آیا فهم دین به علما و مجتهدان اختصاص دارد؟
پیش از این فهرستى از شبهه هائى را كه در این عصر و در باره مبانى اعتقادى و فكرى اسلام مطرح شده است، به ترتیب قهقرایى منطقى ارائه شد و وعده دادیم كه در حد فرصت و توفیق، به همان ترتیب پاسخ مناسب براى هر یك از این شبهه ها عرضه كنیم.
شبهه اول این بود كه گفته شده: روحانیون، علما و فقها در طول تاریخ اسلام تفسیرهاى خاصى را از متون اسلامى ارائه داده و چنین وانمود كرده اند كه فهمیدن قرآن و منابع دینى، اختصاص به آنها دارد در صورتى كه خود قرآن اعلام مى كند كه بیانى براى همه مردم و نورى براى همه انسان ها است و همه مى توانند از آن استفاده كنند. قرآن نفرموده: براى علما نازل شده است. همچنین پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در فرمایش هاى خود نفرموده اند كه ما سخنان خود را براى علما بیان مى كنیم.
كسانى كه این شبهه را مطرح كرده اند، مى گویند: علما براى خود دكانى درست كرده و گفته اند فهمیدن متون دینى اختصاص به ما دارد، تا مردم مجبور باشند به آنها مراجعه كنند و كار علما رونق پیدا كند. اگر از این آقایان سؤال شود كه اگر ما به علما رجوع نكنیم، چگونه از متون دینى استفاده كنیم؟ آنها جواب مى دهند: همچنان كه از كتابهاى دیگر استفاده مى كنید، از متون دینى هم استفاده كنید. متأسفانه طى حدود نیم قرن این شبهه تا حد زیادى در ذهن بسیارى از جوانان، روشنفكران و دانشگاهیان رسوخ كرده و بسیارى از دانشجویان مسلمان در این دام افتاده اند و تصور كرده اند كه خود آنها بدون مراجعه به علما مى توانند از متون دینى استفاده كنند. البته تأثیر پذیرى و انفعال آنها در برابر این شبهه مختلف بوده است، امروز هم این شبهه، هر چند به صورتى كمرنگ، حتّى در ذهن بسیارى از دانشجویان متعهد ما وجود دارد و آن این است كه مى گویند: ما مى خواهیم خودمان در مورد مسائل اسلامى تحقیق كنیم. آنها تصور مى كنند مراجعه به ترجمه قرآن و كتاب حدیث و استفاده از كتاب لغت و امثال آن براى تحقیق در مورد این قبیل مطالبْ كافى است.
البته این افراد حسن نیت دارند; ولى كسانى هستند كه این شبهه را به صورت پر رنگ ترى مطرح كرده و مى گویند: ما اصلا احتیاجى به بیانات علما و تفسیرهاى آنها از متون دینى نداریم، بلكه ما خودمان مطالبى را از منابع دینى مى فهمیم كه علما آنها را نفهمیده اند. علما اشتباه كرده اند و ما خودمان متون دینى را بهتر مى فهمیم; آنها بر همین اساس، پیشنهاد مى كنند كه مردم به علما مراجعه نكنند، كتابهاى آنها را مطالعه نكنند و خود ایشان بكوشند كه قرآن و حدیث را تفسیر كنند. البته این ظاهر قضیه است. آنها در واقع قصد دارند برداشت هاى خود را به مردم القا كنند. ولى در ظاهر مردم را این گونه دعوت مى كنند.
به هر حال، در این مسیر افراد زیادى در اشتباه افتاده اند و مشكلات زیادى را آفریده و زمینه مناسبى را فراهم كرده اند تا مغرضانى كه سوءنیت هایى داشتند و حتى بعضى از آنها عوامل بیگانه هستند، از این جوّ جهالت آمیز سوء استفاده كنند. حال، صرف نظر از انگیزه هاى سیاسى كه موجب ترویج این شبهه شده و سوء استفاده هایى كه از این كار شده است، ما این مسأله را به عنوان یك شبهه نظرى مطرح كرده و در مورد آن بحث مى كنیم. فرض مى كنیم افرادى هستند كه با حسن نیت این مسأله را مطرح كرده اند و واقعاً این سؤال در ذهن آنها وجود داشته كه آیا ممكن است بدون مراجعه به علما، فقها و متخصصان علوم اسلامى، ما خودمان از كتاب و سنت استفاده كنیم؟ آیا این كار صحیح و قابل قبول است؟ یا اینكه چنین كارى امكان پذیر نیست و اگر كسى ادعا كند كه خود او بدون مراجعه به علما، از قرآن برداشتى داشته است; ادعاى او مورد قبول نخواهد بود؟