قبل از پرداختن به شرح و تبیین اولین مناجات از مناجاتهای پانزدهگانه امام سجاد(علیه السلام) که مناجات التائبین نام گرفته به بحث درباره توبه میپردازیم:
«توبه» در لغت به معنای رجوع (بازگشتن و برگشتن) است. اما در اصطلاح و در عرف توبه عبارت است از بازگشت و رجوع از گناه به راه صواب و به تعبیر دیگر، رجوع از دوری از درگاه خداوند و انجام معصیت به درگاه خداوند و تقرب به او و نتیجه آن ترک گناهان و تصمیم بر ترک آنها در آینده است. راغب اصفهانی دراینباره میگوید: «توب (که عبارت دیگر توبه است) به معنای ترک گناه به زیباترین صورت است و آن، رساترین و بلیغترین وجه از وجوه معذرتخواهی است. زیرا عذر خواستن بر سه نوع است: یا آنکه شخص معتذر (عذرخواه) میگوید: فلان کار را نکردهام، یا میگوید: آن کار را کردهام، ولی منظورم از این کار چنینوچنان بوده است (به تعبیر بهتر درصدد موجه جلوه دادن کار خویش برمیآید) یا اینکه میگوید: آن کار را کردهام و بد کردهام و دگر بار تکرار نخواهم کرد و از آن دست خواهم کشید. این قسم همان توبه است».(1)
1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص169.
توبه گاهی به بنده نسبت داده میشود و در این صورت با «الی» متعدی میشود و به معنای برگشتن بنده بهسوی خدا، با استغفار و دست کشیدن از معصیت است و گاهی به خداوند نسبت داده میشود و در این صورت با «علی» متعدی میشود و به معنای قبول توبه عبد و توجه و بازگشت خدا به بنده با افاضه رحمت و لطف خویش است.
اقتضای فطرت انسان حرکت در مسیر خداوند و راه راست و انجام کارهای نیک است. اما گاهی عوامل شیطانی، انسان را از مسیر خداوند و راهی که فطرت خداداد برای انسان ترسیم کرده منحرف میسازند و انسان را به بدی و انجام گناه وادار میکنند. در این صورت، توبه به معنای بازگشت به مسیر صحیح و راهی است که خداوند برای انسان تعیین کرده و پاسخ دادن به ندای فطرت میباشد. شکی نیست که توبه و بازگشت از گناهان و لغزشها عقلاً واجب است. دلایل وجوب عقلی توبه عبارتاند از:
1. وجوب شکر منعِم: توبه متضمن شکر منعِم است، چه اینکه نافرمانی و سرپیچی از دستورات الاهی مصداق بارز ناسپاسی و نافرمانی است و بهترین سپاس و شکرگزاری خداوند، اطاعت از خداوند و انجام دستورات اوست و برای بازگشتن به سپاس و شکر خداوند بایسته است که انسان توبه کند.
2. لزوم دفع ضرر: گرفتار شدن به کیفر و عذاب الاهی که بهوسیله نافرمانی خداوند حاصل میآید بزرگترین ضرری است که متوجه انسان میگردد و برای دفع این ضرر خطیر و بزرگ، انسان باید توبه کند.
همچنین در شرع و کتاب و سنت توبه واجب گردیده و آیات و روایات فراوانی بر وجوب آن دلالت دارد که به اختصار به برخی از آنها اشاره میکنیم:
خداوند متعالی پس از آنکه به زنان مؤمن سفارش میکند که در برابر نامحرمان خود
را بپوشانند و زینت و زیورهای خود را تنها به محارم خود بنمایانند، میفرماید: وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛(1) «و ای مؤمنان، همگی به خدا بازگردید تا رستگار شوید».
در آیه دیگر خداوند میفرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَه نَّصُوحًا عَسَى رَبُّکمْ أَن یُکفِّرَ عَنکمْ سَیِّئَاتِکمْ وَیُدْخِلَکمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ؛(2) «ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خدای بازگردید [توبه کنید] بازگشتی به صدق و اخلاص [که از روی پشیمانی بر گناه و ترک آن و استغفار باشد] امید است پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به بهشتهایی درآرد که از زیر آنها جویها روان است».
در جای دیگر خداوند درباره کسانی که توبهشان پذیرفته میشود میفرماید: إِنَّمَا التَّوْبَه عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوَءَ بِجَهَالَه ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٍ فَأُوْلَـئِک یَتُوبُ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَکانَ اللّهُ عَلِیماً حَکیماً؛(3) «توبه نزد خداوند تنها برای کسانی است که از روی نادانی مرتکب گناه میشوند، سپس بهزودی توبه میکنند، ایناناند که خدا توبهشان را میپذیرد و خداوند دانای حکیم است».
در روایتی دیگر معاویهبنوهب میگوید که از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود:
اِذا تابَ العبدُ توبه نَصوحاً اَحَبّهُ اللهُ فَسَتَر عَلَیْهِ فی الدنیا و الآخره. فقلت: وکیفَ یَسْتُرُ عَلَیْه؟ قال: یُنْسی مَلَکَیْهِ ما کَتَبا عَلَیْهِ من الذنوب، و یُوحی اِلی جَوارِحِهِ: اُکْتُمْی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ، و یُوحی اِلی بِقاعِ الْاَرضِ: اُکْتُمی ما کانَ یَعْمَلُ عَلَیْک مِنَ الذُّنوبِ، فَیَلْقَی اللهَ حینَ یَلْقاهُ وَ لَیْسَ شیءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْءٍ مِنَ الذنوب؛(4) «چون بنده توبه نصوح کند خداوند او را دوست خواهد داشت
1. نور (24)، 31.
2. تحریم (66)، 8.
3. نساء (4)، 17.
4. کلینی، اصول کافی، ج2، ص430.
و در دنیا و آخرت بر او پردهپوشی کند. من عرض کردم: چگونه بر او پردهپوشی کند؟ فرمود: هرچه از گناهان را که دو فرشته موکل او برایش نوشتهاند از یادشان ببرد و به جوارح (و اعضای بدن) او وحی کند که گناهان او را پنهان کنید و به قطعههای زمین (که در آنجا گناه کرده) وحی کند که گناهانی را که بر روی شما انجام داده پنهان کنید. پس او خداوند را آنسان ملاقات میکند که هیچ چیز علیه او بر انجام گناهی از سوی او شهادت نمیدهد».
با توجه به اهمیت توبه و نقش آن در تصحیح رفتار و تغییر سرنوشت انسان، جا دارد که زمینههای پیدایش توبه را بشناسیم و بنگریم در چه شرایطی تصمیم و اراده توبه از انسان سر میزند و چه اموری مانع توبه میشوند. بیشک توبه امری جبری نیست بلکه حالتی اختیاری و ارادی است. البته اراده و تصمیم بر توبه کردن مانند بعضی از امور، بهراحتی پدید نمیآید و نیازمند زمینهسازی و فراهم ساختن مقدمات خاصی است. توضیح آنکه اراده بعضی از کارها، نظیر سخن گفتن بهراحتی تحقق مییابد و انسان گاه بهراحتی اراده میکند و تصمیم میگیرد که سخن گوید و یا ساکت بماند و چنین ارادهای هزینه و مقدمات ویژهای نمیطلبد. اما اموری چون نماز و قرآن خواندن چنین نیستند و همواره اراده انجام آنها بهراحتی از انسان سر نمیزند. وقتی انسان به واکاوی حالات نفسانی خود میپردازد پی میبرد که اراده همه کارها یکسان تحقق نمییابند. اراده، به معنای تصمیم گرفتن، یکی از افعال نفس یا کِیف نفسانی است که پس از تصور، تصدیق و شوق پدید میآید. توضیح آنکه: نخست انسان کاری را تصور میکند و سپس به تصدیق فایده آن میپردازد و
پس از این دو علم، حالت شوق به انجام فعل پدید میآید و پس از شدت یافتن شوق است که اراده آن فعل به وقوع میپیوندد و در پی اراده، عضلات بدن بهمنظور انجام فعل به حرکت درمیآیند.
روشن شد که اولین مقدمه و زمینه پیدایش اراده دانستن است و تا انسان به چیزی آگاهی نیابد، میل به آن و نیز اراده آن در او پدید نمیآید. بهعنوان نمونه، وقتی انسان از طریق روزنامه و یا رادیو و تلویزیون به فواید سبزیها و میوهها و تأثیر آنها در جلوگیری از سرطان پی برد و آن فواید را مورد تصدیق خویش قرار داد، سعی میکند در برنامههای غذایی خود بیشتر از آنها استفاده کند و در نهایت پس از پیدایش میل شدید به مصرف آنها، اراده استفاده از آنها در او پدید میآید. پس صِرف علم و تصدیق فایده برای اراده و تصمیم انسان کافی نیست و علاوه بر آنها، جهت تحقق اراده، انسان باید میل به انجام دانسته خود داشته باشد. گاهی انسان به کاری علم دارد و فایده آن نیز مورد تصدیقش قرار گرفته و تا اندازهای بدان تمایل نیز دارد، درعینحال تصمیم و اراده انجام آن کار را ندارد. این از آن جهت است که میل او شدت نیافته و میل شدیدتر به کار دیگر و اراده آن، مانع از اراده انجام این کار شده است. مثلاً او به فواید سبزیها واقف است، اما چون لذت استفاده از کباب و غذاهای چرب بیشتر است، آنها را ترجیح میدهد و بهطور طبیعی انسان در تزاحم بین دو لذت، لذت قویتر را ترجیح میدهد. البته گاهی انسان بر اثر عادت کاری که لذتش کمتر است و حتی کاری که فاقد لذت معقول است بر کاری که لذت بیشتری دارد ترجیح میدهد. نظیر اشخاص سیگاری که در ماههای مبارک رمضان به هنگام افطار و قبل از صرف غذا سیگار میکشند و طعم تلخ و بوی آزار دهنده دود سیگار را بر طعم شیرینی و غذای لذیذ ترجیح میدهند.
راه شکلگیری اراده توبه این است که در آغاز، انسان علم به زیان گناهان و
ارزش و نقش توبه داشته باشد و در درجه دوم این علم و توجه را در خود زنده نگه دارد و نگذارد فراموش شود. البته باید توجه داشت که باورداشت زیان و ضرر بعضی از کارها بهراحتی حاصل میگردد: بهعنوان نمونه، با توجه به زیانهایی که پزشکان برای سیگار برشمردهاند و کراراً از راههای گوناگون، نظیر رادیو و تلویزیون به گوش ما میرسد، اغلب به مضر بودن سیگار اذعان دارند. اما ضرر گناهان و لااقل برخی از گناهان بر همگان روشن نیست و بهخصوص با توجه به لذتی که در گناه است و با توجه به محسوس نبودن زیان گناه در برخی موارد، انسان بهراحتی زیان آن را باور نمیکند. این باور و شناخت با مطالعه در آیات و روایات و با دلایل عقلی حاصل میگردد. پس در گام اول توبه، باید ضرر گناه و فایده توبه بر انسان روشن گردد و بدون چنین باوری اراده جدی بر توبه در انسان پدید نمیآید.
برخی چون مرحوم فیض کاشانی(رضوان الله علیه) علم به ضرر گناه را جزو توبه به شمار آورده است و معتقد است که توبه از علم و حالت تألم و پشیمانی و انجام آنچه انسان دراینارتباط باور دارد تشکیل یافته است. اما علم عبارت است از شناخت بزرگی زیان گناهان و شناخت اینکه گناهان حجاب بین بنده و معبود میگردند. وقتی انسان به این معرفت رسید و به زیان گناهان یقین پیدا کرد، در دل اندوهگین میگردد و پس از سیطره پشیمانی از گناه بر دل، تصمیم میگیرد و اراده میکند که اکنون خود را به گناه آلوده نسازد و ملتزم میگردد در آینده و تا پایان عمر نیز گناه نکند و به تلافی و جبران گناهانی که در گذشته از او صادر شدهاند اقدام میورزد.(1) بههرروی، چه ما علم و تألم و پشیمانی از کردار زشت را جزو توبه حساب آوریم و چه آنها را از مقدمات توبه بدانیم و توبه را تصمیم بر ترک گناه و جبران گناهان گذشته و عزم بر
1. فیض کاشانی، المحجه البیضاء، ج7، ص5.
کنارهگیری از گناه در آینده قلمداد کنیم، توبه فرایندی دارد و آغاز این فرایند علم به ضرر گناه و منافع و مصالحی است که از ناحیه توبه و جبران گناهان عاید انسان میگردد، سپس حالت پشیمانی از کردار زشت گذشته و در نهایت تصمیم و اراده ترک گناه و جبران گناهانی است که انسان مرتکب گشته است.
کسی که به سلامتی خود علاقهمند است، اصول بهداشتی را رعایت میکند و همواره سعی میکند که از غذای سالم استفاده کند و از مصرف غذای آلوده و ناسالم میپرهیزد. اگر او متوجه شود که غذای مسموم و ناسالم مصرف کرده و در نتیجه بیمار گشته است، سخت ناراحت و متأثر میگردد که چرا با بیدقتی و با مصرف غذای ناسالم سلامتی خود را به خطر افکندم. همچنین کسی که به زیان گناه واقف است و میداند که گناه چون سم مهلک روح انسان را بیمار میکند، از کرده خود پشیمان میشود. او از اینکه سرمایه عمر خود را بیهوده از دست داده و در قبال آن چیزی به دست نیاورده، متأسف میگردد. انسان میتواند عمر خود را با خدا معامله کند و از دقایق عمرش در راه عبادت خدا، امر به معروف، و نهی از منکر و خدمت به دیگران استفاده برد و در برابر چند دقیقه از عمر خود که صرف عبادت خدا میشود، به پاداشهای بینهایت اخروی و رضوان الاهی دست یابد که با مقیاسهای مادی و دنیوی قابل ارزشگذاری نیستند. حال آیا کسی که میتواند با صرف وقت خود به عبادت خدا، بهشت الاهی همراه با نعمتهای بینهایت و ابدی آن را برای خویش فراهم سازد، اگر او ساعتی از عمر باارزش خود را صرف گناه و مشاهده فیلم مبتذل کرد و آن سرمایه بزرگی که بهای واقعی آن بهشت و نعمتهای بینهایت است را اینسان تلف کرد و از دست داد، پشیمان و اندوهگین نمیگردد؟
کسی که در برابر تلف کردن عمر خود نه فقط چیزی به دست نیاورده، بلکه قهر و غضب الاهی را برای خویش فراهم آورده و خود را مستحق عذاب و کیفری ساخته که اگر توبه نکند، در عالم آخرت بدان گرفتار میگردد، بیش از هرکس باید از کرده خود پشیمان گردد. اولین اثر این پشیمانی این است که به آن کار زشت ادامه نمیدهد و تصمیم میگیرد که بعداً نیز بدان دست نیازد و سعادت و آخرت خویش را خراب نسازد. همچنین به تلافی و جبران کارهای زشت خود میپردازد و سعی میکند دل و پرونده اعمال خویش را از زیان و خسارت گناهان پاک کند. اگر در انجام نمازهای خود کوتاهی کرده و یا اگر روزه نگرفته، قضای آنها را به جا میآورد و یا اگر به مال مردم دستاندازی کرده، درصدد جبران برمیآید. البته اگر کسی پشیمان شد و از کردار ناپسند خود توبه کرد، اما جبران کردار زشت خود را به آینده واگذار کرد، توبه واقعی نکرده است و زیان و خسارت گناه را باور ندارد. آیا وقتی غذایی مسموم است، هیچ عاقلی میگوید که اکنون این غذا را میخورم و فردا از خوردن آن خودداری میکنم؟ طبیعی است که انسان عاقل برای یک لحظه هم حاضر نمیشود غذای مسموم بخورد و سلامتی خود را به خطر افکند. مگر کسی که کاملاً در دام شیطان گرفتار شده باشد، نظیر افراد معتاد که با وجود خطرات جسمی و روانی و نکبتی که از ناحیه مصرف مواد مخدر متوجه آنان شده، نمیتوانند از مصرف آن سم مهلک خانمانسوز دست بکشند!!
ما باید بکوشیم به آفت تسویف و به تأخیر افکندن توبه گرفتار نگردیم و اگر به این آفت خطرناک مبتلا شدیم و در نتیجه، فرصتها و سرمایههای ارزشمند عمر را از دست دادیم و با امروز و فردا کردن اقدامی برای جبران خسارتهای معنوی نکردیم،
باید درصدد علاج این آفت برآییم.(1) چه در ارتباط با توبه و چه کارهای دیگر نظیر درس خواندن، با اینکه ما به اهمیت این امور واقفیم، اما گاهی انجام آنها را به تأخیر میاندازیم و وسوسههای شیطانی باعث میگردد که ما از فرصت عمر استفاده بهینه نبریم و بهخصوص در امر توبه کوتاهی داشته باشیم. تا جوانیم، به این بهانه که باید از لذتهای دوران جوانی استفاده برد، به گناه دست مییازیم و به خود وعده میدهیم که در دوران پیری توبه خواهیم کرد. گاهی بر اثر غرق گشتن در منجلاب گناه و لذتهای دنیوی، حال و نشاط برای توبه از ما گرفته میشود و حتی سخن از توبه و دست کشیدن از لذتها و شهوات خوشایند انسان نیست. در این صورت باید دید چه چیز مانع توبه و غفلت از آن شده است. میتوان مجموعه عوامل رهزن طریق درستکاری و خودسازی و به تعبیر دیگر موانع توبه را در دو عامل کلی گنجاند:
1. هوای نفس که مانع تعالی و پیشرفت و مانع صعود به قلههای بزرگ معنویت است، چنانکه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمودند: اَعْدَی عَدُوّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛(2) «سرسختترین دشمنان تو نفس توست که در درون خودت است».
کسانی که در غرقاب گناه غوطهورند و به مکافات رفتار زشت خود و حساب و
1. مرحوم فیض کاشانی درباره علاج تسویف میگوید: علاج تسویف اندیشه در این است که بیشترین ناله اهل جهنم ناشی از تسویف و به تأخیر افکندن توبه در دنیاست، چون تسویفکننده و کسی که کارش را به آینده حواله میدهد، به آیندهای امید بسته که ممکن است آن را درک نکند و اگر او باقی بماند و فردا را درک کند، چنانکه امروز عزمی بر ترک گناه نداشت، فردا نیز چنین عزمی نخواهد داشت. آیا عجز و ناتوانی او بر ترک گناه به جهت تسلط شهوت بر او نیست که این شهوت فردا نیز او را رها نمیکند، بلکه با تکرار و عادت به گناه قویتر و راسختر میگردد؟ [و در نتیجه مبارزه با آن دشوارتر میشود]... مثل تسویف کننده مثل کسی است که ناچار است درختی را از زمین برکند، اما چون آن را آنسان قوی مییابد که تنها با زحمت فراوان از زمین خارج میگردد، پیش خود میگوید سالی دیگر این درخت را از زمین خارج خواهم ساخت؛ درحالیکه نیک میداند که درخت هرچند باقی بماند راسختر و تنومندتر میگردد و او هرچند بر عمرش افزوده گردد، ضعیفتر و ناتوانتر میشود. پس حماقتی در دنیا بزرگتر و افزونتر از حماقت او نیست (فیض کاشانی، همان، ص101).
2. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج70، باب45، ص64، ح1.
کتاب در آخرت نمیاندیشند، بیشک تبعیت از هواهای نفسانی مانع بهرهمندی آنان از رحمت، نعمات و فیوضات الاهی میگردند.
2. آرزوهای طولانی: آرزوی دورودراز انسان را خیالپرداز بار میآورد و به انسان اجازه نمیدهد که لحظاتی به تفکر صحیح بپردازد و به راه دور و دراز و سختی که در پیش دارد بیندیشد؛ راهی که امیر مؤمنان(علیه السلام)درباره آن میفرمایند: آهِ مِنْ قِلَّه الزَّادِ وَطُولِ الطَّرِیقِ وَبُعْدِ السَّفَرِ وَعَظِیمِ الْمَوْرِدِ؛(1) «آه از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و سختی منزلگاه».
انسان برای اینکه توفیق توبه پیدا کند و بتواند با موانع سخت فراروی توبه مبارزه کند، در درجه اول باید از خداوند کمک و یاری بطلبد و در درجه دوم به اولیای خدا و امامان معصوم(علیهم السلام) توسل جوید و ارتباطش را با آنان مستحکم سازد. بیتردید کسی که دل خود را با اولیای خدا پیوند زده و دوستی و محبت آنان را بزرگترین سرمایه عمر خود قلمداد میکند، وقتی بداند قلب مقدس حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه الشریف) از گناه او میرنجد و ناراحت میشود، انگیزه بیشتری برای توبه و ترک گناه پیدا میکند.
1. نهج البلاغه، حکمت77.