فهرست مطالب

نهضت عاشورا، الگوى انقلاب اسلامى ایران

نهضت عاشورا، الگوى انقلاب اسلامى ایران

اگر امام حسین(علیه السلام) چنین كارى را انجام نداده بود، هرگز انقلاب اسلامى ایران تحقق پیدا نمى كرد. انقلاب ما از قیام حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) الگو گرفته است. اما پس از پیروزى انقلاب، مجدداً ریشه هاى همان سادگى هایى كه در توده مردم زمان گذشته بود، در جامعه ما هم شروع به جوانه زدن كرد.

روزى معاویه براى این كه امام حسین(علیه السلام) را وادار به بیعت با یزید كند نزد آن حضرت آمد و با آن بزرگوار به بحث پرداخت. حضرت فرمود: تو مى گویى من با كسى كه شرابخوار است بیعت كنم؟ معاویه گفت: چرا از مؤمن غیبت مى كنى؟ یزید در باره شما چنین سخنانى نمى گوید و از شما غیبت نمى كند! معاویه با چنین كلام و منطقى مردم را فریب مى داد.

امروز هم در جامعه ما كسانى هستند كه اگر از یك گناه، بدعت و انكار ضرورى دین توسط مسئولى، انتقاد شود، مى گویند چرا غیبت مى كنى؟! این كار موجب تضعیف حكومت اسلامى مى شود! مگر هر شخصى در هر پستى قرار گیرد، آن فرد معادل نظام اسلامى است؟ اگر باب انتقاد از حكام باز نباشد، اساس اسلام از بین خواهد رفت، داستان معاویه تكرار خواهد شد و مجدداً به نام دین استبداد سلطنتى در جامعه حكمفرما خواهد شد. آن زمان استبداد سلطنتى حاكم بود، امروز استبداد جمهورى حاكم خواهد شد! حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)كسى بود كه بناى چنین سنتى را در جامعه اسلامى گذاشت كه باید با حاكمى كه مخالف دین عمل مى كند، برخورد شود. در مرحله اول با موعظه و نصیحت، در مرحله بعد هم از راه هاى دیگر، تا جایى كه اگر حفظ ارزش هاى اسلامى متوقف بر نثار خون بود، مؤمن باید آمادگى چنین فداكارى را داشته باشد. این مكتب امام حسین(علیه السلام) است. چرا امام(قدس سره) مى فرمود: آنچه داریم از امام حسین(علیه السلام) است؟ امام حسین(علیه السلام) با امام حسن(علیه السلام) چه تفاوتى داشت؟ هر دو «سیدا شباب اهل الجنة» بودند. امام حسین(علیه السلام) به برادر بزرگتر خود احترام مى گذاشت. حال چرا ما بیشتر از امام حسین(علیه السلام) یاد مى كنیم؟ چون براى آن حضرت شرایطى پیش آمد كه نوعى فداكارى را اقتضا مى كرد و این شرایط براى شخص دیگرى فراهم نشد. بر همین اساس آن بزرگوار الگو شد; الگویى كه تا پایان قیامت كارآیى خواهد داشت. تا زمانى كه چنین روحیه اى در مردم وجود دارد كه آمادگى فدا كردن جان خود را براى دینشان دارند، دشمنان اسلام در آنها طمع نمى كنند. زمانى دشمن به نفوذ در حكومت اسلامى امیدوار مى شود كه چنین روحیه اى در جامعه كمرنگ شده و جاى خود را به این تفكر بدهد كه نباید كشته شد و نباید خون داد. در این صورت دشمن به پیروزى خود بر این مردم اطمینان خواهد یافت. چون این مردم از مرگ مى ترسند.

خداوند متعال بر علوّ درجات امام(قدس سره) بیفزاید. او اولین كسى بود كه در زمان ما این درس را به مردم داد كه همیشه تقیه واجب نیست، بلكه در بعضى از موارد حرام است و باید تا پاى جان ایستاد. آن بزرگوار صریحاً گفت: امروز تقیه حرام است ولو بلغ مابلغ، یعنى كار به هر جا برسد. آن زمان كسى جرأت نمى كرد به این صراحت چنین سخنانى را بر زبان جارى كند. احیا كننده سنت حسینى در زمان ما امام(قدس سره) است.

حركت او به اسلام جان دیگرى و به مسلمان ها عزت دیگرى بخشید. به خدا قسم نمونه اى براى عزتى كه در سایه حركت امام(قدس سره) نصیب مسلمانان شد در طول تاریخ 1400 ساله اسلام سراغ نداریم. شاید بعضى از شما آن وضع ذلت بارى را كه مسلمانان به خصوص ایرانى ها به آن مبتلا شده بودند، به خاطر داشته باشید. بنده گاهى به بعضى از كشورهاى اسلامى مى رفتم. هنگامى كه مردم آن كشورها متوجه مى شدند من ایرانى هستم، به من مى گفتند «اخوالیهود»، نسبت به ما بى اعتنایى مى كردند و حتى جواب سلام ما را هم نمى دادند. اما بعد از انقلاب نه تنها در بین كشورهاى اسلامى بلكه حتى در خود آمریكا عزتى باور نكردنى به دست آوردیم. افسران آمریكایى در كنار كاخ سفید به خاطر این كه من لباس امام خمینى(قدس سره) را به تن داشتم، به من احترام مى گذاشتند.

این عزتى است كه در سایه پیروى از امام حسین(علیه السلام) به دست آمد. اگر این روحیه را حفظ كردیم، خدا بر عزت ما خواهد افزود. «لئن شكرتم لازیدنكم». اما اگر این روحیه را از دست بدهیم، راحت طلب و آسایش طلب شویم، به جاى شهادت طلبى پول طلب شویم، راحت طلب و رفاه طلب شویم و تمام همّ و غمّ ما مسائل اقتصادى و رفاه زندگى باشد، از همین نقطه سراشیبى سقوط ما شروع مى شود. عزّت در سایه شهادت طلبى و ذلت هم در سایه دنیاطلبى است. ملت ما بحمد اللّه ـ قدر و منزلت خون حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)را دانست و در طول تاریخ به صورت هاى مختلف نسبت به آن اداى احترام و قدردانى كرد و بعد از 1400 سال ثمره این قدردانى را كه این عزت و سربلندى است، به دست آورد. ولى باید متوجه باشیم سنّت الهى این نیست كه وقتى عزتى نصیب مردمى شد، آن را براى همیشه تضمین كند. بقاى این عزت مادامى تضمین شده است كه، مردم عامل آن را حفظ كنند.