فهرست مطالب

گفتار بیست‌وهفتم: برنامه شبانه شیعیان واقعی


 


 

گفتار بیست‌وهفتم

برنامه شبانه شیعیان واقعی


 

امیر مؤمنان علیه السلام در ادامه خطبه خود كه به معرفی ویژگی‌های پرهیزگاران و شیعیان واقعی اختصاص یافته، برنامه شبانه و روزانه آن مردان صالح و شایسته را یادآور می‌شوند. ایشان درباره برنامه شبانه آنها می‌فرمایند:
 

أَمَّا الّلَیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالُونَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهُ تَرْتِیلاً یَعِظُونَ أَنْفُسَهُمْ بِأَمْثَالِهِ وَیسْتَشْفُونَ لِدَائِهِمْ بِدَوَائِهِ تَارَةً، وَتَارَةً مُفْتَرِشُونَ جِبَاهَهُمْ وَأَكُفَّهُمْ وَرُكَبَهُمْ وَأَطْرَافَ أَقْدَامِهِمْ تَجْرِی دُمُوعَهُمْ عَلَی خُدُودِهِمْ یُمَجِّدُونَ جَبَّاراً عَظِیماً وَیَجْأَرُونَ إِلَیْهِ جَلَّ جَلاَلُهُ فِی فَكَاكِ رِقَابِهِمْ هَذَا لَیلُهُم؛ اما شب به‌پا می‌ایستند و قطعاتی از قرآن را به‌آرامی و با اندیشه و قرائت نیكو می‌خوانند. خویشتن را با مثل‌ها و اندرزهای قرآن پند می‌دهند و دردشان را بدان درمان می‌سازند. بخشی از شبشان این‌گونه گذرد و زمانی نیز پیشانی و كف دست و زانوان و پشت پایشان را بر زمین فرش می‌سازند (به‌حال سجده بر خاك می‌افتند). اشكشان بر گونه‌ها روان می‌شود و بدین‌سان جبار عظیم را می‌ستایند و برای آزادی از دوزخ به

پیشگاه خدای بزرگ پناه می‌برند و ناله سر می‌دهند. شب آنها چنین می‌گذرد.

انس شیعیان واقعی با قرآن

حضرت می‌فرمایند كه شیعیان واقعی و خالص برپا می‌ایستند و گام‌های خود را جفت می‌كنند و به‌آرامی و با تأنی قرآن می‌خوانند (از برخی روایات برداشت می‌شود كه بهترین شیوة قرائت قرآن آن ‌است‌ كه انسان در خلوت رو به قبله بایستد و قرآن را روی دو دست بگیرد و با ترتیل و شمرده و آرام آن ‌را بخواند). آنان با مثل‌ها و اندرزهای قرآن، خودشان را پند می‌دهند و دردشان را با قرآن شفا می‌بخشند. در بخش دیگر شب، پیشانی بر خاك می‌سایند و به نجوای با خداوند می‌پردازند و اشك بر گونه‌هایشان جاری می‌شود و به پیشگاه جبروت و عظمت الهی پناه می‌برند و او را می‌ستایند و ازسویدای دل، برای رهایی از آتش جهنم ناله سر می‌دهند.

خطبه نسحه نهج‌البلاغه از روایت نوف بكالی كه در بحار الانوار آمده مفصل‌تر و عبارات آن نیز دل‌نشین‌تر است. ازاین‌رو، در این جلسه بنده بر نسحه نهج البلاغه تأكید دارم و به شرح و بررسی آن می‌پردازم. در نهج البلاغه چنین آمده است:

أَمَّا الّلَیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقَُرْآنِ یُرَتّلِوُنَهَا تَرْتِیلاً. یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَیَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ. فَإِذَا مَرُّوا بِآیةٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَكَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسَهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهمْ. وَإِذَا مَرُّوا بِآیةٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَشَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَی أَوْسَاطِهِمْ،

مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَأَكُفِّهِمْ وَرُكَبِهِمْ وَأَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ یَطْلُبُونَ إِلَی اللهِ تَعَالَی فِی فَكَاكِ رِقَابِهِم؛(1) اما شب به‌پا ایستند و قطعاتی از قرآن را به‌آرامی و با اندیشه و قرائت نیكو بخوانند. با قرآن خود را محزون سازند و داروی درد خود را در آن بیابند. وقتی به آیه‌ای برسند كه در آن بشارت‌های الهی باشد، بدان دل بندند و با شوق به آن نگاه می‌كنند و گمان می‌برند پاداشی كه آیه از آن خبر می‌دهد دربرابر چشم ایشان است و آن‌ را می‌بینند؛ و هرگاه به آیه‌ای برخورند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می‌سپارند؛ چنان‌كه گویا صدای بر هم خوردن شعله‌های آتش و شیون و فریاد در بیخ گوش‌هایشان است. پس برای انجام ركوع خم می‌شوند و پیشانی و دست و پایشان را بر خاك می‌سایند و خاكسارانه خدا را نیایش می‌كنند و از او رهایی خود را از آتش جهنم می‌خواهند.

این سخن امیر مؤمنان علیه السلام كه شیعیان واقعی با خواندن قرآن خود را محزون می‌سازند، به آن اشاره دارد كه بهتر است قرآن با غم و صدای حزن‌آور خوانده شود. در برخی از روایات نیز تصریح شده كه قرآن را به‌گونه‌ای بخوانید كه دل شنونده را غمگین سازد. در حدیثی امام صادق علیه السلام فرمودند: إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءَوهُ بِالْحُزْنِ؛(2) «قرآن برای اندوه [و تأثر در نفوس مردمان] نازل شده است. پس آن‌ را با آواز حزین بخوانید». همچنین درباره جمله وَیَسْتَثِیِرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ، برخی از شارحان نهج البلاغه گفته‌اند: وقتی انسان با صدای غمگین قرآن می‌خواند، اشكش جاری می‌شود و با این اشك، دردهایش بهبود می‌یابد و برطرف می‌شود.


1. نهج البلاغه، خطبه 193.

2. محمد‌بن‌یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص114، ح2.

«تطلّع» به‌معنای اشراف و تسلط ‌داشتن بر چیزی و از بالا نگاه‌ كردن به آن است. حضرت می‌فرمایند: آن‌گاه‌كه شیعیان خالص و واقعی به آیاتی برمی‌خورند كه در آنها به نعمت‌ها، رحمت و مغفرت خداوند بشارت داده شده، ازسر شوق و طمع دل به ‌آنها می‌سپرند و به‌سان كسی كه قد برمی‌افرازد تا از بالا بر چیزی اشراف یابد و به‌خوبی آن‌ را ببیند، ازسر شوق، جان‌هایشان را با آن آیات پیوند می‌زنند و چنان به آنها می‌اندیشند كه احساس می‌كنند نعمت‌ها و رحمتی كه بدان بشارت داده شده، دربرابر چشمانشان حاضر است.

اما وقتی به آیه‌هایی كه در آنها وعده عذاب داده شده و مردم را از عقوبت الهی ترسانده‌اند، گوش جان می‌سپرند، با عمق جان پیامشان را درك می‌كنند؛ آن‌سان‌كه گویی صدای همهمه و بر هم‌ خوردن آتش جهنم و ناله جهنمیان را می‌شنوند.

حضرت پس از بیان حالت شیعیان واقعی هنگام خواندن قرآن، به بیان حالت ایشان هنگام ركوع و سجده می‌پردازند و می‌فرمایند: آنها در پیشگاه خداوند خم می‌شوند و به ركوع می‌روند و سپس سجده می‌کنند و دست‌ها و پاها و پیشانی بر زمین می‌نهند و عاجزانه از خداوند می‌خواهند كه آنها را از آتش جهنم نجات دهد.

ارزش و اهمیت عبادت و نجوای شبانه

حاصل این فراز از خطبه امیر مؤمنان علیه السلام این‌ است‌ كه شیعیان حقیقی و خالص برنامه‌ای شبانه برای عبادت و بندگی خدا دارند و بخشی از آن برنامه را به خواندن قرآن و تدبیر در آن اختصاص می‌دهند. بخش دیگر ‌را نیز به نماز و ركوع و سجود در پیشگاه خداوند و درخواست دریافت رحمت الهی و رهایی از

عذاب جهنم می‌گذرانند. در قرآن نیز به عبادت در شب توجهی ویژه شده است. خداوند به پیامبرش توصیه می‌كند كه بیشتر شب را به عبادت سپری كند:

یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلا * نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلا * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا * إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلا * إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَأَقْوَمُ قِیلا؛(1) ای جامه‌به‌خود‌پیچیده، شب را [به نماز] برخیز مگر اندكی، نیمی از آن ‌را، یا اندكی از نیمه‌ بكاه [تا به ثلث برسد]، یا بر آن بیفزای [تا به دو ثلث رسد] و قرآن را شمرده و آرام [واضح و با درنگ] بخوان. ما به‌زودی بر تو سخنی سنگین و گران‌مایه القا می‌كنیم [یعنی این قرآن را بر تو فرو خواهیم فرستاد]، همانا ساعت‌های شب [برای عبادت] استوارتر و پابرجاتر، و به گفتار درست‌تر است [از عبادت روز].

همچنین خداوند در وصف پرهیزگاران و مؤمنانی كه به مقامات عالی بهشت رسیدند، می‌فرماید: كَانُوا قَلِیلاً مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُون * وَبِالأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون؛(2) «اندكی از شب را می‌خفتند [و بیشتر آن ‌را به نماز و عبادت برمی‌خاستند]، و سحرگاهان آمرزش می‌خواستند».

اكنون این پرسش مطرح می‌شود كه چرا به عبادت در شب بیشتر توجه و بر آن تأكید شده است؟ پاسخ این ‌است ‌كه تأكید بر عبادت در شب، به‌دلیل مطلوب ‌بودن حضور قلب و انقطاع الی‌الله در عبادت است و روح عبادت در قطع توجه به غیر خدا و توجه كامل به خداوند است. سرگرمی‌های روز و نیز شرایط طبیعی و پدیده‌های محیطی كه در روشنایی روز دیده می‌شوند، توجه انسان را به خود


1. مزمل (73)، 1ـ6.

2. ذاریات (51)، 17ـ18.

جلب می‌كنند و از توجه او به خداوند می‌كاهند. ازاین‌رو، در شب كه انسان از سرگرمی‌های روزانه فارغ شده و به‌دلیل تاریك‌ بودن محیط، توجهش به پیرامون خویش جلب نمی‌شود، آمادگی بیشتری برای حضور قلب و تمركز بر عبادت دارد. البته ما چون به تاریكی عادت نكرده‌ایم، این وضعیت را نمی‌توانیم تحمل كنیم و شب در حال عبادت نیز چراغ را روشن می‌كنیم. اما شایسته آن ‌است‌ كه انسان عبادت شبانه‌اش را در تاریكی انجام دهد و اگر چند ‌روزی در تاریكی شب نماز بخواند رفته‌رفته با تاریكی انس می‌گیرد.

در گذشته كه برق نبود، با فرارسیدن شب، شهر یك‌پارچه تاریك می‌شد. روشنایی اندك مساجد نیز از چراغ‌های پیه‌سوز فراهم می‌شد تا مردم كه برای عبادت و نماز به مسجد می‌رفتند، هر‌چند به‌صورت محدود، همدیگر را ببینند تا زمین نخورند و برای یكدیگر مزاحمتی فراهم نیاورند. پس‌ از‌‌ تولید دستگاه‌های مولد برق نیز چنان نبود كه از سر شب تا صبح برق در اختیار مردم قرار گیرد، بلكه چند ساعت آغازین شب برق بود و پس‌‌ازآن برق قطع می‌شد. در زمان تحصیل ما در مدرسه فیضیه، تنها چهار ساعت آغازین شب، شهر قم و مدرسه فیضیه برق داشت و پس‌از‌آن شهر خاموش می‌شد.

طبیعی است كه در تاریكی شب كه مردم در خانه‌های خود به سر می‌برند و بسیاری از آنها استراحت می‌كنند، سكوت و آرامش همه‌جا را فرامی‌گیرد و سروصدایی نیست كه توجه انسان را جلب كند. این تاریكی موجب می‌شود كه انسان چیزی را نبیند و درنتیجه مناظر اطراف، توجهش را جلب نمی‌كنند. درنتیجه، فرصت مناسبی برای عبادت فراهم می‌آید و انسان می‌تواند فارغ از عواملی كه موجب پراكندگی حواس و توجه انسان می‌شوند، با حضور قلب و توجه بیشتر عبادت كند. به‌واقع برای مشتاقان عبادت، شب بستر مناسبی برای

رازونیاز است و انگیزه آنها برای عبادت در شب بیشتر می‌شود. طبیعی است وقتی انسان در شب با حضور قلب و توجه بیشتر نماز می‌خواند، تأثیر عبادتش بیشتر و پایدارتر خواهد بود. اما در روز كه مردم به تكاپو و تلاش و فعالیت روزانه می‌پردازند، فرصت كمتری برای عبادت فراهم است و زمان انسان بیشتر صرف كار و تلاش و فراهم‌ آوردن روزی می‌شود. در ادامه آیات سوره مزمل كه به آنها اشاره كردیم، خداوند می‌فرماید: إِنَّ لَكَ فِی النَّهارِ سَبْحاً طَوِیلا؛(1) «زیرا تو را در روز آمدوشد [كار و شغل] دراز و بسیار است [پس شب را ویژه عبادت و خلوت و مناجات قرار بده]».

پس چنان‌كه خداوند در آیه ششم سوره مزمل، با تعبیر «أشَدُّ وَطْئا»، عبادت شبانه را عمیق‌تر، پایدارتر و مؤثرتر معرفی می‌كند، به‌دلیل موقعیت ویژه شب كه نظر انسان به محیط اطراف جلب نمی‌شود، ذهن انسان برای تمركز آمادگی بیشتری دارد. اگر انسان در آن‌ فرصت مناسب، با حضور قلب و تمركز عبادت كند، آن عبادت تأثیری بیشتر بر قلبش می‌نهد و اثرش راسخ‌تر و پایدارتر خواهد بود. ازاین‌رو، سفارش شده كه انسان در روز نمازش را در محلی كوچك و خلوت بخواند و در برابرش تصاویر و نقاشی نباشد تا توجهش بدان جلب نشود و از حضور قلبش برای نماز كاسته نشود. درباره سلمان نقل شده كه محل نماز او به‌اندازه‌ای بود كه تنها یك نفر می‌توانست در آن بایستد و نماز بخواند. طبیعی است كه در چنین محل كوچكی، تمركز و توجه انسان بیشتر خواهد بود.

روز؛ فرصت فعالیت و حضور در اجتماع

همچنان‌كه انسان مؤمن و خالص شب را به عبادت سپری می‌كند، در روز به انجام


1. مزمل (73)، 7.

وظایف فردی و اجتماعی و فعالیت می‌پردازد. به‌دستور خداوند، انسان باید در روز به فعالیت و كسب روزی بپردازد و روا نیست آدمی در انزوا به‌ سر برد و از فعالیت‌های اجتماعی دور بماند. خداوند این عالم را آفریده و به انسان حیات و نعمت‌هایی را ارزانی داشته و فرصت‌هایی را برای او قرار داده تا از همه آنها استفاده كند و با بهره‌برداری از آنچه دارد به كمال و تعالی دست یابد و هیچ‌گاه از خداوند غافل نشود؛ چنان‌كه امام حسین علیه السلام در دعای خود در روز عرفه می‌فرمایند:

إِلهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلاَفِ الآثَارِ وَتَنَقُّلاَتِ الأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَیَّ فِی كُلِّ شَیْءٍ حَتَّی لاَ أَجْهَلَكَ فِی شَیْء؛(1) خدایا، از تنوع و از‌پی‌هم‌آمدن آثار و پدیده‌ها و گوناگونی و دگرگونی در احوال جهان دانستم كه غرض تو از آفرینش من این‌ است‌ كه خود را در هر چیزی به من بشناسانی و من در هیچ‌یك از امور عالم از تو غافل نباشم.

از دیدگاه اسلام، پذیرفته نیست كه انسان به‌دور از اجتماع و در صومعه و دیر زندگی كند و در انزوا عبادت كند. در این صورت عبادت تك‌بعدی است و به بُعد فردی و شخصی آن بسنده شده است؛ حال‌آنكه عبادت دارای زمینه‌های اجتماعی است و كسی كه در انزوا به ‌سر می‌برد، از انجام عبادات اجتماعی بازمی‌ماند. وی به آموزش دیگران، امربه‌معروف و نهی‌ازمنكر و خدمت به خلق نمی‌پردازد و جهاد در راه خدا برایش بی‌معنا خواهد بود. درحالی‌كه در كنار عبادت فردی، باید این عبادت‌های مهم اجتماعی نیز انجام پذیرند و شكی نیست كه درس خواندن، موعظه كردن، رسیدگی به فقرا، امربه‌معروف و نهی‌ازمنكر، جهاد در راه خدا و دیگر عبادت‌های اجتماعی بیشتر در روز انجام می‌شوند. پس بایسته است كه انسان روز را به انجام وظایف فردی و اجتماعی اختصاص دهد و


1. شیخ‌عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه.

پس از استراحت در بخشی از شب، در باقی‌مانده آن عبادت كند. البته اگر كسی در شب نیز به انجام نمازهای واجب خود بسنده كند، مؤاخذه نمی‌شود، اما برای رسیدن به مقامات عالی، باید عبادت و مناجات‌های طولانی شبانه داشت.

شیعیان واقعی و رعایت ادب خواندن قرآن و اندیشیدن در آن

حضرت درباره كیفیت برنامه عبادی شبانه شیعیان واقعی فرمودند: آنان بخشی از برنامه شبانه خود را به خواندن قرآن اختصاص می‌دهند و برپا می‌ایستند و به‌صورت ترتیل و آرام و شمرده قرآن می‌خوانند. وقتی انسان، آرام و شمرده قرآن می‌خواند، به مفاهیم و پیام‌های آیه‌ها توجه می‌كند و فرصت تدبیر در آنها را دارد و می‌تواند آنچه را آیات خبر می‌دهند پیش چشمش مجسم كند. حتی احساس كند او مخاطب قرآن است. اما وقتی انسان با سرعت قرآن می‌خواند، مجال تفكر و توجه به آیات را پیدا نمی‌كند و درنتیجه، آن آیه‌ها تأثیر چندانی بر او نمی‌گذارند. برخی گفته‌اند از سخن امیر مؤمنان علیه السلام برداشت نمی‌شود كه ملازمه‌ای بین ایستادن و خواندن قرآن وجود داشته باشد و چنان نیست كه شیعیان واقعی كه امیر مؤمنان علیه السلام از آنها سخن می‌گویند، پیوسته شب‌ها در حال ایستاده قرآن می‌خواندند. اما این برداشت، خلاف ظاهر روایت است و از ظاهر سخن آن حضرت استفاده می‌شود كه آنها به این كار پایبند بودند كه با احترام بایستند و قرآن بخوانند. خواندن قرآن در حال ایستاده و روبه‌‌قبله ادبی ویژه است ‌كه اولیای خدا رعایت می‌كرده‌اند و ارزشمند‌تر از آن ‌است ‌كه انسان بنشیند و تكیه بدهد و قرآن بخواند. البته حدی خاص برای عبادت و خواندن قرآن معین نشده و هركس به فراخور حال می‌تواند هرچه‌قدر توان دارد قرآن بخواند و عبادت كند. آنچه درباره عبادت شبانه رسول خدا صلی الله علیه و آله در سوره مزمل آمده و نیز آنچه درباره

عبادت شبانه شیعیان واقعی در سخن امیر مؤمنان علیه السلام آمده، به‌منزله معیار و حد مطلق برای همگان معرفی نشده است. اگر انسان از انجام آن سطح از عبادات ناتوان باشد، می‌تواند به كمتر از آن بسنده كند. ازاین‌‌جهت خداوند می‌فرماید:

إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَه مِّنَ الَّذِینَ مَعَكَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْكُمْ فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَیَكُونُ مِنكُم مَّرْضَى وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَؤُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْه؛(1) پروردگارت می‌داند كه تو نزدیك دوسوم شب و نیم آن و یك‌سوم آن‌ را به نماز برمی‌خیزی و گروهی از آنان كه با تواَند نیز [چنین می‌كنند] و خدا شب و روز را اندازه می‌كند [و می‌داند كه شما چه اندازه از شب را به نماز می‌ایستید و] می‌داند كه شمار آن را نتوانید داشت. پس [به مهر و بخشایش خود] بر شما بازگشت (آن‌ را بر شما سبك ساخت). پس هرچه میسر شود از قرآن بخوانید. می‌داند كه برخی از شما بیمار و برخی دیگر به جست‌وجوی فضل خدا (روزی) در سفرند و گروهی دیگر در راه خدا كارزار می‌كنند. پس هرچه میسر شود از آن‌ بخوانید.

محدوده نجوا با خدا

خداوند می‌فرماید كه همه شما نمی‌توانید دو ثلث یا نیمی و یا یك ثلث شب را به‌ عبادت سپری كنید؛ چون بسیاری از شما در سفرید و سفر دشواری‌هایی دارد. در گذشته مسافرت بسیار خسته‌كننده بود. افراد پس از ‌آنكه سوار بر شتر یا اسب


1. مزمل (73)، 20.

و الاغ یا با پای پیاده مسافرت می‌كردند، مجبور بودند پس از پیمودن مسافتی برای رفع خستگی استراحت كنند، و سپس به سفر خود ادامه دهند. طبیعی است فرد مسافر نمی‌تواند زمان چندانی را به ‌عبادت‌های مستحبی بگذراند. همچنین فرد بیمار نمی‌تواند دو ثلث شب را به خواندن قرآن و نافله شب و مناجات اختصاص دهد. پس هر‌كس باید هر‌قدر برایش امكان‌پذیر است عبادت كند و قرآن بخواند. نباید پنداشت كه اگر كسی خواست سحر عبادت كند، حتماً باید عبادتش چند ساعت طول بکشد، بلكه اگر ده دقیقه عبادت كند كافی است. یكی از وسوسه‌ها و راه‌های شیطان برای بازداشتن انسان از سحرخیزی آن ‌است ‌كه به او القا می‌كند برای عبادت شبانه باید چند ساعت زمان صرف كرد. آن‌گاه با این تصور كه صرف این زمان برای عبادت امور زندگی انسان را مختل می‌كند، انسان را از سحرخیزی و خواندن نماز شب بازمی‌دارد. حال‌آنكه نماز شب را می‌توان در ده یا پانزده دقیقه خواند. البته اگر كسی بیشتر همت كند، می‌تواند زمان بیشتری را به آن اختصاص دهد و افزون بر نماز شب، قرآن نیز بخواند.

از برخی آیه‌های قرآن برداشت می‌شود كه مراد از قرائت قرآن، تنها خواندن آن نیست، بلكه مراد، تلاوت قرآن در نماز است؛ مانند آیه وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا؛(1) «و نماز بامداد را به‌پا دار كه خواندن نماز بامداد در دید و حضور [فرشتگان شب و روز] است».

با توجه به مقارنت قرآن با نماز در این آیه نورانی، در روایات آمده است كه مراد از «قرآن الفجر» نماز صبح است. اسحاق‌بن‌عمار نقل می‌كند: به امام صادق علیه السلام عرض كردم:

أَخْبِرْنِی عَنْ أَفْضَلِ الْمَوَاقِیتِ فِی صَلاَةِ الْفَجْرِ؟ قَالَ: مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرٌ إِن


1. اسراء (17)، 78.

اللهَ تَعَالَی یَقُولُ؛ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودا؛ یَعْنیِ صَلاَةَ الْفَجْرِ تَشْهَدَهَا مَلاَئِكَةُ النَّهَارِ وَمَلاَئِكَةُ اللَّیْلِ. فَإِذَا صَلَّی الْعَبْدُ صَلاَةَ الصُّبْحِ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَینِ أَثْبَتَهَا مَلاَئِكَةُ اللَّیْلِ وَمَلاَئِكَةُ النَّهَار؛(1) «مرا از بهترین زمان برای خواندن نماز صبح آگاه فرما». فرمود: «هنگام طلوع فجر؛ زیرا خداوند می‌فرماید: "به‌تحقیق قرآن فجر مشهود است"؛ یعنی نماز صبح را هم فرشتگان روز و هم فرشتگان شب می‌بینند. پس اگر بنده‌ای نماز صبحش را هنگام طلوع فجر بخواند، ثواب آن دو بار در نامه اعمالش نوشته می‌شود: هم فرشتگان روز می‌نویسند، هم فرشتگان شب».

در برخی آیه‌های قرآن، خداوند خطاب به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بر انجام سجده و تسبیح طولانی در شب تأكید می‌كند و می‌فرماید: وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلا؛(2) «و در پاسی از شب او را سجده كن و به پاكی بستای». شاید از جمع بین سجده و تسبیح در آیه یاد‌شده بتوان برداشت كرد كه شایسته است انسان در شب سجده‌های طولانی انجام دهد و در آنها خداوند را تسبیح كند. در آیه دیگر، درباره فضیلت ستایش خدا در آغاز و پایان شب می‌فرماید: وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبارَ النُّجُوم؛(3) «و او را در پاسی از شب و هنگام رفتن و ناپیدایی ستارگان (طلوع فجر) به پاكی یاد كن».

اهمیت عبادت خدا و تدبر در قرآن

از آنچه امیر مؤمنان علیه السلام درباره برنامه شبانه شیعیان واقعی و حالت آنها هنگام


1. عبدعلی‌بن‌جمعه عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج4، ص223.

2. انسان (76)، 26.

3. طور (52)، 49.

تلاوت قرآن فرموده‌اند درمی‌یابیم كه شایسته است ما نیز قرآن را با تفكر و تدبر بخوانیم؛ آن‌سان‌كه وقتی آیات رحمت الهی را می‌خوانیم، رحمت خداوند و نعمت‌های بهشتی را فراروی خود بیابیم و احساس كنیم كه به ‌تماشای آنها نشسته‌ایم و وقتی آیات عذاب را می‌خوانیم، صدای همهمه آتش جهنم و شیون دوزخیان را در گوش خود احساس كنیم. اگر نتوانستیم چنین حالتی را برای خود پدید آوریم، دست‌كم بكوشیم آیات قرآن را با توجه به معانی و مفاهیم آنها بخوانیم و هنگام تلاوت، به مسائل و مشكلات مادی‌مان نیندیشیم. همچنین بكوشیم شب‌ها به نماز و مناجات و ركوع و سجده‌های طولانی بپردازیم. درباره برخی شاگردان و تربیت‌یافتگان مكتب پیامبر و اهل‌بیت علیهم السلام نقل شده كه آنان گاهی همه شب را به ركوع سپری می‌كردند و آن را «لیلةالركوع» نام می‌نهادند. گاهی نیز همه شب را به سجده سپری می‌كردند و آن‌ را «لیلةالسجود» می‌نامیدند. درباره اویس قرنی، از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه عبادت‌های طولانی داشت و یك شب را به ركوع می‌گذراند و شب دیگر را به سجده.

این حالات درباره برخی از بزرگان و علما نیز نقل شده است. برای من تصور اینكه كسی بیشتر طول شب را به یك ركوع یا یك سجده سپری كند، بسیار دشوار بود؛ تااینكه شخصی موثق از قول خادم امام رضا علیه السلام داستان ركوع طولانی مرحوم شیخ‌‌حسن‌علی نخودكی اصفهانی را برایم نقل كرد. درنتیجه، وجود آن حالات در اولیای خدا برایم باورپذیر شد. آن خادم درباره مرحوم شیخ‌‌حسن‌علی نخودكی كه در مشهد مقدس زندگی می‌كرد نقل كرده بود: ایشان پایبند بود كه هر شب به پشت‌بام حرم مطهر برود و تا صبح به نماز و عبادت بپردازد. نماز و ركوع ایشان نیز بسیار طول می‌كشید. یك شب سرد زمستانی ایشان در پشت‌بام حین نماز به ركوع رفت و ركوعش ‌طول کشید. بنده چند دقیقه صبر كردم كه ایشان سر از

ركوع بردارد، اما ركوع ایشان ادامه یافت. ناگهان برف نیز باریدن گرفت، اما ایشان زیر برف به ركوعش ادامه داد و هرچه بنده صبر كردم نمازش پایان نیافت. سرانجام سردم شد و طاقت نیاوردم كه آنجا بمانم. پس لباس گرمی كنار ایشان نهادم تا بپوشند و در را بستم و به خانه رفتم. اما در خانه پیوسته برای شیخ‌‌حسن‌علی نگران بودم كه با این برف چه خواهد کرد. پیش از اذان صبح و زودتر از دیگر شب‌ها به حرم و پشت‌بام رفتم و با كمال تعجب دیدم كه ایشان همچنان در حال ركوع است و حدود یك وجب برف روی پشتش نشسته است.

براثر این عبادت‌ها و بندگی‌های خالصانه، خداوند به آن مرحوم مقامی بخشید و نفسی داد كه خراسانی‌ها به تواتر نقل كرده‌اند با دانه‌ای انجیر بیماری‌های سخت و درمان‌ناپذیر را شفا می‌داد. بیمارانی كه پزشكان به آنها پاسخ منفی داده بودند و بیماری‌شان را درمان‌ناپذیر می‌دانستند، نزد آن مرحوم می‌رفتند و ایشان بر دانة انجیری دعا می‌خواند و آن را به آنها می‌داد. آن بیماران نیز با خوردنش شفا می‌یافتند.

ما به مقامات اولیای خدا دست نیافته‌ایم و نمی‌توانیم عبادات طولانی و ركوع و سجدة طولانی داشته باشیم و حتی تصور اینكه شبی را به سجده یا ركوع بگذرانیم برایمان دشوار است، چه رسد به انجام آن. اما دست‌كم بكوشیم شباهتی به اولیای خدا بیابیم و نمازمان را سرسری نگیریم و با تأمل و تدبر بخوانیم. در روایت آمده است: إِذَا اسْتَعْجَلَ الْعَبْدُ فِی صَلاَتِهِ یَقُِولُ اللهُ سَبْحَانَهُ واسْتَعْجَلَ عَبْدِی أَیَرَاهُ یظُنُّ أَنَّ حَوَائِجَهُ بِیَدِ غَیْرِی؛(1) «وقتی بنده در نمازش شتاب می‌كند، خدای تعالی به او می‌فرماید: "بنده من شتاب كرد. آیا می‌پندارد كه نیازهایش در دست كسی جز من است؟"» پس بكوشیم بیشتر به نمازمان اهمیت دهیم و زمان


1. احمدبن‌فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص154.

بیشتری صرف آن كنیم. بكوشیم هنگام قرائت قرآن در نماز یا غیر ‌نماز، محتوای آیات قرآن را برای خودمان مجسم كنیم. احساس كنیم نعمت‌ها و بهشتی را كه آیات قرآن از آن خبر می‌دهند می‌بینیم و صدای همهمه آتش جهنم را كه آیات عذاب از آن خبر می‌دهند می‌شنویم.