عبرت هاى تاریخ
نقل این داستانها براى ما چه سودى دارد؟ در گذشته هاى دور بنى امیه چنین بلاهایى را بر سر مسلمانان آوردند. اما امروز الحمد للّه نه ما از بنى امیه هستیم و نه حاكمان ما بنى امیه هستند! آیا امروز از جنگ كربلا خبرى نیست؟ كسى كه گفت «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا»، بدون دلیل این سخن را نگفت. جریانات تاریخى هر روز تكرار مى شود. درست است كه روش ها، تاكتیك ها و شعارها تغییر مى كند، اما جنگ حق و باطل همیشه خواهد بود. همیشه افرادى هستند كه به نام طرفدارى از اسلام قصد ریشه كن كردن اسلام را دارند. روزى به نام انقلابى، روزى به نام مجاهد و روز دیگرى با اسم و عنوانى دیگر.
همین افراد هستند كه با معاویه و یزید بیعت كردند. مگر مسأله عجیبى است؟ لازم نیست حتماً كسى باشد كه بگوید «لعبت هاشم بالملك». اگر گفته شد « تاریخ مصرف احكام اسلام گذشته است» این تعبیر دیگرى از «لعبت هاشم بالملك» است. آن زمان گفتند بنى هاشم با سلطنت بازى كردند، امروز مى گویند آخوندها مردم را به بازى گرفته اند! اگر احكام 1400 سال پیش براى امروز كاربرد ندارد و تاریخ مصرف آن گذشته است، یعنى باید آنها را به مزبله ریخت العیاذ بالله ـ مگر با داروها و مواد غذایى كه تاریخ مصرف آنها گذشته است چه مى كنند؟ آنها را مى سوزانند یا در مزبله مى ریزند. امروز مى گویند تاریخ مصرف احكام اسلام گذشته است. با وجود اینكه عده اى چنین سخنانى مى گویند، مجدداً بعضى از مردم به همین افراد رأى مى دهند.
ما باید این جریانات را تحلیل كنیم تا متوجه شویم كه ما در چنین شرایطى چگونه عمل خواهیم كرد. حوادث تاریخى هر روزى به شكلى تكرار مى شود. من و شما هم امروز در صحنه اى هستیم كه در یك طرف آن حسین(علیه السلام) و در طرف دیگر یزید قرار گفته است. تعجب نكنید! حق و باطل همیشه در مقابل هم هستند. كسانى كه مى خواهند دین بماند در مقابل كسانى كه قصد براندازى دین را دارند. مگر براندازى دین غیر از این است؟ مگر نگفتند مشكل حاكم شدن دموكراسى، اسلام است؟ مگر نگفتند تاریخ مصرف احكام اسلام گذشته است؟ مگر نگفتند آزادى با اسلام نمى سازد؟ مگر نگفتند مشكل ما براى احیاء دموكراسى، اسلام است كه به زودى حل خواهد شد؟ این سخنان یعنى چه؟ آیا حتماً باید كسى كه نامش یزید است، چنین سخنانى را بگوید، تا یزید باشد؟ متأسفانه كسانى كه از ایشان انتظار نمى رفت، از چنین افرادى حمایت مى كنند.
امروز هم براى من و شما عاشورایى است. امروز هم در صحنه حسینى هست و در مقابل او یزیدى. اگر كسانى نقاب بر چهره زدند، من و شما باید با هوشیارى، آنها را بشناسیم. باید بررسى كنیم و ببینیم چه كسى درد دین دارد و چه كسى براى احكام اسلام دل سوزى مى كند؟ در مقابل دین، امور زیادى را مى توان مطرح كرد; امورى مانند ملیت! نیاكان! تخت جمشید! این امور چه ارتباطى با اسلام دارد؟ آیا ما انقلاب كردیم تا تخت جمشید زنده شود؟ آیا انقلاب ما براى احیاء چهارشنبه سورى بود؟ آیا مردم ما براى ترویج فحشاء و منكر بین جوانان و آزاد شدن اختلاط دختر و پسر انقلاب كردند؟ آیا شهداى ما براى این كه شخصیت هایى از در مجالس عیش و عشرت، مشروب خوارى و قماربازى شركت كنند، جان خود را فدا كردند؟ آیا شرایط امروز با شرایط زمان واقعه كربلا تفاوتى دارد؟ مگر در دربار یزید چه مى گذشت؟ اگر قیام سیدالشهدا(علیه السلام) نبود، امروز من و شما چیزى از اسلام نمى دانستیم و به تدریج این مسائل براى مردم عادى شده بود.