شبهه قرائت هاى مختلف
در اینجا نیز شیاطین مجدداً براى حل این معما، راه جدیدى را كشف كرده اند; راه حلى كه از زمان حضرت آدم تا دوران معاصر به ذهن هیچ كس نرسیده بود. آن راه حل این است كه یك متن مى تواند چند قرائت و معنى داشته باشد و همه این قرائت ها هم درست باشد. نباید گفت تنها این معنا درست است یا تنها آن معنا درست است. تمام قرائت هایى كه از یك متن قابل تصور است، مانند هم هستند و با یكدیگر تفاوتى ندارند.
در اینجا وارد شبهه جدیدى مى شویم كه در واقع از تركیب سه شبهه تشكیل شده است و هر یك از آنها یك بُعد از قضیه را تشكیل مى دهد; این سه شبهه عبارتند از: قرائت هاى متعدد، تفسیر تأویلى یا هرمنوتیك و پلورالیزم دینى یا كثرت گرایى دینى. این سه شبهه به یكدیگر مربوط بوده و با هم تلاقى پیدا مى كنند. از طرفى گفته مى شود تمام قرائت هاى متعدد، معتبر هستند. طبیعتاً زمانى كه اختلاف قرائت ها اجازه داده شد، باید گفته شود همه آنها درست است. شاید بعضى مقالات را در روزنامه ها خوانده یا شنیده اید كه یكى از همین تئوریسین هاى معروف به صراحت نوشته بود كه نمى توانیم بگوییم شیعه بر سنّى ترجیح دارد یا سنّى بر شیعه. این، یك قرائت از اسلام است، آن هم قرائت دیگرى از اسلام، و این دو هیچ تفاوتى ندارند. هر دو در یك سطح معتبر هستند. آن آقا در ادامه، كلام خود را توسعه داده و گفته بود نه تنها در مذاهبِ یك دین، بلكه ادیان هم همین گونه هستند. و لازمه این سخن اینست كه اسلام، یهودیت، بت پرستى، و سایر ادیان هیچ یك بر دیگرى ترجیح ندارد. البته به جمله آخر تصریح نكرده بود. اما زمانى كه مى گوید: همه ادیان هم مانند مذاهب بر یكدیگر برترى ندارند، نتیجه همین خواهد بود یعنى شما مى توانید مسلمان باشید، مى توانید بهایى باشید، مى توانید یهودى باشید، همچنان كه مى توانید بت پرست باشید;! بدون این كه یكى از این حالات ترجیحى بر حالت دیگر داشته باشد. به این مسأله پلورالیزم دینى مى گویند; یعنى در دین هم كثرت معتبر است. هم این دین درست است هم آن دین.
شبهه دیگرى كه با این دو شبهه تلاقى پیدا مى كند مسأله تأویل متون دینى است. گفته مى شود ما اصلا نمى توانیم براى یك متن، یك معناى مشخص را معتبر بدانیم و بگوییم این لفظ یا این عبارت فقط این معنا را دارد. هر كسى طبق ذهنیت خود از هر كلامى، معنایى را برداشت مى كند. اصلا غیر از این ممكن نیست. فهمیدن معنا از لفظ، نوعى تأویل براى آن كلام است. البته مكاتب مختلف و نظریات گوناگونى در زمینه این بحث كه هرمنوتیك نامیده مى شود، وجود دارد. تمام كسانى كه چنین عقیده اى دارند،به یك صورت سخن نمى گویند; اما آنچه مشهور است این است كه هر كس از متون، به خصوص متون دینى، طبق ذهنیت خود مطالبى را مى فهمد. البته بعدها این نظریه به متون تاریخى و متون علمى هم توسعه داده شد. بر این اساس، حتى فهم افراد از متون علمى هم یكسان نیست. فهم یك عالِم از یك قضیه علمى با عالم دیگر مساوى نیست. او به گونه اى از این متن علمى برداشت مى كند و عالم دیگر به گونه اى دیگر و اصلا غیر از این ممكن نیست.
خلاصه این شبهه جدید به این صورت است كه: 1ـ قرائت ها مختلف است. 2ـ همه قرائت ها معتبر است. 3ـ مذاهبى كه بر اساس قرائت هاى مختلف پیدا مى شود، همه یكسان هستند. چون ما نمى توانیم یكى را بر دیگرى ترجیح دهیم و بگوییم فهم یكى از دیگرى درست تر است. ان شاء الله اگر حیات و توفیقى باشد، در جلسه آینده به بحث در مورد این شبهه مى پردازیم.
پروردگارا! تو را به مقام و منزلت اهل بیت(علیهم السلام) و به خون پاك حضرت سیدالشهدا(علیه السلام)قسمت مى دهیم كه دل هاى ما را از آفات شكوك و شبهات و آسیب هاى معرفتى و دینى حفظ بفرما.