مفاهیم متشابه، ترفندى براى فتنه
بنابراین، كسانى كه قصد ایجاد فتنه را دارند، حق و باطل را با یكدیگر مى آمیزند، تا زمینه اشتباه را در جامعه فراهم كنند. این افراد شعارهاى جالب، زیبا و فریبنده اى را مطرح مى كنند و در كنار آنها، شعارهاى ناحقى هم ضمیمه مى كنند. معمولاً در این قبیل موارد الفاظ متشابه، غیر شفاف و قابل اطلاق بر چند معنا به كار گرفته مى شود. همچنان كه مى دانید مفهوم برخى الفاظ شفاف و روشن نیست; بر خلاف الفاظى كه معناى آنها روشن است و كسى در مورد آنها به اشتباه مبتلا نمى شود.
كسانى كه قصد ایجاد فتنه و گمراه كردن مردم را دارند، الفاظ غیر شفاف و قابل مغالطه را به چند معنا استفاده مى كنند و منظور خود را به صراحت بیان نمى كنند. این افراد در سخنرانى ها، بحث ها، نوشته ها، كتاب ها و شعارهایشان از الفاظى استفاده مى كنند كه قابل حمل بر معانى مختلفى است. همچنان كه مى توان آنها را حمل بر معناى حق كرد و مصادیق خوبى براى آن معرفى كرد، مى توان معناى باطلى نیز براى آنها تصور كرد یا معناى عامى كه شامل مصادیق باطل هم بشود. اگر چه ما در زمان حضرت امیر(علیه السلام)نبودیم كه چنین اختلاطى را بین حق و باطل مشاهده كنیم، اما امروز مصداق هاى خوبى از آن را به چشم خود مى بینیم. «آزادى»! چه لفظ زیبایى است؟ هر كس این لفظ را بشنود، دلش براى آن پر مى زند. مگر آزادى چیزى است كه كسى از آن تنفر داشته باشد؟! پرنده اى را تصور كنید كه مدتى گرفتار است و دائماً براى رها شدن از قفس تلاش مى كند. چقدر زیباست اگر كسى در قفس را باز كرده او را آزاد كند! در مقام اختلاط حق و باطل، از این مسأله صحبت نمى شود كه آیا منظور از «آزادى»، «آزادى از خدا»، «آزادى از عقل»، «آزادى از دین» و «آزادى از ارزش هاى انسانى» است با مقصود «آزادى از جهل»، «آزادى از ظلم»، «آزادى از قیود اسارت بار»، و «آزادى از اوهام شیطانى» است؟ كدامیك از این دو معنى منظور كسانى است كه این شعار را سر مى دهند؟ اگر به صراحت گفته شود «آزادى از اوهام شیطانى»، چه كسى از این شعار ناراحت خواهد شد؟ مگر آزادى از عادات انحرافى و مواد مخدر بد است؟ آیا شما نمى پسندید كه دیگران بر ما حكومت نكنند، آنها براى ما نقشه نكشند، در امور داخلى ما دخالت نكنند و ما از چنگال اجانب آزاد باشیم؟ مگر بد است كه جامعه اى بتواند خود، تصمیم بگیرد، بر سرنوشت خود حاكم باشد و دیگران در امور او دخالت نكنند؟ اما آیا آزادى از خدا هم پسندیده است و ما باید خود را از بندگى خدا هم رها كنیم؟! آزادى از ارزشها و آزادى از عقل چه طور؟ «لو أن الحق خلص من لبس الباطل»، اگر حق و باطل از یكدیگر تفكیك مى شدند و مى توانستیم و بتوانیم هر یك را متمایز از دیگرى نشان دهیم، ابهامى باقى نمى ماند.
مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) در كلام دیگرى مى فرمایند: «انما سمّیت الشبهة شبهةً لانها تشبه الحق»1 نام شبهه را شبهه گذاشته اند، براى این كه شباهت به حق دارد. لباس حق را بر تن باطل مى پوشانند تا شبیه آن و موجب انحراف شود. اگر باطل شباهت به حق نداشته باشد و مشخص باشد حق چیست و باطل كدام است، فتنه ایجاد نمى شود. پیدایش فتنه ها در نتیجه امتزاج حق و باطل است. بنابر این، اگر كسانى قصد اصلاح دارند و واقعاً فتنه جو نیستند و نمى خواهند حتى از همین لفظ «اصلاح» سوء استفاده كنند، باید سعى كنند الفاظ را به صورت شفاف مطرح كنند و اگر راست مى گویند، باید حق و باطل را از یكدیگر تفكیك كنند. حتى در همین مورد ادعاى «اصلاح طلبى» مقصود خود را از اصلاح به روشنى بیان كنند. هنگامى كه به بعضى از آنها گفته مى شود مقصود خود را از این واژه ها مشخص كنید، پاسخ مى دهند مردم معناى آنها را تعیین خواهند كرد! چگونه شما در پى ترویج امرى هستید كه آن را نفهمیده اید؟ آنها مى گویند حالا ما همین اصلاحات را ترویج میكنیم، بعدها خود مردم خواهند گفت اصلاحات چیست! اگر غرضى در كار نیست، بگویید فساد در نظر شما چیست و امروز چه امرى فاسد است و شما قصد اصلاح چه مسأله اى را دارید؟ آیا قانون اساسى باید اصلاح شود؟ كدام بخش از قانون اساسى نیاز به اصلاح دارد؟ البته خود آنها مى دانند مقصودشان چیست؟ اما براى فریب دادن من و شما اینگونه سخن مى گویند. ایرادى كه آنها در قانون اساسى سراغ دارند این است كه در آن قید شده است قوانین ایران، باید اسلامى باشد! در كنفرانس برلین گفتند كه مشكل قانون اساسى در این نكته است. مقصود آنها از اصلاحات، حذف اسلام و ولایت فقیه از قانون اساسى است. از نظر آنها اصلاحات یعنى این! اگر مقصود دیگرى دارند، آن را صریح و شفاف بگویند. همچنان كه مقام معظم رهبرى به صراحت مواردى كه را باید اصلاح شود، مشخص كردند و فرمودند: امروز براى ما اصلاحات باید در زمینه فقر، تبعیض، رشوه خوارى و فساد صورت گیرد. آیا كسى با چنین كلامى كه به صراحت و شفافیّت بیان شده است، مخالفت مى كند؟ آیا كسى به واسطه این سخنان گمراه مى شود؟ این موارد خواسته فطرى همه انسان ها و خواسته همه انبیا و اولیاست. همه مى خواهند با فقر، تبعیض، ظلم، نابرابرى، سوءاستفاده و رشوه خوارى مبارزه شود. و كارهایى كه مستلزم این امور است اصلاح شود. البته این اصلاحات مطلوب است. اما آیا همه همین گونه سخن مى گویند و اصلاح در همین امور را در نظر دارند؟ چرا عده اى مقصود خود را به روشنى بیان نمى كنند؟ چون قصد در هم آمیختن حق و باطل را دارند تا بتوانند از چنین شرایطى سوء استفاده كنند. اگر كسانى واقعاً درد دین و درد اصلاح جامعه را دارند و به حال خود و جامعه دل مى سوزانند، باید شفاف سخن بگویند و سعى كنند ابهام ها برطرف گردد تا مشخص شود حق چیست و باطل كدام است و مردم بتوانند به درستى حق را انتخاب كنند. بدانید هر كس كه سعى در مطرح كردن تعبیرات همراه با ابهام دارد، سوء نیت دارد و در مقابل، هر كس سعى مى كند، مطالب آشكار، شفاف و بى پرده مطرح شود به گونه اى كه مصادیق آن به روشنى قابل شناخت باشد، چنین كسى غرضى ندارد. چون مقصود خود را به صراحت بیان مى كند و ابهامى در كلام خود باقى نمى گذارد.
كسانى كه فریب بنى امیه و سایر سردمداران كفر و ظلم را خوردند، تحت تأثیر تبلیغات ابهام آلود واقع شدند.
بنابراین، یكى از عوامل انحراف جامعه این بود كه شیاطین فتنه گر اجازه ندادند مردم به درستى حق و باطل را بشناسند. آنها حق و باطل را با هم آمیختند و از الفاظ مبهم و غیر شفاف استفاده كردند، تا مردم در گمراهى و حیرت باقى بمانند و آنها بتوانند در موقع مناسب از گمراهى جامعه سوء استفاده كنند. وظیفه كسانى مانند بنده این است كه سعى كنیم حق و باطل را روشن كنیم.
پروردگارا! تو را به خون حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) قسم مى دهیم ما را در شناختن حق یارى فرما! عوامل گمراهى و انحراف را از جامعه ما برطرف كرده و انگیزه حقیقت طلبى را در ما تقویت فرما!
1. وسایل الشیعه، ج 27، ص 161.