فهرست مطالب

مرورى بر مباحث پیشین

 

مرورى بر مباحث پیشین

در جلسه هاى قبل اشاره كردیم كه خداى متعال، دو دسته از عوامل را فراروى انسان قرار داده است: یك دسته عواملى كه انسان را به طرف حق هدایت و تشویق مى كنند، در مقابل آنها نیز دسته دیگرى از عوامل كه انسان را به سوى فساد، گناه و گمراهى مى كشانند. وجود این دو دسته عامل براى این است كه زمینه انتخاب براى انسان فراهم شود تا هر كس خواست، آگاهانه و براساس بصیرت و شناخت، راه صحیح را انتخاب كند و همچنین حجت بر كسانى كه راه گمراهى و فساد را انتخاب مى كنند، تمام شده باشد. عوامل دسته اول انبیا، اولیا و پیروان راستین آنها هستند. البته عوامل غیبى و فرشتگان الهى هم با حمایت و دعا براى آنها در این زمینه مؤثر هستند; «الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَیْء رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ»1، فرشتگان حامل عرش خدا كه در عرش به حمد و تسبیح خدا مشغول هستند، براى مؤمنان دعا مى كنند و گاهى هم در شرایط خاصى براى كمك كردن به ایشان در همین عالم نازل شده و آنها را یارى مى كنند. البته بحث در این زمینه مفصل است و من تنها اشاره اى به این مطلب مى كنم كه در جنگ بدر ملائكه براى كمك به مسلمانان فرود آمدند و موجب پیروزى آنان بر كفار شدند.

در مقابل عوامل دسته اوّل، شیاطین انس و جن وجود دارند «انه یراكم هو و قبیله من حیث لاترونهم»2; ابلیس و یاران او، كه گروهى از آنها از جنیان هستند و همچنین تعداد زیادى از آنها در بین انسانها هستند، «شیاطین الانس و الاجن»3. كار این شیاطین، براساس سوگندى كه ابلیس در ابتدا یاد كرد، این است كه تا جایى كه بتواند انسان را گمراه كند و آنها این كار را به دو صورت انجام مى دهند:

الف) فراهم كردن زمینه و شرایط مناسب براى تمایل انسان ها به گناه و به وجود آوردن امكان آن.

ب) القاى شبهه براى ایجاد خدشه در ایمان انسان ها و تضعیف اعتقادات آنها و حتى كشانیدن ایشان به سوى كفر. شیاطین انس هم دقیقاً همین دو نوع فعالیت را انجام مى دهند. گروهى اقداماتى را انجام مى دهند تا زمینه مناسب براى تمایل مردم، به خصوص جوانان به گناه فراهم شود; اقداماتى از قبیل ترویج عوامل تهییج كننده یا تخدیر كننده كه متأسفانه در سالهاى اخیر فراوان شده است. گروه دیگرى نیز به القاى شبهات مى پردازند تا اعتقادات و ایمان مردم را تضعیف كنند.

آنچه ما در این جلسات انجام دادیم، این بود كه مشهورترین و عام ترین شبهاتى را كه شیاطین ـ به خصوص طى سالهاى اخیر ـ براى تضعیف باورها و ارزشهاى دینى مردم در جامعه شایع كردند، مطرح كنیم و پاسخ اجمالى براى هر یك ارائه دهیم. البته دشمنان انقلاب اسلامى اقدامات خود را در ایران طى مدت بیش از بیست سال انجام داده اند، آن هم نه توسط یك نفر و دو نفر بلكه با كمك گروههاى متعدد و با استفاده از پیشینه چند صد ساله فكرى در مغرب زمین. روشن است كه تمام این فعالیتها را طى چند جلسه نمى توان پاسخ داد. لكن ما سعى كردیم در حد توان گوینده و ظرفیت جلسه، علاوه بر توضیح مهمترین شبهات، جواب نسبتاً روشن و قابل فهمى را در هر جلسه ارائه كنیم.

قبلا به سیر منطقى این شبهات اشاره كردیم و گفتیم، شیاطینى كه قصد دارند مردم را از مسیر صحیح دین منحرف كرده و آنها را به فساد بكشانند، ابتدا این گونه مى گویند كه: «امورى كه ما شما را به آنها دعوت مى كنیم گناه نیست.»

اگر كسى به آنها اعتراض كند كه در رساله هاى عملیه خلاف این مطلب نوشته شده است، آنها جواب مى دهند: علما اشتباه كرده اند، اگر شما خودتان قرآن را مطالعه كنید، متوجه مى شوید كه نظر قرآن برخلاف گفته علما است. در جلسه اول این شبهه را توضیح دادم و جواب آن را نیز ارائه كردم.

در مرحله بعد، پس از اینكه بنا شد هر كس براساس تمایلات خود به منابع مراجعه كند و بدون در نظر گرفتن مقدمات لازم و متدلوژى صحیح، از آنها برداشتهاى شخصى داشته باشد، فهم هر كس از متون با فهم دیگرى اختلاف و گاهى تناقض خواهد داشت. در این صورت كدام یك از این برداشتهاى مختلف را به عنوان اسلام باید پذیرفت؟ در اینجاست كه شیاطین براى القاى شبهه دوم مى گویند تمام این برداشت ها و قرائتهاى مختلف، متعلق به اسلام و صحیح هستند و بین آنها تفاوتى وجود ندارد. اگر تعدد قرائت ها پذیرفته شد، این شبهه در مورد اصل دین هم مطرح مى شود. در این صورت ممكن است عده اى بگویند به نظر ما این دین درست است; در حالیكه عده دیگرى مى گویند به نظر ما دین دیگرى درست است. از این رو بحث تعدد قرائتها منحصر به برداشت از متون نمى شود; بلكه حتى به اختلاف در اصل دین نیز منجر خواهد شد. در اینجاست كه شیاطین شبهه سوم خود را مطرح كرده و مى گویند چه ایرادى دارد كه تمام دین ها درست و برحق و همه آنها صراط مستقیم باشند؟ در این صورت اسلام یك صراط مستقیم و یهودیت هم صراط مستقیم دیگرى است و همچنین سایر ادیان بر حق هستند.

از سوى دیگر با مطرح شدن بحث مراجعه به منابع، مسائل دیگرى هم مطرح مى شود. از جمله گاهى در مورد سند منابع و صحت و سقم آنها و گاهى هم در مورد دلالت آنها بحث مى شود. در این زمینه یكى از شبهاتى كه مطرح مى شود این است كه منابع فقه اعتبار ندارد; زیرا در بین آنها روایات ضعیف و جعلى وجود دارد. بنابراین، نمى توان به آنها استناد كرد. در جواب این شبهه گفته شده است كه بعضى از روایات قطعى و متواتر هستند، علاوه بر اینكه در سند قرآن تردیدى نیست، اصل آن هم معجزه است. در اینجا شبهه دیگرى به این صورت مطرح مى شود كه برخلاف تصور عموم مردم، قرآن كلام خدا نیست، بلكه گفته هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)است. پیامبر هم بشر است و از همین جهت جایز الخطاست. بنابراین نمى توان گفت تمام قرآن درست است; بلكه ممكن است بعضى از قسمتهاى آن نادرست باشد. این شیاطین در گفته هاى خود تصریح كرده اند كه قرآن نقدپذیر است4 چرا؟ چون هر كلامى كه در مورد صحت و سقم آن تردید وجود داشته باشد، باید آن را به بوته نقد سپرد و آن را محك زد تا صحیح و خطاى آن مشخص شود. محك سنجش كلام نیز تجربه است. بنابراین، باید قرآن را با تجربه بیازماییم تا آیات درست آن را از بخشهاى نادرست بازشناسیم و بفهمیم كدام یك از آنها در جامعه كاربرد دارد. اگر آیه اى از قرآن یكى از مشكلات جامعه را حل كند، مشخص مى شود كه آن آیه درست است و اگر آیه اى گره از مشكلات جامعه باز نكند، به این معنى است كه آن آیه اعتبار ندارد.

پیش از این در مورد این شبهه صحبت كردیم كه آیا مى توان گفت قرآن كلام خدا نیست و كلام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است یا نه؟ براى پاسخ به این شبهه ابتدا دلایلى كه طراحان آن براى القاى نظر خود مطرح كرده بودند، تبیین كردیم و پس از نقادى آنها چنین نتیجه گرفتیم كه علاوه بر اینكه اعتقاد به نزول الفاظ قرآن از جانب خدا بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، از جمله مسایل ضرورى اسلام و انكار آن موجب ارتداد و خروج از دین است، دلایل طراحان این شبهه نیز مخدوش است. هم چنین گفتیم كه نمى توان وجه قابل اعتنایى براى تشكیك در این كه قرآن كلام خدا است، مطرح كرد. در مقابل، دلایل فراوانى برخلاف این نظر وجود دارد; دلایلى كه همه آنها ثابت مى كنند كه قرآن از جانب خدا است. عمده این دلایل، مطالبى است كه قرآن كریم به صورتهاى مختلف بر آنها تأكید كرده است. از جمله اینكه خداوند خطاب به مشركان مى فرماید: اگر معتقد هستید كه قرآن ساخته پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا انسان دیگرى است، شما نیز سوره اى مانند آن بیاورید5. در مورد این مطلب در كتب عقاید و حتى كتابهاى مدارس، به صورت مفصل بحث شده و ما در اینجا در صدد اثبات این مطلب نیستیم. در این كتابها دلایل مختلفى براى این مطلب ذكر شده و براساس آنها ثابت شده است كه قرآن كلام بشر نیست; بلكه كلام خدا است. پیامبر(صلى الله علیه وآله)هم از آن جهت كه بشر است و به گفته آقایان جایز الخطاست ـ به تنهایى قادر به آوردن چنین كلامى نیست; مگر اینكه كلامى از جانب خداوند به او القا شود.

آنچه عرض شد، خلاصه بحثهایى بود كه طى چند جلسه گذشته خدمت عزیزان بیان شد. در این جلسه شبهه دیگرى را بررسى خواهم كرد كه مادر تمام شبهات است و درباره روایات پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) و هم چنین قرآن مطرح شده است. این شبهه شقوق مختلفى دارد كه به اختصار مطرح مى كنم.


1. غافر، 7.

2. اعراف، 27.

3. انعام، 112.

4. پیام هاجر، ش 296، 1378/09/03.

5. رك: بقره، 23.