علت تفاوت گروه هاى هم سان از نظر وراثت و محیط
اما در بُعد اجتماعى، چگونه دو گروه كه گاهى از یك نژاد هستند و حتى با یكدیگر رابطه خویشاوندى دارند، در مقابل هم قرار گرفته و یكى از آنها، مانند خاندان پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، تا عالى ترین سطح ممكن ترقى و تعالى پیدا مى كند و گروه دیگر مانند بنى امیه، به حدى سقوط مى كند كه از هر حیوان درنده اى پست تر مى شود. با وجود این كه این دو گروه، هر دو از یك نژاد و از قبیله قریش بوده اند و عبد مناف جدّ مشترك آنها بود. به تعبیر دیگر مى توان گفت: عوامل وراثت در این دو گروه مشترك بود; همچنان كه عوامل اجتماعى نیز كمابیش میان آنها مشترك بود. اما در عین حال گروهى آنچنان ترقى كردند و گروه دیگر این چنین تنزل یافتند. این سؤال، مسئله اى اجتماعى است كه حل آن به جامعه شناسان مربوط مى شود. آنها نیز جوابى كلى ارائه كرده اند كه آن را نقل مى كنیم و سپس نظر اسلام را در این زمینه مورد بررسى قرار خواهیم داد. جامعه شناسان مى گویند: زندگى قبیله اى كه در اكثر كشورها، پیش از شهرنشینى رایج بوده، برخى خصوصیات را همراه داشته است، از جمله این كه بین دو قبیله یا دو تیره از یك قبیله كه در كنار هم زندگى مى كنند، نوعى رقابت به وجود مى آید كه لازمه زندگى قبیله ایست. این رقابت ها بر اساس شرایط مختلف زمان و مكان، به صورت هاى مختلف، حتى به صورت رقابت مذهبى، ظاهر مى شود و هنگامى كه رقابت بین دو قبیله اوج مى گیرد به جنگ و خونریزى میان آنها منتهى مى شود. بر اساس دیدگاه جامعه شناسان، واقعه عاشورا نیز حادثه اى از همین قبیل بوده است. بنى هاشم و بنى امیه كه دو تیره از قبیله قریش بودند، با یكدیگر بر سر مسائل مذهبى و مناصب مربوط به كعبه و حج و همچنین مسایل اقتصادى اختلاف داشتند و بین آنها رقابت شدیدى وجود داشت كه به دشمنى و كینه اى دیرینه بین این دو تیره منجر شده بود. رقابت بین این دو گروه همچنان ادامه داشت، تا زمانى كه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) از بنى هاشم به رسالت مبعوث شدند و این امر، احساس حسادت و رقابت شدیدترى را در بنى امیه به وجود آورد كه به صورت هاى مختلف نیز تشدید شد و به كینه هاى بسیار حاد منتهى گردید. از جمله این كه در جنگ بدر، بنى هاشم و یارانشان عده زیادى از بنى امیه را كشتند. به گونه اى كه هر یك از افراد بنى امیه در این جنگ چند نفر از نزدیكان خود را از دست داد. مسایلى از این قبیل اختلافات را بین این دو تیره تشدید كرد تا زمانى كه در فتح مكه بنى امیه با كراهت تسلیم شدند و در ظاهر، اسلام را پذیرفتند; اما به دلائلى، هرگز ایمان واقعى نیاوردند و كینه هاى سابق كماكان در قلب آنها باقى ماند. سرانجام بنى امیه در كربلا انتقام خود را از خاندان پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) با كشتن حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) و فرزندان و یاران آن حضرت گرفتند.