فهرست مطالب

اشكالى دیگر بر استدلال مذكور

اشكالى دیگر بر استدلال مذكور

علاوه بر این كه در قرآن مذّمتهاى زیادى در مورد عقاید و افكار پیروان سایر ادیان به خصوص در مورد یهود و نصارى كه مسلمانان با آنها مواجه بودند به چشم مى خورد. حال، تصور كنید كه با وجود چنین مذّمتهایى، این مطلب صحیح باشد كه هم اسلام حق است و هم مسیحیت! معناى كثرت گرایى دینى همین است كه هم اسلام دین خوبى است و هم مسیحیت. به عبارت دیگر هر دو دین، شما را به حقیقت مى رسانند. اسلام مى گوید، خدا یكى است. همچنین از مسیحیان نقل مى كند كه آنها براى خدا فرزند قائل شدند. قرآن مى فرماید: این سخن مسیحیان به قدرى زشت و سخیف است كه جا دارد به خاطر چنین جسارتى به ساحت الهى، آسمان ها از هم متلاشى شود. «تكاد السموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هداً ان دعوا للرحمن ولداً»1. آیا با وجود چنین برخوردى با این اعتقاد مسیحیان در قرآن، ممكن است قرآن بگوید مسیحیت اشكالى ندارد و دین حق است؟ در مسیحیت واقعى كه ما آن را قبول داریم، تثلیث وجود نداشت. این عقاید را بعدها درست كردند. این موارد تحریف هایى است كه بعد از حضرت عیسى(علیه السلام) در مسیحیت وارد شد. وگرنه حضرت عیسى(علیه السلام) براى دعوت مردم به تثلیث نیامده بود. «ما قلت لهم الا ما امرتنى به ان اعبدوالله ربى و ربكم»2. خود حضرت عیسى(علیه السلام) عرض مى كند: پروردگارا! من به آنان سخنى نگفتم، جز همان كه تو امر كردى كه بگو خدایى را كه پروردگار من و پروردگار شماست، بپرستید. یعنى من هم عبد خدا هستم نه رب. ولى مسیحیان دین خود را تحریف كرده و گفتند عیسى هم خداست كه در قالب عیسى مجسّم شده است.

آیا ممكن است قرآن كه چنین توبیخى نسبت به مسیحیان مى كند، بگوید تثلیث هم عقیده بدى نیست؟ آیا ممكن است بگوید شما اگر مى خواهید، معتقد به توحید باشید، و یا اگر هم مى خواهید معتقد به تثلیث باشید؟ خود قرآن مى گوید: «لاتقولوا ثلاثة انتهوا»3، بس كنید! چنین حرفهایى را نگویید! حال، آیا مى توانیم بگوئیم قرآن مى گوید بین مسلمان بودن و مسیحیت تفاوتى نیست؟ بعد از آن كه مسیحیان نجران براى بحث با پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) در مورد حقانیت اسلام آمدند و در بحث شكست خوردند، آیه نازل شد كه اگر شكست خود را قبول نمى كنید، بیایید، مباهله كنید; یعنى دعا كنید كه عذابى نازل شود و آن كس كه اهل باطل است و عقیده اش درست نیست، بسوزد و از بین برود. اگر بنا بود كه اسلام بگوید بین اسلام و مسیحیت تفاوتى نیست، چرا آنها را به مباهله دعوت مى كند تا نفرین كنند و مسیحیان از بین بروند؟ اگر بین اسلام و مسیحیت تفاوتى نیست و هر دو، صراط مستقیم هستند، آیا معقول است كه قرآن به مسیحیان بگوید در صورتى كه اسلام را نمى پذیرید، باید براى مباهله حاضر شوید تا عذابى نازل شود و هر كس باطل است بمیرد، از بین برود و مورد لعن خدا قرار گیرد؟ اگر آن دین هم حق است چرا باید خدا آنها را لعن كند؟

علاوه بر این، صدها آیه دیگر با صراحت بر بطلان عقاید و رفتارهاى آنها دلالت دارد; با این وجود، چگونه مى توان به قرآن نسبت داد كه تفاوتى بین اسلام و مسیحیت قائل نیست؟ اما امروزه طرفداران كثرت گرایى پا را از این فراتر گذاشته و مى گویند: بین اسلام و بت پرستى هم تفاوتى نیست; آن هم صراط مستقیمى از صراطهاى مستقیم است!


1. مریم، 91 90.

2. مائده، 117.

3. نساء، 171.