فهرست مطالب

بیان شبهه

بیان شبهه

برخى از شبهاتى كه درباره مبانى دین مطرح شده بود، مورد بررسى قرار گرفت و براى هر یك پاسخ مختصرى هم ارائه شد. تمام شبهاتى كه تاكنون پیرامون قرآن ذكر شد، با قبول این پیش فرض بود كه قرآن كلام خداست و پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نقشى جز ابلاغ رسالت الهى و رساندن كلام خدا به مردم نداشته است. اما بعضى شبهات دیگر هم مطرح شده است كه از شبهات سابق خطرناك تر است. شاید شیاطین بعد از این كه متوجه شدند با القاى آن شبهات نمى توان هر كسى را قانع كرد كه دست از مضامین آیات بردارد یا بپذیرد كه تاریخ مصرف احكام اسلام گذشته است، درصدد برآمدند كه شبهه اساسى ترى را مطرح كنند و آن، تشكیك در انتساب قرآن به خداست. آنها شبهه را به این صورت مطرح كردند كه بر چه اساسى مى توان ثابت كرد كه قرآن كلام خداست؟ شاید كلام خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد!! مقدمه كوتاهى بیان مى كنم تا شبهه به خوبى روشن شود:

در عالم تنها یك كتاب وجود دارد كه ادعا مى كند به طور مستقیم از طرف خداست و هیچ تحریف و تغییرى در آن ایجاد نشده است. در مورد تورات شواهد زیادى وجود دارد كه تورات موجود كلامى نیست كه بر حضرت موسى(علیه السلام)نازل شده بود. پیش از این به بعضى از این شواهد اشاره نمودیم. در مورد انجیل هم آنچه به خوبى مشهود است، این است كه این كتاب علاوه بر ضعف محتوى، كتابى داستان گونه است; ضمن اینكه هیچ یك از نویسندگان چهار انجیل نگفته اند كه آنچه آنها نوشته اند كلامى است كه از حضرت عیسى(علیه السلام) شنیده اند; بلكه گویا كتاب داستان یا تاریخ نوشته اند. به همین جهت است كه مسیحیت كه یكى از بزرگترین ادیان عالم شمرده مى شود ـ پشتوانه وحیانى ندارد و آنچه را مسیحیان به عنوان كتاب مقدس در اختیار دارند، دست نوشته چهار نفر1 از پیروان حضرت عیسى(علیه السلام) است هر چند آنها مى گویند انجیل، الهامى از خداى متعال به این چهار نفر بوده و آنها این الهامات را نوشته اند. مسلمانان هم در مباحثات خود با مسیحیان این مسأله را به طور دائم مطرح مى كنند كه كتاب آنها نه تنها از جانب خدا نیست، بلكه حتى به ادّعاى خودش هم از حضرت عیسى(علیه السلام)نیست و دلیلى وجود ندارد كه مطالب نوشته شده در انجیل هاى چهارگانه منبع دین بوده و پذیرش آنها واجب باشد. مسیحیان نیز هیچ توجیهى براى این مطلب ندارند; علماى مسیحیت هم تنها ادعا مى كنند انجیل الهامى از طرف خدا بوده است. آنها همچنین در طول تاریخ تلاشهاى فراوانى انجام داده اند كه در قرآن نیزبه صورتى خدشه وارد كنند. آنها از سویى سعى مى كنند مسأله تحریف در قرآن را مطرح كنند و از سوى دیگر تلاش مى كنند شرایط و وضعیت انجیل را به قرآن نیز نسبت دهند; به همین منظور به شاگردان خود مى آموزند كه این مطلب را القا كنند كه قرآن نیز مانند انجیل، الهامى از جانب خداست، و كلام خدا نیست.

اوایل پیروزى انقلاب كه بین محافل مذهبىِ مسیحیت و محافل دینى جمهورى اسلامى رفت و آمدهایى صورت مى گرفت، یكى از تربیت شده هاى غرب نیز همراه با یكى از علماى حوزه در یكى از این كنفرانس ها، شركت كرده بود و در آنجا به صراحت گفته بود كه ما نیز معتقد نیستیم كه قرآن كلام خداست، بلكه قرآن، كلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله)است. البته علما و بزرگان حاضر در آن كنفرانس [ادام الله ظلهم] همان جا این حرف را رد كرده بودند. ولى شركت كنندگان مسیحى به همین كلام تمسك كردند، چون مطابق میل آنها بود. این شخص را هم از همان سالهاى اول شناسایى كردند تا از او استفاده كنند و این شخص واسطه اى براى القاى افكار انحرافى به درون جامعه اسلامى و بخصوص مراكز فرهنگى و دانشگاهى باشد.

این سخنان به تدریج به صورتهاى مختلف از طرف این شخص و گاهى نیز توسط بعضى از همفكرهاى او مطرح شد و امروز این شبهه مطرح است كه بر چه اساسى مى توان اثبات كرد كه قرآن مانند انجیل نیست؟ انجیلى كه مسیحیان براى اعتبار بخشیدن به آن مى گویند: هر چند كلام خدا نیست، اما الهامى از جانب خداست و همین مقدار براى اعتبار آن كافى است. آنها مى گویند كه ما نیز مانند مسیحیان بگوئیم خدا مطالبى را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) الهام كرده و آن حضرت آنها را به زبان خود براى مردم بیان كرده است. بین این دو گفته چه تفاوتى است؟ تفاوت در این است كه اگر قرآن كلام خدا باشد، اشتباه و خطا در آن نیست; اما اگر قرآن كلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله)باشد، در این صورت مى توان در آن شبهه ایجاد كرد! چون پیغمبر(صلى الله علیه وآله) هم بشر است و از آن جهت كه بشر است، همه نقایص بشرى نیز در او هست; آن حضرت نیز ممكن است مطلبى را فراموش كند یا مرتكب اشتباه شود. در صورتى كه این مسأله پذیرفته شود، راه براى ایجاد خدشه در قرآن باز مى شود. بعدها این شخص را به نام «مارتین لوتر»ِ2 ایران معرفى كردند به خصوص آمریكائى ها تمجید زیادى از او كردند. حال، صرف نظر از انگیزه كسانى كه این حرف را مطرح كرده اند و حمایت ها و پشتیبانى مالى و غیرمالى كه از این شخص شد، ما خود شبهه را در نظر مى گیریم و به گوینده آن و روش و منش وى كارى نداریم.

كسانى كه قرآن را كلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى دانند دو دلیل براى ادعاى خود درست كرده اند: یك دلیل درون دینى (ی نقلى) كه از خود قرآن است. آنها مى گویند خود قرآن هم مى گوید كه این كتاب، كلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است. دلیل دیگر دلیل برون دینى و به اصطلاح ـ دلیل عقلى است.


1. متى، مرقس، یوحنا، لوقا.

2. مارتین لوتر یكى از مؤسسان مذهب پروتستان بود.