فهرست مطالب

در پرتو آذرخش

یك عمر مى توان سخن از زلف یار گفت *** در بند آن مباش كه مضمون نمانده است1

از حسین(علیه السلام) مى توان دریا، دریا سخن گفت كه گفته هاى پیشین، قطره اى از این بحر بى پایان است. در كلام حسین(علیه السلام) مى توان آسمان، آسمان باورهاى مقدس یافت كه باورهاى امروز ما تنها بخشى اندك از آن بیكرانه بشكوه است.

حسین بن على(علیه السلام) كشته عبرت هاست و بهاى بصیرت هاى تاریخ ساز. اگر چه سرشك اشك نمودِ عشق و ارادت به والاترین آرمان آفرینش است امّا آنچه در این وادى، چونان دُرّى ثمین نمایان است، بلنداى بینش و بصیرت و معرفت به فرهنگ حسینى است; فرهنگى كه احیاگر بشر امروز و فرداهاست.

فرهنگ حسین، ترجمان فرهنگ محمدى و علوى است و "اصلاحِ" هر آنچه به خود رنگ "فساد" گرفته است.

آن گاه كه در كوچه پس كوچه هاى حیرت و زیر رگبار شبهات و هجوم فرهنگ بیگانه جوانانى را مى بینى كه كشكولى از پرسشهاى بى پاسخ بر دست گرفته و قدم هاى لرزان خویش را بر وادى معرفت مى گذارند بى اختیار در آرزوى آمدن مردى با كوله بارى از پاسخ هاى عقلانى به سر خواهى برد و آن گاه كه سایه اندیشه نورانى اش را بر باورهاى آسمانى مى بینى، آرامشى صد چندان مى یابى و نظاره گر قدم هاى ثابت و محكم جوانان خواهى بود.

اینك، كتابى كه پیش روى دارید مجموعه اى است از پاسخ هایى كه سالها در انتظار آن بودیم; پاسخ هایى كه زنگار شك و تردید را بزداید و راهى روشن فرا راه جوانان قرار دهد.

این اثر كه در تداوم كتاب «آذرخشى دیگر از آسمان كربلا» به همت دفتر پژوهشهاى فرهنگى آماده گردیده، حاصل چهارده مجلس، عاشقانه گرد هم آمدن و عارفانه از تاریخ كربلا و كربلائیان سخن گفتن است; چهارده مجلس در كنار استادى كه چراغ (مصباح) هدایت را در برابر دیدگان متحیر و ناآرام جوانان فرا نهاد تا حقیقت را دیده و ردّ پاى تاریك شبهه را از حق باز شناسند و در صراط مستقیم و نه صراط هاى نامستقیم پاى نهند.

شناخت و معرفت، بهترین ثمره این نشست ها بود و چه زیباست كه این میوه شیرین، همان عطیّه راز آلود خداوندى بر بندگان شایسته خود، جاودانه بماند و بر صفحات سپید تاریخ بنشیند تا فرداى بشریت نیز خود را بر سر این سفره آسمانى بیابد; سفره اى مالامال از معرفت و عشق و در كنار امام معرفت ها، حسین بن على(علیه السلام).

آنچه در این محافل بیان شد، شبهات كور دلانى بود كه نادیده حقیقت، دل به (شبهه) شبه حق سپردند و تلاشى بس طاقت فرسا براى ربودن اندیشه هاى تازه جوانه زده داشتند. طرح شبهات و ارائه پاسخى منطقى با ابزارى چون عقل و نقل و فطرت، هنرى است كه در این كتاب به زیباترین وجه نمایان شده است و استاد با كمال سخاوت از خرمن دانش و بینش خود دیدگان رهپویان حقیقت را سبز و پویا مى سازد. آرى آن گاه كه حقیقت را بى پرده ببینى، با دیدن باطل و حقیقت نماها فریاد برمى آورى و محفل دروغین لاف زنان را بر هم مى زنى و كلام تو آذرخشى مى شود كه در آسمان پدیدار مى گردد تا هم روشنگر راه باشد و هم درهم كوبنده بیراهه ها. به راستى كه:

كِى شعر تر انگیزد؟ خاطر كه حزین باشد *** یك نكته از این معنا گفتیم و همین باشد2

 

 


1. صائب تبریزى.

2. حافظ.