فهرست مطالب

بررسى این نظریه با توجه به آیات قرآن

بررسى این نظریه با توجه به آیات قرآن

قرآن كریم زمانى كه با كفار، ملحدین، فساق، فجار، آدم كش ها، ظالمین و ستمگران برخورد مى كند، آنها را تبرئه نمى كند. قرآن بد بودن افراد را نتیجه بد بودن پدران و یا محیط اطراف نمى داند و به سختى با چنین افرادى برخورد مى كند، تعبیرات تند و تهدیدهاى عجیبى را در مورد افرادى كه به راه خطا مى روند، به كار مى برد. در مقابل براى خوبان عبارتهاى ستایش آمیز و تشویق هایى را به كار مى برد; بلكه محور همه دعوت هاى انبیاء را انذار و تبشیر تشكیل مى دهد. از القاب عام همه انبیا منذر و مبَشّر است. «رسلا مبشرین و منذرین»1. پیامبران زمانى كه مى آیند به انسان ها بشارت مى دهند كه خداوند نسبت به افراد خوب چه اندازه لطف و رحمت دارد، بركات خود را بر ایشان نازل كرده، و دنیا و آخرتشان را آباد مى كند. آیا معنى بشارت این است كه كسانى كه پدرانشان خوب بوده و محیطشان هم خوب باشد، در آخرت نیز این گونه خواهند شد؟ این چه بشارت و تشویقى است؟ همچنین در قرآن كریم موارد انذار زیاد به چشم مى خورد. «مبادا ظلم كنید»، «مبادا كفر بورزید»، «مبادا به خدا شرك بورزید»، «ان الله لایغفر ان یشرك به»2، كسانى كه شرك بورزند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید»، «ان الشرك لظلم عظیم»3، «شرك به خداى واحد متعال ستم بزرگى است». اگر بنا شد شرك در اثر عوامل ارثى و محیطى باشد، این مقدار انذار براى مردمى كه شرك بورزند، براى چیست؟ عوامل غیر اختیارى آنها را این گونه ساخته است. تعبیرات عجیب دیگرى نیز نظیر «فقاتلوا ائمة الكفر»4، با پیشوایان كفر قتال كنید، «و اقتلوهم حیث ثقفتموهم»5، كسانى را كه پایبند هیچ عهد و پیمانى نیستند، هر جا یافتید، آنها را بكشید. این آیه در مورد كسانى است كه با افرادى پیمانى بسته بوده اند و موظف به رعایت این پیمان بودند، اما آنها پیمان شكنى كرده و به حقوق مسلمانان تجاوز كردند. قرآن كریم در مورد این افراد مى فرماید: حال كه این افراد به هیچ عهد و پیمانى پایبند نیستند، شما هم با ایشان مقابله كنید و هر جا با آنها برخورد كردید، آنان را بكشید.

اگر خوبى انسانها در اثر عوامل ارثى و محیطى است و آنها از خود اختیارى ندارند، چرا آنها این اندازه تشویق مى شوند و كافران معاند و ستمگر مورد سرزنش و تهدید قرار مى گیرند؟ ممكن است گفته شود در دنیا براى رعایت مصالح جامعه، باید با كفار مبارزه كرد، اما چرا در آخرت باید به عذاب جهنم گرفتار شوند؟ در حالى كه آنها از خود اختیارى نداشته اند. چرا گفته شده است «و لهم فى الدنیا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظیم»6، «و لعذاب الاخرة أشد و أبقى»7، «و لعذاب الاخرة اكبر»8؟ اگر عده اى اختیارى نداشته باشند و در اثر عوامل ارثى و محیطى فاسد و بدكردار شوند، چرا باید آنها تا ابد در جهنم بسوزند؟ بنابراین، معلوم مى شود كه از نظر قرآن كریم انسان تنها تحت تأثیر عوامل غیر اختیارى مانند عوامل ارثى و محیطى نیست. بلكه آنچه مهم است عامل سومى است كه كمابیش در اختیار همه انسانهاست. خدا به انسان قدرتى داده است كه به كمك آن مى تواند در برابر تمام عوامل ژنتیكى و محیطى مقاومت كند و با وجود این كه در محیطى فاسد زندگى مى كند، به كمك این قدرت خدادادى در برابر فساد حاكم بر محیط مقاومت كند و در مرحله اول خود را از فساد نجات دهد و در مرحله بعد دیگران را نیز از منجلاب خارج كند. «ضرب الله مثلاً للذین آمَنوا امرأة فرعون»9، همسر فرعون در كنار فرعون زندگى مى كرد، فرعونى كه مى گفت: «انا ربكم الاعلى»10، من برترین خدا هستم، همه چیز متعلق به من و در اختیار من است; «ألیس لى ملك مصر و هذه الانهار تجرى من تحتى»11، رودخانه هایى كه از زیر قصر من جریان دارد، در اختیار من است، بنابراین، من خداى شما هستم. فرعون در قصرى زندگى مى كرد كه شاید در آن زمان بى نظیر بود. اما با تمام این اوصاف آسیه، همسر فرعون در كنار او به مقامى رسید كه خدا در قرآن كریم از او به عنوان نمونه انسان برجسته براى همه مردان و زنان مؤمن یاد مى كند. بنابراین، معلوم مى شود حتى در محیطى كه فساد فرعون بر آن حاكم است، انسان مى تواند خود را اصلاح كند و راه خود را تغییر دهد. ممكن است گفته شود كه شاید عامل ارثى قویّى در ایمان آوردن همسر فرعون مؤثر بوده است و او به كمك عامل ارثى بر عامل محیط غالب شده است. امّا صرف نظر از اینكه شواهد تاریخى چنین مطلبى را اثبات نمى كند. مسأله تغییر ناگهانى شخصیت، چگونه قابل حل است؟ تغییر شخصیت در شخصى مانند حرّ به چه دلیلى بوده است؟ چگونه است كه تا چند روز پیش از آن او چنین شخصیتى نداشت؟ زهیر بن قین كه تا چند روز پیش طرفدار عثمان بود، چگونه ناگهان تغییر مسیر داد؟ بنابراین، عامل دیگرى هم در شكل گیرى شخصیت انسان دخالت دارد كه باید آن را بشناسیم.

مربیان جامعه بشرى، بزرگان، انبیا و اولیا، كسانى كه قصد خدمت به جامعه انسانى را دارند، باید عاملى را كه مى تواند عوامل ارثى و محیطى را خنثى كند، شناخته آن را تقویت كنند. در شرایطى كه عوامل ارثى و محیطى باقى هستند، مربیان باید چه كارى انجام دهند؟ محیط خوب و محیط فاسد، هر یك تأثیر خود را در ساختار شخصیتى افراد خواهد گذاشت، با این وجود كسانى كه قصد انجام اصلاحات و تغییراتى را در جامعه دارند، باید از عامل سوم بهره گیرند. در غیر این صورت، نمى توان از عوامل جبرى براى ایجاد تغییرات اختیارى استفاده كرد.

قصد ندارم در اینجا بحث علمى و فلسفى ماهیت عوامل اختیارى را مطرح كنم. اما اجمالا تجربه ثابت كرده كه علاوه بر وراثت و محیط، عامل دیگرى نیز در شكل گیرى شخصیت انسان مؤثر است. آیات قرآن و احادیث نیز همین مطلب را بیان مى كنند. حتى همان كسانى كه انسان را مجبور مى دانند، در عمل این نظریه را نپذیرفته و خود ایشان هنگامى كه با فرد خطاكارى مواجه شوند، او را مذمت مى كنند. اگر فرزند ایشان راه خطایى برود، او را توبیخ و سرزنش مى كنند و در صدد اصلاح او بر مى آیند.


1. نساء، 165.

2. نساء، 116.

3. لقمان، 13.

4. توبه، 11.

5. بقره، 191.

6. بقره، 114.

7. طه، 127.

8. زمر، 26.

9. تحریم، 11.

10. نازعات، 24.

11. زخرف، 51.