مرورى بر مطالب جلسه پیشین
پیش از این سؤالاتى مطرح شد كه چگونه سیدالشهدا(علیه السلام) با شهادت خود اسلام را حفظ كرد؟ در آن زمان با وجود این كه هنوز بیش از نیم قرن از ظهور اسلام نگذشته بود، اسلام در معرض چه خطرى قرار گرفته بود و این خطر چگونه با شهادت سیدالشهدا(علیه السلام)رفع مى شد؟ مقدارى پیرامون سؤال اول بحث شد و به این نتیجه رسیدیم كه در صدر اسلام، غیر از مسلمانان خالص و قوى الایمان، گروههاى مختلفى وجود داشتند كه بعضى از آنها فتنه گر و عده اى دیگر به نحوى آسیب پذیر بودند. گروه اول; منافقانى بودند كه در باطن ایمان نداشتند. به عنوان نمونه از این گروه ابوسفیان را معرفى كردم كه با توجه به بعضى از سخنانى كه در موقعیت هاى خاصى بر زبان آورده است، روشن شد كه ایمان قلبى نداشته است. گروه دوم; افرادى ضعیف الایمان و دنیاپرست بودند كه تابع قدرت و در پى منافع دنیوى خود بودند و مسائلى مانند حق، تكلیف و وظیفه براى آنها اهمیتى نداشت. آنها مى گفتند با نماز خواندن و روزه گرفتن، ما مسلمان هستیم و امورى از قبیل اینكه چه كسى حاكم باشد و چگونه رفتار كند، براى ما اهمیت ندارد. همچنین خود آنها هم نسبت به ارتكاب بعضى از معاصى تمایل داشتند و نمى خواستند كسى متعرض آنها بشود. این گروه دنیاپرست نقش سیاهى لشكر را براى گروه اول كه اقلیتى منافق بودند، بازى مى كردند. گروه سوم هم اكثریتى بودند كه از توده مردم تشكیل شده بودند، مردمى ساده دل و سطحى نگر كه نه از معرفت قوى برخوردار بوده و نه ایمان محكمى داشتند. این گروه بیش از دیگران در معرض خطر بودند. البته در این میان مسلمانان واقعى و مؤمنین مخلص جایگاه خود را داشتند. اما غیر از آنها، سه گروه مذكور در جامعه وجود داشتند كه براى اسلام منشأ خطر مى شدند.
روشن است كه از روز رحلت پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) انحرافى در بین مسلمانان آغاز شد. مؤمنان واقعى چگونه باید با این انحراف برخورد مى كردند؟! البته همچنان كه مى دانید مبارزه با هر نوع انحرافى كه اساس اسلام را تهدید كند وظیفه همه مسلمانان است، اما مسؤولیت جانشین پیغمبر(صلى الله علیه وآله) از همه سنگین تر است. وظیفه او این است كه در درجه اول، اساس اسلام را حفظ كند.
هنگامى كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) با این انحراف كه پس از رحلت پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) شروع شده بود، مواجه شدند و مشاهده كردند كه عده اى قصد دارند خود را به عنوان جانشین پیغمبر(صلى الله علیه وآله)معرفى نمایند، چه باید مى كردند؟ طبیعى است كه در مرحله اول باید با ایشان بحث و گفتگو كرده با استدلال، از انحراف آنها جلوگیرى كنند. امیرالمؤمنین(علیه السلام)هم این كار را شروع كرده حدود شش ماه براى روشن شدن مسأله خلافت براى مردم و اصلاح انحراف جامعه تلاش كردند. آن حضرت به مردم تذكر دادند كه با وجود تعیین جانشین پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) توسط آن حضرت و از طرف خدا، انتخاب خلیفه توسط مردم عمل صحیحى نیست. همچنان كه شنیده اید بارها فرمودند: «من جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله)هستم و باید جامعه اسلامى را هدایت كنم.» آن حضرت خود، شبها فاطمه زهرا(علیها السلام) و حسنین(علیهما السلام) را به در خانه اصحاب مى بردند تا فرمایش هاى پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) را به آنها یادآورى كنند. اما بعضى از آنها مى گفتند ما چنین مسأله اى را به خاطر نمى آوریم، بسیارى از آنها هم مى گفتند: «اگر پیش از این تذكر داده بودى، ما با دیگرى بیعت نمى كردیم، اما حالا دیگر بیعت كرده ایم.»