی را در بر گرفته است، این نسبت‌های زمانی و مكانی موجود در كرة خاكی وجود ندارد؛ چون كهكشان و جهان پیرامون ما، هم بر جغرافیای كرة زمین احاطه دارد و هم بر ایام هفته و ماه و سال كه برای سرزمین خاكی ما متصور است.

مثال ساده‌تر این ‌است اگر قطار شتران از برابر ساختمانی رد شوند، كسی كه از درون ساختمان و از پشت پنجره به بیرون نگاه می‌كند، در هر فاصله یكی از شتران را می‌بیند كه از مقابل چشمانش رد می‌شوند. اما اگر كسی از پشت‌بام نگاه كند، همه شتران را یك‌جا می‌بیند. همچنین اگر كسی وارد سرای آخرت شود یا با آن عالم ارتباط برقرار كند و از آنجا به عالم دنیا نگاه كند، همه رخدادهای دنیا را یك‌پارچه می‌بیند. در این صورت، ارتباط او از عالم آخرت با عالم دنیا به زمان و مكان محدود نیست. او از عالمی به دنیا نگاه می‌كند كه به گذشته، حال و آینده احاطه دارد. بااین‌وصف، نباید از اینكه رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج، همه گذشتگان و آیندگان و جایگاهشان را در بهشت می‌دید تعجب کرد؛ زیرا آن حضرت از عالمی كه بر دنیا احاطه داشت، به اهل دنیا می‌نگریست. نگاه او چون نگاه كسی است ‌كه از پشت‌بام به كاروان شتران نگاه می‌كند، نه كسی كه از پشت پنجره آنها را می‌نگرد.

وقتی كسی از افقی بالاتر از عالم ماده و از عالم محیط بر آن، به دنیای ما نگاه كند، برای او زمان و گذشته و حال و آینده مطرح نیست؛ چون اینها مقیا‌س‌های زمانی عالم ماده‌اند. كسی كه در سرای آخرت است، یا از آن آگاه است، از افقی برتر از عالم خاك دنیا را نگاه می‌كند. او از همه حقایق پنهان زمینیان و باطن این

عالم آگاه است و همه اسرار برایش هویداست. كسانی ‌كه اسیر دنیایند و در كمند

محدودیت‌ها و موانع مادی گرفتار آمده‌اند، نگاهشان به ظاهر دنیا محدود است و از باطن آن و ملكوت عالم غافل‌اند. به‌تعبیر قرآن: یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُون؛(1) «آنان ظاهری از زندگانی دنیا می‌دانند و از زندگانی آخرت بی‌خبرند». آن‌گاه وقتی از دنیا رفتند، حجاب‌ها و پرده‌ها از برابر چشمانشان كنار می‌رود و همه اسرار و حقایق برایشان آشكار می‌شود: وَلَوْ تَری إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَسَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنّا مُوقِنُون؛(2) «و اگر ببینی آن‌گاه كه این بزهكاران سرهای خویش نزد خداوندشان [به‌خواری و شرم] در پیش افكنده باشند! [گویند:] "بارخدایا، دیدیم و شنیدیم، ما را بازگردان تا كارهای نیك و شایسته كنیم كه ما بی‌گمان باور‌دارنده‌ایم"».

سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره مشاهداتشان از بهشت

به‌هرحال، از آیات و روایات فراوانی برداشت می‌شود كه بهشت و دوزخ اكنون موجود است و احوال ما در بهشت یا دوزخ نتیجه اعمالی است ‌كه در دنیا انجام می‌دهیم، و در عالم آخرت، باطن و ملكوت اعمال ما آشكار می‌شود. خداوند درباره دیدار پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله با جبرئیل در بهشت می‌فرماید: وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى * عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى؛(3) «و هر‌آینه، او [جبرئیل] را بار دیگر بدید، نزد سدرة‌المنتهی كه نزدیك آن، بهشتِ جای آرامش است».

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «چون شبانه مرا به آسمان بردند و به سدرة‌المنتهی رسیدم... چون فرشتگانِ گمارده‌شده مرا دیدند، خوشامد گفتند. آن‌گاه لرزش


1. روم (30)، 7.

2. سجده (32)، 12.

3. نجم (53)، 13ـ15.

نسیم سدره را شنیدم و حركت درهای بهشت را كه از شدت شادمانی در اهتزاز بود می‌شنیدم و همچنین شنیدم بهشت‌ها جهت دیدار علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام ابراز اشتیاق می‌كردند».(1)

همچنین آن حضرت فرمود:

لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ فِیهَا قِیعَاناً وَرَأَیْتُ فِیهَا مَلاَئِكةً یَبْنُونَ لَبِنَةً مِنْ ذَهَبٍ وَلَبِنَةً مِنْ فِضَّةٍ وَرُبَّمَا أَمْسَكُوا. فَقُلْتُ لَهُمْ: مَا لَكُمْ قَدْ أَمْسَكتُمْ؟ قَالُوا: حَتَّی تَجِیئَنَا النَّفَقَةَ. فَقُلْتُ: وَمَا نَفَقَتُكُمْ؟ قَالُوا: قَوْلُ الْمُؤْمِنِ سُبْحَانَ اللهِ وَالْحَمْدُ للهِ وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ أَكبَرُ فَإِذَا قَالَ بَنَیْنَا وَإِذَا سَكَتَ أَمْسَكْنَا؛(2) چون شب معراج مرا به آسمان‌ها سیر دادند وارد بهشت شدم. سپس در آنجا زمین همواری را دیدم كه در آن فرشتگان بقعه‌ای می‌ساختند، یك خشت از طلا و یك خشت از نقره و گاهی از كار بازمی‌ایستادند. پرسیدم: «چرا گاهی دست از كار می‌كشید؟» گفتند: «تا اینكه نفقه (مصالح) برسد». گفتم: «مصالح شما چیست؟» گفتند: گفتار مؤمن: سبحان الله والحمد لله ولا اله الاّ الله والله اكبر. هرگاه مؤمن این ذكر را ادامه دهد، ما مشغول ساختن می‌شویم و آن‌گاه كه ساكت شود، ما از ساختن دست می‌كشیم.

خلاصة بحث

بنا‌بر آنچه گفته شد، به‌اجمال می‌توان فهمید كه ممكن است انسان در همین دنیا به‌گونه‌ای آخرت و بهشت‌ و جهنم را درك كند. یا به‌راستی بهشت‌ و جهنم را ببیند؛


1. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج37، باب ‌50، ص37ـ38، ح6.

2. شیخ‌حر عاملی، وسائل الشیعة، ج7، باب ‌31، ص‌188، ح 9079.

چنان‌كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در شب معراج، بهشت‌ و جهنم را دید. یا به‌صورت مكاشفه بهشت‌ و جهنم را ببیند؛ شبیه آنچه عارفان ادعا می‌كنند و البته برای تأیید ادعای بعضی از ایشان قراینی نیز وجود دارد، یا دست‌كم درك بهشت‌ و جهنم می‌تواند به این معنا باشد كه مؤمنان واقعی چنان فكرشان متوجه آخرت و بهشت‌ و جهنم است و چنان بر ثواب و عقاب اخروی و مسائل مربوط به سرای آخرت تمركز یافته‌اند و فكرشان را از توجه به غیر آخرت بازداشته‌اند، كه گویی بهشت‌ و جهنم را می‌بینند. نوع نخست كه رؤیت و مشاهدة حقیقی است به معصومان علیهاالسلام اختصاص دارد.

درك بهشت ‌و جهنم در قالب مكاشفه‌ شاید برای دوستان برگزیدة خدا و افرادی خاص از غیرمعصومان رخ دهد. اما این‌نوع رؤیت از دسترس ما دور است و آنچه از ما ساخته است این است که چنان فكر و ذهنمان را بر امور مربوط به آخرت متمركز سازیم و بهشت و جهنم را باور كنیم كه گویا آنها را می‌بینیم، و حال ما شبیه كسانی شود كه به‌راستی بهشت ‌و جهنم را می‌بینند. بهترین راه برای تحصیل این تمركز، انس با قرآن است. برای ایجاد انس با قرآن در خود، نباید به خواندن قرآن و حتی توجه سطحی به مفاهیم آن بسنده كنیم، بلكه باید در مفاهیمش تأمل و تفكر كنیم. چنان‌كه در روایات سفارش شده است، بكوشیم هنگام خواندن یا شنیدن آیات قرآن، خود را مخاطب آن بدانیم. وقتی آیات رحمت را می‌خوانیم، احساس كنیم كه ما مخاطب آنها هستیم. همچنین وقتی آیات عذاب را تلاوت می‌كنیم، احساس كنیم كه ما مخاطب خداوندیم و او با انذار و عتاب با ما سخن می‌گوید. اگر ما بیشتر به آیات و روایات مربوط به قیامت و بهشت و دوزخ بیندیشیم و با آنها انس یابیم، حال كسی را می‌یابیم كه بهشت را می‌بیند و از نعمت‌های آن بهره‌مند است. نیز حال كسی را پیدا می‌كنیم كه جهنم و عذاب‌های آن‌ را می‌بیند.