از فرازهای مناجات المریدین که از نظر گذراندیم، به دست آمد که ورای مطلوبها، لذتها و خواستههای دنیوی که برای ما قابل درک هستند و با توجه به اهمیت آنها برای ما، سعی بلیغی برای رسیدن به آنها داریم، نعمتهای معنوی و اخروی نیز وجود دارند که بسیار برتر و والاتر از نعمتهای دنیوی هستند و نمیتوان نعمتهای دنیوی را با آنها مقایسه کرد. ولی چون انسانهای معمولی در بند طبیعت و جهان ماده هستند و درک و انس آنها متوجه امور طبیعی و خوشیها و لذتهای دنیوی است و درکی از نعمتهای نامحدود اخروی ندارند، خداوند از باب لطف و عنایت به بندگان خود، آنان را به آن نعمتها بشارت داده و بهگونهای آن نعمتهای ابدی را ترسیم و توصیف کرده که تا حدی در افق فهم و درک آن بندگان قرار گیرد. البته پرواضح است که انسانهای استثنایی و برگزیده خداوند که انبیاء و ائمه معصومین(علیهم السلام) و اولیای خاص خدا هستند، بهدرستی نعمتها و مواهب نامحدود اخروی و معنوی را میشناسند و در نتیجه دلبستگی و انسی به امور مادی و دنیوی ندارند و با عبادت خداوند و امور معنوی و اخروی مأنوس هستند.
اگر بنا بود خدا و اولیایش تنها به بیان مقامات عالی و مخصوص اولیای خاص خداوند بپردازند، برای اکثریت مردم که نه رسیدن به آن مقامات متعالی برایشان میسر است نه قدرت درک و فهم آن مقامات و مراتب را دارند، انگیزهای برای پیروی انبیاء و پیمودن راه آنان پدید نمیآمد. اگر ما فاصله افق فهم و درک یک کودک دوساله را با یک مرد چهلساله در نظر بگیریم، بیتردید آن فاصله و تفاوت فهمْ قابل مقایسه با فاصله و تفاوت فهمْ ما با فهم و درک حضرات معصومین(علیهم السلام) نیست. با توجه به این حقیقت، درخواستها و مناجاتهای اختصاصی آن پیشوایان معصوم برای ما قابل درک و فهم نیست. چه اینکه بهجز موارد نادری که برخی افراد بهصورت اتفاقی به حضور معصومین در هنگام مناجات وخلوتشان با خداوند بار مییافتند و آن دعاها و نجواها را برای ما نقل کردهاند، ما اطلاعی از غالب دعاها و نجواهایی که آن حضرات در خلوتشان با خداوند بر زبان میآوردند نداریم. اما در دعاها و مناجاتهایی که جنبه تعلیمی دارند و برای ارائه و الگوگیری همگان بیان شدهاند، این نکته رعایت شده که مطالب آنسان باشند که برای همگان قابل فهم باشد، تا انگیزه تقرب به خداوند و تحصیل تربیت الاهی برای نوع مردم فراهم گردد. این همان نکتهای است که خداوند در تمثیلات و توصیفات خویش از بهشت و نعمتهای آن رعایت کرده و سراسر آیات قرآن بهگونهای ارائه شدهاند که هرکس در حد فهم و درک خود میتواند از آنها بهره ببرد و در نتیجه، نور هدایت قرآن همه ظرفیتها را میپوشاند و هیچ ظرفیتی نیست که با معارف و انوار قرآن پوشش داده نشود و اشباع نگردد.
با توجه به اینکه اکثر دعاها و مناجاتها جنبه تعلیمی و تربیتی دارند و در آنها ظرفیت و فهم همه انسانها رعایت شده و نیز با توجه به اینکه در آنها کیفیت سیر روح انسانی به سمت خداوند متعال به نمایش گذاشته شده است، امام راحل، رضوان الله علیه، فرمودند: «مشایخ ما میفرمودند: قرآن، قرآن نازل است. آمده است بهطرف پایین و دعا از پایین به
بالا میرود؛ این قرآن صاعد است».(1) آن نکته لطیف در سخن امام راحل بیانگر آن است که دعاها و مناجاتها مشتمل بر معارف بلند و جامعی هستند و بایسته است ما که به اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) انتساب داریم، بیشازپیش از آنها استفاده کنیم. چنان نباشد که سالیانی بگذرد و چشممان به بسیاری از دعاهای وارده از حضرات معصومین(علیهم السلام) نیفتد و خود را از فیض آن چشمه جوشان معرفت محروم سازیم. درباره مرحوم شیخ عباس قمی(رضوان الله علیه) مؤلف مفاتیح الجنان نقل شده که آن کتاب، برنامه عملیِ آن مرحوم بوده است و ایشان مقید به خواندن همه دعاهای آن کتاب و استفاده مکرر از آنها بودهاند. وقتی ما به آن دعاها نگاه میکنیم، درمییابیم که دارای مضامینی بلند، عالی و اعجابانگیز هستند و جا دارد که درباره آن مضامین بلند و متعالی کار شود و بررسی شایسته و جامع درباره آنها انجام گیرد تا از این منبع جوشان معرفت که کماکان دست نخورده و بکر مانده است، دستاوردهای غنی و ارزشمندی در اختیار جویندگان معارف ناب توحیدی قرار گیرد.
خداوند درباره بهشت و نعمتهای ماندگار آن میفرماید: مَّثَلُ الْجَنَّه الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُکلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْک عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْکافِرِینَ النَّارُ؛(2) «وصف آن بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده [این است که] از زیر آن جویها روان است، میوهها و سایهاش همیشگی است. این است سرانجام کسانی که پرهیزکاری کردند، و سرانجام کافران آتش است».
در آیه دیگر میفرماید:
ادْخُلُوا الْجَنَّه أَنتُمْ وَأَزْوَاجُکمْ تُحْبَرُونَ * یُطَافُ عَلَیْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ
1. امام خمینی، صحیفه نور، ج 13، ص32.
2. رعد (13)، 35.
وَأَکوَابٍ وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ * وَتِلْک الْجَنَّه الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ * لَکمْ فِیهَا فَاکهَه کثِیرَه مِنْهَا تَأْکلُونَ؛(1) «[به آنان گفته شود:] شما و همسرانتان شادمانه داخل بهشت شوید. کاسههایی از نور [پر از طعام] و کوزههایی [از شراب] بر آنان بگردانند، و در آن [بهشت] است هرچه دلها خواهش و آرزو کند و چشمها از دیدن آن لذت برد، و شما در آنجا جاویدانید. و این است بهشتی که به پاداش آنچه میکردید به میراث میبرید. برای شما در آنجا میوههای بسیار است که از آنها میخورید».
در آیه دیگر درباره نعمتهای بهشتی و عظیمترین و بزرگترین نعمت الاهی یعنی، رضوان الاهی میفرماید:
وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکنَ طَیِّبَه فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَکبَرُ ذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛(2) «خداوند به مردان و زنان مؤمن بوستانهایی وعده داده است که از زیر [درختان] آنها جویها روان است، در آنها جاویداناند و نیز منزلگاههای خوش و پاکیزه در بهشتهای پاینده دارند و خشنودی خدا از همه برتر و بزرگتر است؛ این است رستگاری و کامیابی بزرگ».
از فرازهای پیشین مناجات المریدین استفاده کردیم که انسان نباید هدف اساسی و اصلی خود را نعمتهای دنیوی و حتی نعمتهای عمومی اخروی قرار دهد، بلکه باید
1. زخرف (43)، 70ـ73.
2. توبه (9)، 72.
هدف اساسی او تقرب به خداوند باشد که اگر انسان به این هدف توجه یافت و لذت انس و مناجات با خدا را درک کرد، سایر نعمتهای اخروی در برابر آن رنگ میبازند. رسیدن به این هدف والا نیازمند همت والا و سعی و تلاش فراوان است. همچنین باید در نظر گرفت که از راههای مخصوصی میتوان به آن هدف متعالی رسید و باید کوشید که نزدیکترین راه را یافت. و چنان نیست که از هر راهی که به ذوق و سلیقه انسان خوشایند میآید، بتوان به قرب الاهی نایل گشت.
نکته دیگر آنکه پس از شناخت راه تقرب به خدا، در میانه راه نیز انسان باید مکرر از خداوند استمداد بخواهد و لحظهای توجه و نظرش از درگاه خداوند منصرف نگردد، چه اینکه بدون راهنمایی و توفیق الاهی نمیتوان راه دشوار قرب به خداوند را طی کرد. نکته دیگر آنکه انسان برای پیمودن آن راه باید به پیشگامان و پیشآهنگان راه تعالی و تکامل اقتدا کند و آنان را به مثابه بهترین همراهان و رفیقان آن راه برگزیند و ازاینروی حضرت برجستهترین صفات آنان را گوشزد کردهاند تا با شناخت آنها گزینش آنها برای ما میسور گردد. حضرت پس از ذکر صفات پیشگامان طریق قرب الاهی، عنایات ویژهای را که خداوند در حق آنان روا داشته است بر میشمارند و میفرمایند:
الَّذینَ صَفَّیْتَ لَهُمُ الْمَشارِبَ، وَبَلَّغْتَهُمُ الرَّغآئِبَ، وَاَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطالِبَ، وَقَضَیْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِک الْمَأرِبَ، وَمَلَأْتَ لَهُمْ ضَمآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّک، وَرَوَّیْتَهُمْ مِنْ صافى شِرْبِک، فَبِک اِلى لَذیذِ مُناجاتِک وَصَلُوا، وَمِنْک اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا؛ «آنان که از سرچشمه مصفای توحید بدانان نوشاندی، و به آرزوهایشان رساندی، و خواستههایشان را برآورده ساختی، و به فضل و کرم خود آنان را به اهداف و مقاصد عالی خویش نایل گرداندی، و دلهایشان را از محبت خود آکنده ساختی، و آن تشنهکامان جرعه وصالت را از زلال عشق و معرفت خود سیراب گردانیدی؛ آنگاه بهپاس
لطف و عنایت تو به مقام درک لذت مناجاتت رسیدند و به کرم تو به منتهای مقصود خود دست یافتند».
انسان بهطور طبیعی اشتیاق دستیابی به نیازهای خود را دارد. وقتی گرسنه میشود، میکوشد که هرچه زودتر این نیازش برآورده شود و این به جهت میلی است که به برآورده شدن و ارضای آن نیاز دارد. اما در بین این نیازهای جسمی، شاید هیچ نیازی ضروریتر و مهمتر از نیاز به سیرابگشتن نباشد و ازاینروی رنج تشنگی شدیدتر از رنج گرسنگی است و انسان راحتتر میتواند گرسنگی را تحمل کند تا تشنگی را، و از این جهت آب را مایه حیات نامیدهاند. با توجه به اهمیت نعمت آب و اهمیت نیاز انسان بدان، در امور معنوی نیز تعابیری چون عطش، مشرب آبشخور به استخدام در آمدهاند و از جمله، حضرت سجاد(علیه السلام) در مناجات خود از آبشخورهای مصفا و زلال کمال و تعالی که خداوند در اختیار پیشگام طریق قرب الاهی نهاده است خبر میدهند. وقتی انسان در مسیری حرکت میکند، در میانه راه تشنه میشود و در جستوجوی آب برمیآید. او با مشاهده نهر آب که به گل آلوده است، حرکتش را به سمت سرچشمه و آبشخور آب ادامه میدهد تا آبی زلال و عاری از آلودگی به دست آورد و از مشاهده آن آب زلال لذت میبرد و کامش را سیراب میسازد. پیشگامان طریق قرب الاهی نیز که در جستوجوی آب زلال معرفت الاهی برآمدهاند، با هدایت الاهی به سرچشمه معارف ناب توحیدی واصل میکردند و عطش جانشان را با آن سیراب میسازند و از خنکای آن معارف ناب به کام روحشان مینشانند.
از جمله الذین صفیت لهم المشارب استفاده میشود کسانی باید راهبر، الگو و پیشگام انسان در مسیر تعالی و کمال باشند که از آبشخورهای صاف و زلال معارف الاهی
اندوختههای معنوی خویش را برگرفته باشند. بهواقع، در آن جمله از خداوند این درخواست ضمنی آمده که خدایا، ما را به آبشخورهای زلال و صاف معارف خویش هدایت فرما و دست ما را به دست کسانی بسپار که خود آنان را هدایت کردی و دلشان را از آلودگیها، کدورتها و حیرتها پاک گردانیدی. زلالی و صفای اندوختههای عرفانی و معنوی پیشگامان طریق قرب الاهی ازآنروست که خدا هادی و راهنمای آنهاست و وقتی آنها به خداوند اتکا و اعتماد دارند، به روشنی و وضوح طریق الاهی را میشناسند و مشاهده میکنند و هیچ ابهام و تردیدی در دلشان باقی نمیماند. ابهام و تردید ناشی از دخالت پندارهای باطل واهمه و وساوس فریبنده شیاطین است. اما وقتی خداوند حقیقت را بهصورت شفاف و زلال در اختیار انسان نهاد، دیگر زمینهای برای تردید و شک باقی نمیماند.
کسی که هدفش دنیاست، مقاصد و خواستههایش دنیایی است و در پی تهیه سفره رنگین، رسیدن به پست و مقام و خانهای مجلل است. اما کسی که هدفش اخروی و قرب الاهی است، مهمترین مقاصد و خواستههای او نیز اخروی و معنوی است. خواستهها و حوایجی که حضرت از آن نام میبرند، اخروی و متناسب با هدف والایی است که پیشگامان مسیر تعالی و کمال دنبال میکنند و باعث تسهیل دستیابی به آن هدف و تمرکز بر روی آن میگردند، نه مقاصد و خواستههای دنیوی که باعث دور گشتن از آن هدف میگردند و احیاناً انسان را به خود مشغول میدارند تا از رسیدن به هدف متعالی قرب الاهی بازبماند.
مطلب دیگری که حضرت به آن اشاره دارند این است که خداوند دل پیشگامان مسیر تعالی و قرب به خویش را از محبت به خود آکنده کرده و در دل آنها تنها محبت به خدا و
محبت اولیای خدا و کسانی که در شعاع محبت الاهی قرار دارند و محبت به آنان جلوههایی از محبت خداوند به شمار میآید وجود دارد و جایی برای محبت به غیرخدا در دل آنها نیست. از این سخن حضرت استفاده میکنیم که در دل هرکس ظرفیتی از عواطف و محبت وجود دارد و انسان باید بکوشد که این ظرفیت را اشباع سازد و خالی نگذارد. ثانیاً ظرف دل و وجود خود را با محبت خدا و مظاهر و تجلیات الاهی پر سازد و محبت غیرخدا را که مزاحم با محبت خدا و مانع انجام وظایف الاهی است به دل راه ندهد. یعنی برای محبت به غیرخدا اصالت قائل نشود و آن را در عرْض محبت به خدا قرار ندهد، چه رسد که محبت به غیرخدا را بر محبت خدا مقدم بدارد که در این صورت آن محبت کاذب او را از تعالی و بندگی خداوند و انجام وظایف باز میدارد. خداوند در راستای اشاره به اموری که نوعاً متعلق محبت انسان قرار میگیرند و گاهی محبت به آنها بر محبت به خداوند چیره میگردد و پیامد آن تخطی از انجام تکالیف و وظایف الاهی است و در مقام نکوهش کسانی که محبت غیرخدا را بر محبت خدا ترجیح میدهند میفرماید:
قُلْ إِن کانَ آبَاؤُکمْ وَأَبْنَآؤُکمْ وَإِخْوَانُکمْ وَأَزْوَاجُکمْ وَعَشِیرَتُکمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَه تَخْشَوْنَ کسَادَهَا وَمَسَاکنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَیْکم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى یَأْتِیَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ؛(1) «بگو: اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و مالهایی که به دست آوردهاید و بازرگانیای که از کسادی آن میترسید و خانههایی که به آنها دلخوشید، در نزد شما از خدا و پیامبر او و جهاد در راه او دوست داشتنیترند، سپس منتظر باشید تا خدا فرمانش را [به اجرا در] آورد [کاری که میخواهد بکند] و خدا گروه فاسقان را راهنمایی نمیکند».
1. توبه (9)، 24.
آن پیشگامان طریق کمال و قرب الاهی در پی آب حیات و معارف و کمالات ناب توحیدی بودند و خداوند آنان را با معارف زلال خویش و کمالات برین سیراب ساخت و عطش جان آنان را فرونشاند. آنگاه حضرت میفرمایند: فَبِک اِلى لَذیذِ مُناجاتِک وَصَلُوا، وَمِنْک اَقْصى مَقاصِدِهِمْ حَصَّلُوا؛ «خدایا آنان در پرتو نعمتهای ناب توحیدی و معنوی که بدانان ارزانی داشتی و بهپاس لطف و عنایت تو به مقام درک مناجات تو نایل گشتند».
در این سخن نیز بر این اصل توحیدی تاکید شده که هیچ کاری بدون اراده الاهی حاصل نمیگردد و بدون کمک و یاری خداوند انسان نمیتواند در مسیر تعالی و کمال گام بردارد. بدون عنایت و توفیق الاهی انسان نمیتواند به مقام نجوای با حق نایل گردد. پس پیمودن مسیر تعالی و کمال متوقف بر راهنمایی و هدایت الاهی است و نیز در پرتو توفیق خداوندْ انسان لذت مناجات با او را میچشد. همچنین با یاری و اعانت خداوند انسان موفق به پیمودن منازل و مقاصد در مسیر تکامل و قرب الاهی میگردد و در پرتو توجهات و توفیقات الاهی مراحل سیر الی الله را یکی پس از دیگری طی میکند ودر نهایت به عالیترین و نهاییترین مقصد خود نایل میگردد. آن گاه سالک به پاس این توفیقات الاهی و عنایتهایی که پیوسته خداوند متوجه او میگرداند، باید سپاس و شکر خداوند را به جای آورد و بهپاس این نعمتهای معنوی پیشانی بندگی بر زمین بساید.